رجبعلی بنائیان (حاج علی بنائیان)، فرمانده گردان قمر بنیهاشم(ع) دامغان در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، از انتشار کتاب خاطرات خود با نام «سنگرهای برفی» خبر داد و اظهار کرد: این کتاب در قالب پرسش و پاسخ با محمدمهدی عبدالهزاده، مصاحبه کننده تنظیم شده که شامل 13 فصل در 360 صفحه است.
وی با بیان اینکه یک فصل نیز به عکسها اختصاص یافته است، اظهار کرد: بنده از سال 59 ـ 70 در مناطق عملیاتی حضور داشتم که حضور مستمر در عملیاتها بیش از 60 ماه بوده است و تقریباً در همه عملیاتهای دفاع مقدس از سال 59 تا عملیات مرصاد حاضر بودهام.
این جانباز پنجاه درصد جنگ تحمیلی با بیان اینکه خاطرات این کتاب به مناطق غربی کشور باز میگردد، افزود: البته به دلیل گذشت سالهای زیاد از زمان وقوع حوادث و خاطرات روایت شده در این کتاب و زمان وقوع آن، بخشی از خاطراتم فراموش شده بود که با روایت همین بخشهای به یاد مانده، آنها نیز در حال بازگشت به ذهنم است.
وی تصریح کرد: با توجه به بخشهایی که به خاطرم بازگشته، امکان نگارش جلد دوم این اثر نیز وجود دارد و اگر دوستان بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس تمایل داشته باشند، میتوان جلد دوم این اثر را نیز مکتوب کرد.
در مقدمه «سنگرهای برفی» به قلم محمدمهدی عبدالهزاده، مصاحبه کننده، میخوانیم: «حاجرجب نمونهای از مردم ماست. وقتی دشمن به انقلاب حمله کرد، او نیز برای دفاع، لباس رزم پوشید. وقتی هم که جنگ ادامه یافت، آنچه داشت در طبق اخلاص گذاشت.
حاجرجب هنوز در جنگ زندگی میکند و لحظهای نیست که از آن فارغ باشد. به خاطر عارضههای آن دوران که چند بار مجروح و شیمیایی شد؛ با آنکه هر روز دارو مصرف میکند، مشکلات تنفسی دست از سرش برنمیدارد. هر سال، یکی، دو ماه آنچنان حالش بد میشود که حتی نمیتواند سخن بگوید.
او به عنوان یکی از شاهدان دوران دفاع مقدس در بین ماست؛ همانگونه که هزاران شهید به خون غلطیده در برابر ما هستند. اینها حقایقی هستند که از حقانیت انقلاب برای همیشه پاسداری خواهند کرد. خاطرات مستند حاجرجب، قصه یک فرد نیست، قصه یک ملت است.
بنابراین با ثبت خاطرات افرادی همچون او، علاوه بر آنکه از قربانی شدن بسیاری از اطلاعات جلوگیری میکنیم، دیگران را به منابعی رهنمون میشویم که از بین رفتنی نیست. اثر حاضر، برخاسته از حوادث دفاع مقدس است، نه قلم نگارنده. زیرا حاجرجب بیهیچ ملاحظهای از تجارب آن سالها سخن گفته است.
او عقیده دارد که هر چه در جنگ انجام داده، وظیفهاش بوده است، هر چند که شاید برای برخی عجیب باشد؛ مثلاً با آنکه فرمانده گروهان یا گردان بوده، در چند عملیات، اولین نفری بوده که خط را شکسته؛ یا خود قبل از نیروهایش پا در میدان مین گذاشته است.
در این خاطرات حاجرجب تنها نیست. مردان دلاور و سلحشوران باصفای بسیاری همراهش هستند که به ضرورت نام و نشانشان ذکر شده است. مشارکت اهالی روستایش، کلاته رودبار هم در جنگ شنیدنی است. آنها علاوه بر تقدیمِ 36 شهید، 72 جانباز و حدود 400 رزمنده، هر آنچه توانستند از مال و حشم را در طبق اخلاص گذاشته و به جبهه فرستادند.
شجاعت و خلاقیت وقتی با دیگر صفات این مردِ با سواد بیمدرک در یک فرد جمع شدند، از او فردی ساخت که از هنگامههای نفسگیری همچون درگیری با ضدانقلاب در کردستان، عملیات رمضان، خیبر، والفجر 8، کربلای 4، بیتالمقدس 2، 3و 6 و مرصاد، سرافراز بیرون آمد و طعم تلخ شکست را به دشمن چشاند.»