گروه ادب: شماره اول خبرنامه همايش بزرگداشت آيتالله مشكينی از سوی دبيرخانه همايش چاپ و منتشر شد كه در آن به بررسی زندگینامه آيتالله مشكينی پرداخته شده است.
مرحوم آيتالله علی مشكينی(ره) |
به گزارش خبرگزاری بينالمللی قرآن(ايكنا)، شماره اول خبرنامه همايش بزرگداشت آيتالله مشكينی از سوی دبيرخانه همايش چاپ و منتشر شد. از جمله مطالبی كه در اين خبرنامه ۴۵ صفحهای آمده است میتوان به گفتوگو با دبير علمی همايش، آثار قرآنی آيتالله مشكينی در گفتوگو با آيتالله استادی اشاره كرد.
ترجمه تفسيری از قرآن، تعليقههای استدلالی و تحريری نو از «تحريرالوسيله»، الرسائل الجديدة و الفرائد الحديثة، آيتالله مشكينی در مجلس خبرگان و جامعه مدرسين، آيتالله مشكينی به روايت اسناد، زندگی و مبارزات آيتالله مشكينی و چكيده مقالات همايش نيز بخشهای ديگر اين خبرنامه را تشكيل میدهند.
در بخشی از اين خبرنامه كه به زندگینامه آيتالله مشكينی اختصاص دارد، آمده است: «ميرزا علیاكبر فيض، معروف به علی مشكينی، در آذرماه 1300 شمسی (ربيعالثانی 1340 قمری) در روستای «آلْ نی» از توابع مشكينشهر در استان اردبيل، ديده به جهان گشود.
ميرزا علی، دوران كودكی را در دامنههای سرسبز كوههای سبلان و در خانهای روستايی و خانوادهای مؤمن و سادهزيست سپری میكند. پدر در 25 سالگی برای تحصيل علوم دينی به شهرهای تبريز، اردبيل، زنجان و سپس به نجف اشرف سفر میكند. در نجف اشرف، ميرزا علی به همراه خانواده و دايی به پدر ملحق میشود. دو سال بعد، مادر را از دست میدهد و پس از مدتی با پدر به وطن و مشكينشهر باز میگردد.
ميرزا علی، چهار سال را در نجف اشرف، به مكتب میرود و در بازگشت به وطن، مقداری از علوم دينی را نزد پدر میخواند. پس از مدتی پدر را نيز از دست میدهد، اما به سفارش پدر و با توكّل به خدا، عزم سفر و تحصيل میكند و به اردبيل میرود و در آن جا دو سالی درس میخواند ... .
ميرزاعلی كه اكنون در اردبيل، طلبه جوان و درسخوانی شده است، به زيارت عالمی متّقی میرود كه از ميان كشتهشدگان و زخميان مسجد گوهرشاد مشهد كه به دستور رضاخان پهلوی مورد تهاجم قرار گرفتند، نجات يافته بود. پس از آشنايی با اين عالم بزرگوار، به همراه ايشان و رفيق ديگرش از طلبههای اردبيل، به قم سفر میكند و تحصيل را در در حوزه علميه قم كه با تلاش آيتالله شيخ عبدالكريم حائریيزدی به بار نشسته بود، ادامه میدهد.
در چند سال پايانی پهلوی اول، همانند ساير طلاب، در زير فشار و اختناق و ترس از سربازی بردن و ... در مدرسه فيضيه مشغول تحصيل است و آن گاه كه سايه شوم رضا پهلوی از سر ملت ايران زائل شد و چند صباحی فرصت بيشتری برای تحصيل به دست آمد، مدتی به مجلس درس آيتالله كوهكمرهای و پس از او به درس خارج آيتالله بروجردی و آيتالله محققداماد حاضر شد و پس از ساليانی حضور مداوم و مستمر، به درجه اجتهاد نايل شد.
در دوران تحصيل در حوزه علميه قم و مبارزه با رژيم شاه، به نجف اشرف مهاجرت میكند و در حدود هفت ماه سكونت، از محضر اساتيد آن حوزه شيعی هم بهره میبرد، ولی به دليل گرمی هوای نجف و ضعف مزاج، مجبور به بازگشت میشود.
مشكينی، در همان دوران جوانی، تدريس مقدمات و سطح را آغاز كرد و پس از سالها تدريس سطح و خارج فقه، از استادان مبرّز حوزه علميه قم به شمار میرفت و درس خارج فقه او مورد توجه طلاب بود. وی، انسان مهذّب و خودساختهای بود و طلاب به او احترام میگذاشتند و چون به تهذيب و خودسازی طلاب اهميت میداد، روزهای آخر هفته نيز درس اخلاق و تفسير میگفت.
او پيشتر در 37 سالگی هم در سال 1337 نامهای با امضای دويست طلبه و استاد حوزه، به آيتالله العظمی بروجردی نوشت و خواستار سازماندهی آموزشی در حوزه علميه قم و اضافه شدن دروس ديگری همچون اخلاق به برنامههای تحصيلی طلاب شده بود. وی با ديگر استادان حوزه، حلقه يازده نفرهای جهت اصلاح حوزه تشكيل داد و البته در جلسات آن، موضوعهای سياسی نيز مطرح میشد.
در دهه چهل نيز از مؤسسان مدرسه حقانی شد و دروس اخلاق و «مكاسب» را در آنجا تدريس میكرد. وی در آن دوران، «رسائل» و «مكاسب» شيخ انصاری را به صورت خلاصه نوشت و در اختيار طلاب آن مدرسه قرار داد ... .»
در بخش ديگری از اين خبرنامه به زندگی و مبارزات سياسی قبل از انقلاب آيتالله مشكينی پرداخته شده كه بخشی از آن به اين شرح است: «ميرزاعلی در جوانی، در نبرد با اشغالگران روس كه بخشهايی از آذربايجان را تصرف كرده بودند، شركت كرد و اسير شد و تا پای دار نيز پيش رفت، اما عشاير غيور منطقه او را نجات دادند.»
پس از رحلت آيتالله العظمی بروجردی، حمله پهلوی دوم به حوزهها و روحانيت بيشتر شد. در اين هنگام و با آغاز مبارزه امام خمينی با رژيم پهلوی، آيتالله مشكينی، همراه و همرزم با عدهای ديگر از مراجع، مجتهدين و طلاب حوزههای علميه قم و نجف و ... قريب بيست سال، تا پيروزی انقلاب اسلامی ايران در اين حركت عظيم حضور مؤثر داشت.
طبق زندگینامه خودنوشت آيتالله مشكينی، وی چندين بار در زندان ساواك قم و شهربانی زندانی میشود. در ادامه مبارزات، در پی جلسات مخفی كه در قم و به منظور تبادل نظر در زمينه به اجرا گذاردن منويات يا دستوران امام امت انجام میداد، تحت تعقيب قرار گرفت و قريب چهار ماه از تهران متواری شد و با اسمی مستعار با دوستان تماس داشت.
در اين ايام، به دليل علاقه فراوان به مطالعه و تأليف، موفق به نگارش چندين كتاب میشود. پس از چهار ماه، ايران را به قصد عراق ترك میكند و در نجف اشرف، قريب هفت ماه توقف كرد و از درس عدهای از مراجع و امام خمينی بهرهمند شد، اما ضعف مزاج و هوای گرم نجف اجازه ماندن به وی نداد و ناگزير به قم برگشت و در روز اول، از طرف ساواك بازداشت و از وی التزام گرفته شد كه در مدت 48 ساعت از قم بيرون رود.
وی به مشهد مقدس رفت و حدود پانزده ماه در حوزه علميه مشهد مشغول تدريس شد. وی دوباره به قم برگشت و در جلسات مخفيانه كه كيفيت پخش و ابلاغ اوامر و سخنان امام مورد بررسی قرار میگرفت، شركت كرد. پس از مدتی حكم تبعيد 27 نفر از فضلا و مدرسان حوزه كه طبق نظر ساواك عاملان تخريب و خرابكار معرفی میشدند، صادر شد. آيتالله مشكينی نيز محكوم به سه سال تبعيد شد.
يك سال در ماهان كرمان تبعيد و تحت مراقبت بود. با اين وجود نماز جمعه را اقامه كرد و با حضور فراوان مردم و گزارش ساواك، به گلپايگان منتقل شد و خانواده وی در ماهان ماند. پس از يك سال، به تغيير محل محكوم و به كاشمر منتقل شد و يك سال هم در آنجا تحت مراقبت شديدتر از قبل قرار گرفت. وی پس از پايان تبعيد، تا زمان پيروزی انقلاب در ميدان مبارزه بود.