به گزارش ایکنا از خوزستان، حجتالاسلام و المسلمین عبدالحسین خسروپناه، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در نشست علمی «نقش و جایگاه حوزه و دانشگاه در حکمرانی دینی» که به مناسبت ایام وحدت حوزه و دانشگاه در دانشگاه آزاد اسلامی واحد دزفول برگزار شد، به بررسی دستاوردهای وحدت حوزه و دانشگاه پرداخت. متن سخنان وی به شرح زیر است:
از دو منظر میتوان به موضوع نقش حوزه و دانشگاه در حکمرانی دینی پرداخت؛ یک: از منظر انتزاعی و نظریه پردازانه و دیگری منظر انضمامی و واقعی در جمهوری اسلامی ایران است. آیا بعد از چهار دهه که شعار و حدت حوزه و دانشگاه مطرح شده است آیا این شعار به عمل رسیده و نتیجه بخش بوده است یا خیر؟
مقصود از واژه حکمرانی، فرآیند «سیاست گذاری» تا «تنظیم گری» تا «تصدی گری» است. یعنی اگر این سه مقوله در یک فرآیندی منظور بشود، از آن به حکمرانی تعبیر میکنند. لذا رکن اول حکمرانی «سیاست گذاری» و ریل گذاری است. «تنظیم گری» (قانون گذاری، ساختارسازی، گفتمان سازی و نظارت و ارزیابی) و بعد «تصدی گری»(اجرای حوزه حکمرانی در امور مختلف فرهنگی، آموزش عالی، نظامی و ... ) دو رکن دیگر آن هستند.
حکمرانی اسلامی یک محوری دارد و آن محور، ولایت ست؛ محور هر سه رکن سیاست گذاری، تنظیم گری و تصدی گری، ولی فقیه است که حکیم و فقیه جامع الشرایط است و رویکرد اسلامی شدن این سه رکن را مورد توجه دارد و رهبری می کند.
وقتی وحدت شکل پیدا میکند که ما تعامل علم و دین را در حکمرانی بپذیریم؛ یعنی وقتی در حکمرانی هم از علم و عقلانیت استفاده کنیم و هم از شریعت و دین بهره ببریم. نسبت علم و دین، یک مسأله مربوط به قرون وسطی و رنسانس است؛ مسأله ما نیست. تعارض علم و دین در غرب مطرح شد، زیرا در فضای مسیحیت و یهودیت، عقلانیت با وحیانیت با هم قابل جمع نیستند؛ چون تعارض دارند.
در گفتمان اسلام، عقل و وحی در هم تنیده هستند. بنابراین علم و دین از هم جدا نیستند. این تعارض علم و دین در فضای اسلامی، بی معنا است. مسأله وحدت حوزه و دانشگاه، در ابتدا تعامل علم و دین و عقل و وحی بود که الحمدلله این گفتمان ها در حوزه و دانشگاه ها رونق فراوانی داشت. چون در کتاب کافی مرحوم کلینی، اولین کتاب «کتاب العقل و الجهل» است، بعد از آن باب «فضل العلم» و بعد کتاب توحید است. یعنی کتاب عقل و جهل و کتاب عقل، بر توحید مقدم است. تفکر اسلامی این است.
وحی ما با عقلانیت معنا میشود و اعتبار و حجت آن با عقل ثابت میشود. اگر خداوند، پیامبران را نمیفرستاد، مردم علیه خدا حجت داشتند. این حجت، حجت عقلانی است. بنابراین علم و عقل یا علم و دین و عقل و وحی دو منبع مهم حکمرانی هستند، یعنی اگر ما در حوزه سیاستگذاری، تنظیمگری و تصدیگری در عرصه فرهنگ، تعلیم و تربیت اجتماعی، اقتصادی، امنیتی، نظامی و ... این تعامل را پذیرفتیم، حکمرانی ما اسلامی است. تعامل علم و دین و عقل و وحی در تعامل حوزه و دانشگاه باید اتفاق بیفتد؛ این یک زنجیره منطقی است. بنابراین اگر بخواهیم به لحاظ نظری درباره وحدت حوزه و دانشگاه سخن بگوییم، مدل آن، تعامل علم و دین است.
منظر دوم در این بحث، منظر انضمامی است. اگر بخواهیم عمیقتر به این مسئله بنگریم و کارنامه وحدت حوزه و دانشگاه را بررسی کنیم به نظرم دستاوردهای خوبی داشتیم. میخواهم این سخن ناصواب را که وحدت حوزه و دانشگاه در حد حرف مانده است، ابطال کنم. این سخن از سر بی اطلاعی است. وقتی انقلاب اسلامی پیروز شد دانشگاههای ما پایگاههای نظامی شدند، چون مارکسیستها و منافقین هم بودند و اسلحه میبردند و میآوردند. دانشگاهها، مجموعههای درگیری نظامی بود. دانشگاهها آن سال به اذن امام تعطیل شدند. ستاد انقلاب فرهنگی که متشکل از جمعی از روحانیون و دانشگاهیان بود، دانشگاه را احیا کرد. دانشگاه نظامیِ درگیر فرقهگرایی خشونتآمیز که به تعطیلی کشیده شد، با وحدت جمعی از حوزویان و دانشگاهیان احیا شد. این گروه به ضرورت تشکیل پژوهشگاهها و دانشگاههای جدید رسیدند. در اینجا باید از آیت الله دکتر احمد احمدی، آیت الله مهدوی کنی، دکتر شریعتمداری و دکتر حبیبی یاد کنم. این چهرههای بارز حوزه و دانشگاه نشستند برنامهریزی کردند و دانشگاه تربیت مدرس را خلق کردند، دانشگاه الزهرا(س)، دانشگاه علامه طباطبایی، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه را که بعدها پژوهشگاه حوزه و دانشگاه شد، خلق کردند. اینها حاصل همکاریهای حوزه و دانشگاه بود. چرا اینها را نمیبینید؟
آقای دکتر آیت الله احمد احمدی که در آن زمان عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بود به بنده فرمودند جمعی از حوزویان و دانشگاهیان به محضر امام رسیدیم. امام فرمود «بروید حوزه علمیه قم، جامعه مدرسین و از آنها بخواهید در اسلامیسازی علوم انسانی به شما کمک کنند.» ما برای این کار به نزد علامه مصباح یزدی رفتیم. ایشان گفت من نمیدانم علوم انسانی اسلامی یعنی چه، اما یک راهکار دارم؛ ما جمعی از فضلای حوزوی داریم که در علوم اسلامی مانند تفسیر قرآن، فقه، اصول و ... متخصص هستند. کارگروههایی تشکیل دهیم که استادان دانشگاه و استادان حوزه در این کارگروهها در رشتههای حقوق، مدیریت، روان شناسی، جامعه شناسی، اقتصاد و علوم تربیتی کار کنند. با یکدیگر مباحثه کنند و تک تک این رشتهها را با مبانی اسلامی بررسی کنند. شورای انقلاب فرهنگی این پیشنهاد را پذیرفتند و این کارگروهها زیر نظر علامه مصباح تشکیل شد و یک سال و نیم در تهران و قم جلسات آن برگزار شد. در سال 68 این مباحثات را مطالعه کردم که انصافا مباحث عمیقی بود.
بعدها دفتر همکاری حوزه و دانشگاه و سپس پژوهشگاه حوزه و دانشگاه تشکیل شد. سپس بنیاد باقر العلوم و بعد مؤسسه امام خمینی(ره) شکل گرفت. دانشگاه تربیت مدرس هم دانشگاه علامه شد و در مجموع یک تعامل خوبی بین حوزه و دانشگاه شکل گرفت. صدها کتاب و هزاران مقاله در زمینه علوم انسانی اسلامی نوشته شده است. امروزه در حوزه فلسفه علوم انسانی اسلامی، همایشهای بین المللی برگزار میشود. به جرأت عرض میکنم تمام مراکزی که در حوزه علم دینی در کشورهای دیگر کار میکنند میگویند ما در علم دینی و علوم انسانی اسلامی محتاج ایران هستیم. اینها حاصل وحدت حوزه و دانشگاه است.
بعد از احیای دانشگاه و تأسیس دانشگاهها و پژوهشگاههای جدید، شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 63 تأسیس شد و به این نتیجه رسیدند که ما باید در مورد سیاست گذاری سند بنویسیم. مبحث حکمرانی چهار دهه است که در دنیا مطرح شده است، اینکه سی و نه سال پیش نخبگان حوزه و دانشگاه فهمیدند باید در حوزه فرهنگی و اجتماعی، سند داشته باشیم و سند جامع عملی کشور را نوشتند، حاصل همکاری حوزه و دانشگاه است. این جمع، سند هوافضا را نوشتند. موشکی که اخیرا پرتاب شد، در ادامه سند هوافضایی بود که شورای انقلاب فرهنگی آن را نوشتند. این سندها را نخبگان حوزه و دانشگاه مینویسند.
در زمینه سند داروهای گیاهی و طب سنتی، حدود چهارده سال است که در این حوزه سندی نوشتیم و اجرا شد. در حال حاضر شش دانشکده در کل کشور در باب طب سنتی کار میکنند. کشور ایران چهارمین کشور جهان در زمینه طب سنتی است. این حاصل آن سندی است که حوزویان متخصص در طب سنتی و دانشگاهیان متخصص در طب مدرن آن را نوشتند و اجرا کردند.
یکی از اسنادی که جدیدا در شورای عالی انقلاب فرهنگی، تصویب کرده و رونمایی کردیم، سند امنیت غذایی بود. امنیت غذایی، بحثهای علمی، فقهی، اخلاقی و فلسفی دارد. امنیت غذایی یکی از سندهای مهم شورای عالی انقلاب فرهنگی است که اتحادیه اروپا به خاطر همین سند، شورای انقلاب فرهنگی را برای اولین بار تحریم کرد. این سند را جمع نخبگان حوزه و دانشگاه طی دو سال نوشتند. ما در برخی حوزهها وابسته محض بودیم و الان خودکفا شدیم.
ما دو میز جدید به نام میز هوش مصنوعی و میز کوانتوم(محاسبات و فناوریهای کوانتومی) راه اندازی کردیم. ما در آینده با جنگ کوانتومی مواجه خواهیم شد. سند کوانتوم توسط نخبگان حوزه و دانشگاه در حال تدوین است. فلسفه کوانتوم از مباحث مهم کوانتوم است. بحثهای اخلاقی نیز دارد. ما در آینده با مسائل کلیدی سبک زندگی کوانتومی مواجهیم. این کار فقیهان و حکیمان است و در حال انجام است. عقلای حوزه و دانشگاه در این خصوص مینشینند و همفکری میکنند. این کار وحدت حوزه و دانشگاه است.
این وحدت در راهبری و هدایت نیز نقش دارد. ما درشورای عالی انقلاب فرهنگی ارتباط وثیقی با جبهههای مردمی (جمع نخبگان حوزه و دانشگاه که حلقههای میانی هستند) داریم و از آنها برای مشارکت در تمام این فعالیتهای راهبری و هدایت گری و حتی سندنویسی دعوت میکنیم. ما برای نوشتن سند صنایع دستی، هزار و 300 نفر نخبه ذی نفع مردمی (اعم از حوزوی و دانشگاهی) که صورت آکادمیک در این زمینه کار کرده بودند، در نوشتن این سند مشارکت دادیم. بنابراین، وحدت حوزه و دانشگاه را به چنین جلساتی منحصر نکنید.
در آینده نزدیک ما با یک حکمرانی هوشمند پلتفرمی مواجیهم؛ یعنی سبک زندگی شما، علم و آموزش و تعلیم و تربیت و ... همه به دست این حکمرانی هوشمند پلتفرمی است. حکومت هیچ کاره میشود. این یک تهدید جدی است و تنها برای کشور ما نیست. برای اینکه حکمرانی ولایی ما بتواند حکمرانی هوشمند پلتفرمی را اداره کند، سه کار باید انجام دهیم؛ یک قدرت ماهوارهای پیدا کنیم. اولین نفری که به شورای عالی انقلاب فرهنگی دستور داد سند هوافضا بنویسد، مقام معظم رهبری بود. قدر این رهبر فرزانه را باید بدانیم. اگر چنین قدرتی پیدا نکنیم، دیگران ما را در حکمرانی پلتفرمی مدیریت خواهند کرد. مدیریت ترافیک فضای مجازی هم بحث مهمی است که اخیرا در شورای عالی انقلاب فرهنگی دنبال میکنیم و سومین کار، محتوای فضای مجازی است. حکمرانی در این عرصهها با کمک نخبگان حوزه و دانشگاه در حال انجام است.
این سخنان اغراق نیست. وحدت حوزه و دانشگاه شکل گرفته است. تعامل این دو مجموعه اثربخش است، اما «نهاد» حوزه و نهاد دانشگاه باید این تعامل را سیستماتیک و نظام مند جلو ببرند. هنوز این را نداریم. بنابراین تعامل بین حوزویان و دانشگاهیان وجود دارد، اما این دو نهاد، تعامل نظام مند در راستای حکمرانی اسلامی ندارند، زیرا حکمرانی آموزش عالی ما کامل نیست. حتما یکی از مأموریتهای ما، حکمرانی آموزش عالی و حکمرانی آموزش علمی در حوزهها است. ما نسبت به تعامل دو «نهاد» گلهمند هستیم، با وجود اینکه تعامل نخبگان حوزه و دانشگاه شکل گرفته و آثار و برکات داشته است، اما تعامل دو نهاد مقوله دیگری است و این، نیازمند حکمرانی است.
انتهای پیام