با توجه به اختلاف سطح مخاطبان در مطالعات عمومی و قرآنی، قبل از ورود به بخش اصلی و عملی موضوع که «چگونگی استناد به آیات قرآن در نوشتار و گفتار» است، به بررسی بعضی از نکات میپردازیم. ابتدا این پرسش مطرح میشود که سند چیست؟ سند به معنای مدرک، معیار، گواهی، حجت، امر مسلم، تضمینکننده، وسیله دفاع و چیزی است که به آن اعتماد میکنند. همچنین به معنای قسمتهای بلند و مرتفع دامنه کوه، تکیهگاهی مثل دیوار و ستون یا وثیقهای که موجب توثیق متن و ادعا میشود نیز تعریف شده است.
استناد نیز به معنی سند دادن، شاهد و دلیل آوردن، پناه بردن و تکیه کردن است. نقش سند و استناد در نوشتار و گفتار، اصلیترین ابزار در مطالعات علمسنجی برای ایجاد پیوند علمی میان اندیشههای قدیم و جدید به منظور ارتقای اعتبار و اعتماد گفتار و نوشتار است که درجه نفوذ و تأثیرگذاری متن را افزایش میدهد و موجب مقبولیت و بعضاً مشروعیت موضوع مورد ادعا میشود.
استناد در گفتار معمولاً کوتاه، مختصر و بدون ذکر جزئیات است و بهدلیل ضیق وقت به حداقل موارد اکتفا میشود؛ ولی در استناد نوشتاری، همه یا اکثر اسناد در صفحات پایان نوشتار با عنوان فهرست منابع ضمیمه میشود که اعم از کتاب، مجله و مقاله با ذکر نام نویسنده یا مترجم و نام اثر است و بعضاً نام ناشر، زمان و مکان نشر هم اضافه میشود.
ویژگیهای سند مطلوب با توجه به تعریف آن و رسالتی که دارد، عبارت است از ۱ ـ دارای منبع و مأخذی معتبر، اصیل، صادق، خوشسابقه و اطمینانآور باشد. ۲ ـ دارای منشأ مرتبط، تخصصی، صاحبنظرانه، شایسته و عالمانه باشد. ۳ ـ روشن و روشنگر، قابل فهم، ابهامزدا، قانعکننده، باورپذیر و هدایتگر باشد. ۴ ـ منبع آن عقلانی و منطقی، حقیقتخواه و غیرقابل خدشه باشد. ۵ ـ حتیالمقدور مکتوب باشد و چنانچه شفاهی است، همراه با صوت و تصویر انکارناپذیر، تقطیعنشده، شواهد و قرائن تأییدکننده و بیطرفانه باشد. ۶ ـ حتیالامکان دست اول، بدون واسطه و نقل قول، با اصالتترین و مورد اعتمادترین باشد. ۷ ـ منبع در دسترس همگان و آدرس سند نیز درست و دقیق باشد. ۸ ـ متناسب با سطح علمی و سنی جامعه هدف باشد.
اهداف و ثمرات استناد عبارتند از افزایش سطح اعتبار و اعتماد متن، اعم از گفتار و نوشتار از سطح گوینده یا نویسنده متن به سطحی بالاتر، تجمیع نظرات علما و صاحبنظران گذشته با معاصران، پیشگیری و دفاع زودهنگام از انتقادهای تخریبکننده، تحقیر و عیبجویی یا تضعیف یا رد نظر گوینده و نویسنده، ایجاد زمینه مناسب و اطمینانبخش برای مقبولیت و پذیرش مطلوب از سوی مخاطبان، مشارکت، تقسیم و تسهیم مسئولیت محتوا و پیامدهای متن با جمعی دیگر از صاحبنظران و متخصصان، مشروعیت بخشیدن به سخنان و متونی که جنبه اعتقادی، دینی و مسئولیت اخروی دارد و ارجاع آن به مراجع دینی و اعتقادی.
همچنین میتوان به مواردی چون پرهیز از سقوط در وادی خطرناک تفسیر به رأی و متهم شدن به استبداد رأی، خودمحوری، خودمطرحی و خودخواهی، ادای دین و احترام به استادان و بزرگان و مطرح کردن شخصیت آنان و معرفی آثار نفیس و بعضاً گمنام، رعایت سلسلهمراتب علمی و صلاحیتی بهویژه در فهم و تفسیر اسنادی که بهصورت انحصاری در حیطه افرادی خاص و واجد شرایط کاملاً تخصصی است، بهرهمندی جامعه هدف از سایر صاحبنظران و دانشمندان همسو، آشنایی با نظرات مختلف و حتی مخالف با نظرات گوینده یا نویسنده متن و افزایش حد و مرز اطلاعات چندجانبه، تکمیلی و جزئی مخاطبان با مراجعه مستقیم خودشان به سایر منابع بهمثابه دیگر اهداف و فواید استناد اشاره کرد.
قبل از آنکه به چگونگی و تبیین روشهای استناد به آیات قرآن کریم بپردازیم، لازم است به چرایی این موضوع پرداخته شود. در پاسخی کوتاه میتوان گفت چون قرآن کریم و آیات روشنش ویژگیهای یک سند مطلوب را در عالیترین سطح داراست؛ لذا بهترین منبع و سند برای استناد است و علاوه بر ویژگیهای منحصربهفرد خود قرآن، هزاران کتاب، مجله، مقاله و نرمافزار در موضوعات گوناگون علوم قرآنی همانند لغتشناسی، ترجمه، تفسیر و... در دسترس پژوهشگران است که میتواند مکمل اصل آیات برای فهم بیشتر و درک بهتر مطلب باشد.
اینک برای اثبات این ادعا به پاسخ مشروح این سؤال میپردازیم. قرآن معجزه جاویدان ابرمرد تاریخ بشریت، حضرت ختمی مرتبت(ص) و تنها کتاب آسمانی است که از گزند جعل و تحریف مصون مانده و اصلیترین منبع شریعت پاک محمد(ص) محسوب میشود که در اختیار بشریت قرار گرفته است. منطق بلیغ و بیان رسای خود قرآن گویاتر از هر زبان و بیانی، عالیتر از هر سخنوری و جالبتر از هر نویسندهای میتواند عهدهدار شناسایی اصیل و راستین آن باشد؛ بنابراین میتوان گفت بهترین قرآنشناسی از رهگذر خود قرآن است و نامها و عناوین قرآن، شناساگر آن هستند که در سطور آینده به آنها اشاره خواهیم کرد.
قرآن، کتابی معمولی و همانند سایر کتب نیست و مهمترین ویژگیاش آن است که «کلام الله» است و چون از راه وحی به دست بشر رسیده، مصون از خطاست: «وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى، إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى؛ و از روی هوا و هوس سخن نمیگوید. گفتار او چیزی جز وحی که بر او نازل میشود، نیست.» (سوره نجم، آیات ۳ و ۴) و از علم و قدرت نامحدود و لایزال خالقی منشأ گرفته که بیش از هرکس به نیازهای بشر آگاه است. با گذشت زمان کهنه و بلااستفاده نمیشود، بلکه به حق میتوان گفت «زمان» بهترین مفسر قرآن است و از نظر سطح دسترسی به ضرس قاطع میتوان گفت که هیچ کتابی به اندازه قرآن در جهان بشریت تجدید چاپ نشده است.
رسول اکرم(ص) در فرمایشی نغز و پرمغز میفرماید: «فَضْلُ القُرآنِ عَلى سائِرِ الْكَلامِ كَفَضْلِ اللّه ِعَلى خَلْقِهِ؛ برتری قرآن بر سایر سخنان مانند برتری خداوند است بر بندگانش.» (بحارالانوار، ج ۹۲، ص ۱۷) وصی به حقشان، امیرالمؤمنین علی(ع) در نهجالبلاغه، بخش آخر خطبه ۱۸ میفرماید: «إِنَّ اَلْقُرْآنَ ظَاهِرُهُ أَنِيقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِيقٌ لاَ تَفْنَى عَجَائِبُهُ وَ لاَ تَنْقَضِي غَرَائِبُهُ وَ لاَ تُكْشَفُ اَلظُّلُمَاتُ إِلاَّ بِه؛ قرآن ظاهری زیبا و باطنی ژرف دارد، شگفتیهایش از میان نمیرود و اسرار نهفتهاش تمام نمیشود، تاریکیها برطرف نمیشود مگر به نور قرآن.»
فریاد آن قرآن ناطق در تاریخ طنینانداز است که: «اللَّهَ اللَّهَ فِی الْقُرْآنِ لَا یَسْبِقُکُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَیْرُکُم؛ مبادا دیگران در عمل به قرآن بر شما پیشی بگیرند.» (بحارالانوار، ج ۴۲، ص ۲۵۶) و در خطبه ۳۳ نهجالبلاغه که به حق، اخالقرانش نامیدهاند، میفرماید: «كِتَابُ اللَّهِ تُبْصِرُونَ بِهِ وَ تَنْطِقُونَ بِهِ وَ تَسْمَعُونَ بِهِ وَ يَنْطِقُ بَعْضُهُ بِبَعْضٍ وَ يَشْهَدُ بَعْضُهُ عَلَى بَعْضٍ؛ این کتاب خداست که با آن میبینید و سخن میگویید و میشنوید، قسمتی از آن قسمت دیگرش را گویا میکند و بعضی از آن بر بعضی دیگر گواهی میدهد.» (اصول کافی، ج ۱، ص ۷). حضرت صادق(ع)، امام به حق ناطق میفرماید: «مَن لم يَعرِف الحَقَّ مِن القرآنِ لم يَتَنَكَّبِ الفِتَنَ؛ هرکس از راه قرآن، حق را نشناسد، از گزند فتنهها برکنار و در امان نمیماند.»
کلام معروف دیگری از حضرت رسول(ص) نقل شده است که فرمود: «اِذَا التَبَسَت عَلَیکُمُ الفِتَنُ، کَقِطَعِ الَّیلِ المُظلِمِ فَعَلَیکُم بِالقُرآنِ؛ آنگاه که پارههای فتنه همچون تکههای تاریک شب شما را فرا گرفت، بر شماست که به قرآن روی آورید.» (اصول کافی، ج ۲، ص ۴۵۹) در کلامی معروفتر که هیچ شکی در تواترش نیست، فرمود: «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي...؛ همانا من دو چیز گرانبها را در میان شما باقی میگذارم، کتاب خدا و اهل بیتم را»؛ یعنی گرانبهاترین اشیای ملک و ملکوت که قطعیالصدور بودنش، اظهر من الشمس و به تعبیر استاد شهید مطهری، قرآن بر نسخه و نسخهشناسی پیشی گرفته است (آشنایی با قرآن، ص ۱۲) یعنی شأنش اجل از آن است که در قالب شناخت سندی و انتسابی بگنجد و این حقیقت، قولی است که جملگی برآنند که طی ۲۳ سال بهتدریج بر پیامبر اکرم(ص) نازل شده است.
در تبیین حقیقت قرآن یکی از بهترین بیانات را مرحوم علامه سیدمحمدحسین حسینی طهرانی(ره) در جلد سوم کتاب «نور ملکوت قرآن» در صفحات ۳۴۳ تا ۳۵۱ ایراد کرده است که فشرده آن را در اینجا میآوریم: «قال الله الحکیم فی کتابه الکریم: فَلَا أُقسِمُ بِمَوَاقِعِ ٱلنُّجُومِ وَإِنَّهُۥ لَقَسَم لَّو تَعلَمُونَ عَظِیمٌ إِنَّهُۥ لَقُرءَان کَرِیم فِی کِتَاب مَّکنُون لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا ٱلمُطَهَّرُونَ تَنزِیل مِّن رَّبِّ ٱلعَالَمِینَ؛ پس سوگند میخورم به محل و منزل وقوع ستارگان یا دلهای اولیای خدا و یا حقایق آیات و اگر بدانید این سوگندی عظیم است که این کتاب قرآن، بزرگ است، در کتاب پنهان داشتهشده لوح محفوظ که به آن دست نیابند مگر پاکشدگان و از طرف پروردگار عالمیان از آن مقام عالی و رفیع به این عالم بهتدریج پایین آمده است.» (سوره واقعه، آیات ۷۵ تا ۸۰)
قرآن مجید دارای دو مرحله و دو موقعیت است؛ مرحله و موقعیت اولش، حقیقت آن در عالم تجرد، معنا و ملکوت بالاست که مجرد، بسیط و محکم محسوب میشود و مرحله و موقعیت دومش نیز نزول در عالم کثرت و تلبس به لباس صور و تشکل به شکل سور، به همینگونه که ملاحظه میشود. آن قرآن که عندالرب است، حجم ندارد، زمان ندارد، کتابی است سماوی که جبرئیل امین(ع) از طرف حضرت ربالعزة بر قلب مبارک حضرت محمد بن عبدالله(ص) دفعه واحده نازل کرده و این همان نزولی است که در ماه رمضان و در شب مبارک قدر بوده است. (بقره/ ۱۸۵؛ دخان/ ۳؛ قدر/ ۱)
اما مرحله و موقعیت دوم قرآن، نزول تدریجی است که نجوماً و تدریجاً در مدت ۲۳ سال از زمان بعثت تا رحلت برحسب مصالح، مقتضیات، لزوم احکام و نیازهای تدریجی بر پیامبر خدا(ص) نازل شده که در این آیات مشهود است: «إِنَّا نَحنُ نَزَّلنَا عَلَیکَ ٱلقُرءَانَ تَنزِیلا؛ همانا ما قرآن را نازل کردیم و یقیناً ما نگهبان آن از تحریف و زوال هستیم.» (انسان/ ۲۳)، «وَنُنَزِّلُ مِنَ ٱلقُرَانِ مَا هُوَ شِفَاء وَ رَحمه لِّلمُؤمِنِینَ...؛ و ما از قرآن آنچه را برای مؤمنان مایه درمان و رحمت است، نازل میکنیم.» (اسراء/ ۸۲) و «کتَابٌ أُحکِمَت ءَایَتُهُۥ ثُمَّ فُصِّلَت مِن لَّدُن حَکِیم خَبِیر؛ كتابى است كه آيات آن استحكام يافته، سپس از جانب حكيمى آگاه به روشنى بيان شده است.» (هود/ ۱). از آیه اخیر روشن میشود که قرآن دو ناحیه دارد؛ محکم و مفصل. محکم همان ناحیه اجمال است که صورت و شکل تفصیل ندارد و به تمام معنای کلمه، واحد، بسیط و غیرقابل تجزیه و جدایی است. مفصل هم ناحیه تفصیل است که صورت و شکل پیدا کرده و از اجمال به تفصیل کشیده شده است.
در افاده مطلبی که بیان شد، آیه چهارم سوره زخرف نکات دقیقی دارد: «وَإِنَّهُ فِی أُمِّ ٱلکِتَبِ لَدَینَا لَعَلِی حَکِیمٌ؛ و آن حقیقت در امالکتاب در نزد ما مکانی عالی و رفیع دارد.» این قرآن در «امالکتاب» در عالمی است که در بساطت، تجرد، علو و نور، حکم منشأ و مادر را نسبت به جمیع عوالم در نزد خدا دارد. آنجا دیگر به صورت این آیات و سور نیست، حقیقتی محکم و عالی، بلندمقام و رفیعالدرجه است که ابداً ناحیهای از تجزیه، تفریق و تفصیل در آن راه ندارد، اندیشه هیچ متفکری و واهمه هیچ طائر بلندپرواز قوه خیالیهای را به آن ساحت قدس راه نیست و قبل از وصول به عز آن مقام منیع، مضمحل و نابود میشوند، راه نمییابند و فقط «مطهرون» هستند که به آنجا رسیده و آن حقیقت مجرد را ادراک کردهاند: «لا یمسّه الّا المطهّرون».
این قرآن پایین و نازلشده به نحو اعلی و به تفصیل در آن قرآن بالا، علی و محکم موجود است. کانّه آن قرآن، چشمه آبی بوده و پیوسته از آن آب میجوشد. آن منبع فوران را دفعتاً به پیامبر(ص) دادهاند و این جوششهای پی در پی، مستمر و آبهای رحمتی را که سراسر عالم را فرا گرفته است، تدریجاً به آن حضرت عنایت کردهاند. این قرآن همان قرآن عالی است و فرقی جز تفصیل و اجمال ندارد. اگر این قرآن را بالا ببرند، آن میشود و اگر آن قرآن را پایین بیاورند، این میشود. آن قرآن، حقیقت نفس رسول الله(ص) است و این قرآن اخلاق، ملکات و اعمال آن حضرت: «وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيم؛ و تو اخلاق عظیم و برجستهای داری» و «کان خلقه القرآن؛ اخلاقش قرآن بود.» قرآن همانند نفس رسول خدا، افضل و اعلی از جمیع کائنات است.
علیاکبر توحیدیان، دکترای علوم قرآن و حدیث
انتهای پیام