طبق آیات قرآن کریم، بهشت، سرای خرمی است که درختان گوناگونی از جمله درخت طلح را در خود جای داده است. همچنین یکی از مجازاتهای در نظر گرفته شده برای دوزخیان، تناول از گیاهی به نام زقوم با ویژگی ایجاد حرارت و عطش در بدن گناهکاران است. در میان مفسران، درباره مصداق گیاهی زقوم و طلح اختلاف نظر وجود دارد. لذا، به بهانه روز درختکاری و بهمنظور آشنایی بیشتر با مصادیق واژههای زقوم و طلح، خبرنگار ایکنا از اصفهان گفتوگویی با مریم رفیعی، مدرس گروه معارف دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرضا انجام داده است.
رفیعی در ابتدا به اهمیت شناخت بستر تاریخی و جغرافیایی عصر نزول در تفسیر بعضی از آیات اشاره کرد و گفت: در ترجمه و تفسیر آیات قرآن کریم، گاهی برای یک واژه، معانی متعددی ذکر شده که انتخاب معنای صحیح از میان آنها در گرو بررسیهای دقیق علمی است. از آنجایی که قرآن کریم در زمان مشخص و بستر تاریخی و جغرافیایی خاصی نازل شده، لازم است فضا و مکان نزول این کتاب الهی برای فهم بهتر آیات مدنظر قرار گیرد. بومشناسی یا بررسی محیطی و جغرافیایی سرزمین نزول وحی، میتواند در فهم معانی بعضی از واژگان در آیات مرتبط با طبیعت، کمککننده باشد.
وی در ادامه به دو واژه طلح و زقوم، بهعنوان نمونههای مورد اختلاف مفسران در مصداقیابی اشاره کرد و افزود: طلح، نام گیاهی است که در آیه ۲۹ سوره مبارکه واقعه، بهعنوان یکی از موهبتهای بهشتی معرفی شده است. اختلاف در ویژگیهای این گیاه سبب شده تا بیشتر مترجمان و مفسران آن را درخت موز یا درخت خاردار بزرگ بدانند و این آیه را موزهای بر هم چیده شده و متراکم معنا کنند. مترجمانی همچون آیتی، انصاریان و گرمارودی از جمله آنها هستند. آیتالله مکارم شیرازی نیز این واژه را به درخت طلح پربرگ و حلبی و شعرانی به درخت مورد ترجمه کردهاند.
این مدرس دانشگاه اظهار کرد: توصیف این درخت در قرآن با واژه «منضود» و همنشینی آن با درخت سدر، سبب بروز اختلاف نظر میان مترجمان و مفسران شده است. برخی آن را درخت اقاقیا، برخی دیگر شکوفه خرما و غالب مفسران آن را درخت موز دانستهاند. به اعتقاد ابن فارس، واژه طلح که از تکامدهای قرآن بوده، دارای دو معناست؛ یکی از معانی آن درخت معروف بوده که مفرد آن طلحه است و معنای دیگر، بدحالی و کسالت نام دارد، اما در دیگر کتب لغت، طلح، گیاهی خاردار است که دارای چوبی محکم، گلهای خوشبو و صمغی نیکوست.
وی ادامه داد: پس از بررسیهای گیاهشناسی درباره گونههای گوناگون گیاه اقاقیا و درخت موز، این نتیجه حاصل شد که طلح، نوعی اقاقیاست که با نام علمی اقاقیای جیراردی شناخته میشود و طلحه نجدی نیز نام دارد. این درخت، آشنای عرب است و با شرایط آب و هوایی شبهجزیره عربستان، سازگاری دارد، اما درخت موز بهدلیل نیازمندی به آبیاری فراوان و آسیبپذیر بودن در برابر دمای بسیار بالا، باد شدید و مقاومت اندک در برابر هجوم حشرات، نمیتواند مصداقی از طلح باشد. طبق اطلاعات تاریخی نیز کشت درخت موز، سالها پس از نزول آیات قرآن کریم در سرزمین عربستان رایج شد و پرورش آن به مراقبت انسانی نیاز دارد.
رفیعی در ادامه به مصداقشناسی گیاه زقوم که محل اختلاف مفسران است، پرداخت و بیان کرد: این واژه در سه سوره قرآن یعنی واقعه، صافات و دخان آمده است که برای دوزخیان، ایجاد حرارت و عطش میکند و ثمره آن به سر شیطان تشبیه میشود. هر چند در وجود مادی چنین گیاهی اختلاف نظر وجود دارد، ولی برخی زقوم را گیاهی معروف نزد عرب دانستهاند. بررسی واژه شیطان نشان میدهد که اعراب جاهلی، شیطان را به مار نیز اطلاق میکردهاند و تشبیه ثمره گیاه زقوم به سر شیطان، بهدلیل شباهت سر مار با ثمره این گیاه است که نشان از سمی بودن آن دارد و نه تنها ایجاد عطش و سوختگی میکند، بلکه تا حد مرگ نیز انسان را پیش میبرد.
وی به بررسی مفهوم زقوم در لغت و اصطلاح پرداخت و گفت: ابن فارس معتقد است زقوم بر نوعی خوراکی دلالت دارد. ابن اثیر و زمخشری این واژه را به معنای بلعیدن زیاد و نوشیدن بیش از حد دانسته و مصطفوی، آن را به مفهوم فرو بردن لقمه با کراهت و مشقت میداند. بهطور خلاصه میتوان گفت که لغویان، زقوم را در معانی نام گیاه، نام نوعی غذا و هرگونه خوراکی کشنده منظور داشتهاند.
این مدرس دانشگاه در خصوص آرای مفسران درباره واژه زقوم بیان کرد: درباره وجود مادی درخت زقوم، میان مفسران اختلاف نظر وجود دارد؛ دستهای بر این باورند که درخت زقوم در دنیا وجود دارد و گروه دیگر، زقوم را ناشناخته دانسته و صرفا به نامطلوبی آن اشاره کردهاند. قرآن کریم در آیه ۶۵ سوره صافات، پدیدار شدن میوه درخت زقوم را به سر شیطان تشبیه کرده است. برخی از مفسران همچون علامه طباطبایی و زمخشری، این تشبیه را خیالی دانسته و معتقدند که چون زشتترین صورت متصور در اذهان افراد، چهره شیطان بوده، قرآن کریم، میوه این درخت را به آن تشبیه کرده است. همانگونه که زیباترین صورت تصویرپذیر در اذهان، چهره فرشتگان بوده و زنان مصری، حضرت یوسف را به فرشته تشبیه کردند.
وی تصریح کرد: مروری بر ویژگیهای ذکر شده درباره درخت زقوم در قرآن، در مصداقشناسی این گیاه کمک شایانی خواهد کرد. در آیه ۴۵ سوره دخان، زقوم شبیه مهل بیان شده است. برخی از مفسران وجه شباهت مهل و زقوم را غلظت، کثرت رنگ، از حالی به حال دیگر شدن، فساد و بدبویی دانستهاند. در آیه ۶۵ سوره صافات، گیاه زقوم دارای طلع توصیف شده است. طلع به معنای شکوفه خرما و نخستین چیزی است که از گیاه بیرون میآید. پس شاید بتوان گفت که طلع برای زقوم به عاریت گرفته شده است. در آیه ۶۵ سوره صافات نیز طلع و ثمره زقوم به سر شیطان تشبیه شده، این تشبیه به دردناکی و زهرآگینی ثمره گیاه اشاره میکند و به موضوع ظاهر ناپسند نپرداخته است، زیرا معیارهای زیبایی نزد همگان یکسان نیست و گیاهی که برخی آن را زشت میپندارند، ممکن است نزد افراد دیگر زیبا به حساب بیاید. بر این اساس، گیاه زقوم، گیاهی زشتمنظر نبوده و فقط ویژگیهای خاص آن همچون خارهای تیز سبب بیان این تشبیه شده است. در آیه ۴۵ سوره دخان، به ایجاد غلیان پس از خوردن این گیاه اشاره و در آیه ۵۵ سوره واقعه، ایجاد تشنگی یکی از آثار خوردن زقوم برشمرده شده است.
رفیعی اضافه کرد: لغویان، مترجمان و مفسران قرآن به گیاهان گوناگونی همچون استن، صوم، افسنطین، تنوم، نقد، براسیون، حنظل، تینالشوکی، خرمای صحرایی و فرفیون، زقوم گفتهاند. بیشتر این گیاهان مصرف غذایی برای انسان یا حیوان نداشته، بلکه جنبه دارویی و درمانی و اکثرا ظاهری پر از خار و طعمی نامطبوع یا بویی بد دارند.
وی به تحقیقات گیاهشناسی درباره این گیاهان اشاره کرد و گفت: پس از استخراج ویژگیهای کامل این چند گیاه از کتب مرجع زیستشناسی گیاهی، این نتیجه حاصل شد که از میان گیاهان بالا، خرمای صحرایی بیشترین انطباق را با زقوم دارد. این گیاه، بومی آفریقاست و با نام زچون که به تلفظ واژه زقوم نزدیک است، از آن یاد میشود. لازم به ذکر است که در کتبی همچون کتاب البنات که متعلق به ابوحنیفه دینوری، از گیاهشناسان قرن سوم و از منابع دست اول در گیاهشناسی جزیرةالعرب است، گیاهی با نام زقوم وجود ندارد. پس در عصر نزول، این گیاه برای اعراب ناشناخته بوده و مصداق آن همان خرمای صحرایی آفریقایی است.
الههسادات بدیعزادگان
انتهای پیام