میرزا محمدتقی خان فراهانی معروف به امیرکبیر که امروز نامش بین تمام مردم ایران میدرخشد فرزند کربلایی قربان در روستای هزاوه منطقه فراهان قدیم و اراک در 19 دی سال 1185، یعنی 216 سال قبل متولد شد. پدر امیرکبیر یکی از خدمتکاران میرزاعیسی قائممقام اول معروف به میرزا بزرگ بود که بعدها ناظر آشپزخانه و قاپوچی قائممقام ثانی شد. مادر امیرکبیر نیز فاطمهسلطان نام داشت که در اسناد عهد صدارت امير از وی به «والده اميرنظام» یاد شده است.
«امیرکبیر دوران کودکی را در خانواده قائممقام به خانهشاگردی سپری کرد. داستان معروف فراگرفتن درس به هنگام خدمت به فرزندان قائممقام که بارها در منابع به آن اشاره شده، مربوط به همان ایامی است که به خانهشاگردی مشغول بوده است: گویند که امیر در کودکی که ناهار اولاد قائممقام را میآورد، در حجره معلمشان ایستاده، برای بازبردن ظروف، آنچه معلم به آنها میآموخت او فرامیگرفت تا روزي قائممقام به آزمايش پسرانش آمده، هرچه از آنها پرسید ندانستند. امیر جواب میداد. قائممقام پرسید تقی تو کجا درس خواندهای؟ عرض نمود روزها که غذای آقازادهها را آورده، ایستاده، میشنودم. قائممقام انعامی به او داد. او نگرفت و گريه کرد. بدو گفت چه میخواهی؟ عرض کرد. به معلم امر فرمایید درسی را که به آقازادهها میدهد به من هم بیاموزد. قائممقام را دل سوخته، معلم را گفت تا به او نیز بیاموزد». (حکیمی، ص 38)
امیر پس از آنکه خط و ربطی پیدا کرد و از حساب و سیاق چیزی فراگرفت، قائممقام او را مأمور محاسبه فیلخانه خود كرد و گویا این اولین شغلی است که به امير رجوع شده است. (اقبال آشتیانی، ص 376). استعداد امیرکبیر در سن نوجوانی باعث شد تا قاممقام نسبت به تعلیم و پرورش او توجه داشته باشد و از او در امور دبیری استفاده کند و توجه میرزا ابوالقاسم قاممقام در نامهای خطاب به برادرزادهاش اسحاق مشهود است. در واقع امیرکبیر تربیت شده قاممقام ثانی است. او که در مدت زمان کوتاهی توانست با رجال آشنا شده و خود را به شاه عرضه کند در سال 1249 از خدمت قائممقام مرخص و به جمع مستوفیان محمدخان زنگنه امیرنظام پیوست و توانست اعتماد او را جلب کند و از سمت لشکرنویسی به مقام منشیگری و پس از آن مستوفی نظام شد و به سفر روسیه رفت.
وی به واسطه شخصیت برجستهاش توانست خیلی زود در تاریخ دواتیهای ایران بدرخشد. واتسون، نویسنده انگلیسی، درباره امیرکبیر گفته است: «در میان همی رجال اخیر مشرقزمین و زمامداران ایران، که نامشان ثبت تاريخ جدید است، ميرزاتقیخان امیرنظام بیهمتاست، دیوجانوس روز روشن با چراغ در پی او میگشت. به حقیقت سزاوار است که بهعنوان اشرف مخلوقات به شمار آید، بزرگوار مردی بود» (آدميت، ص 3).
از ویژگیهای این شخصیت برجسته تاریخ ایران میتوان به پرکار بودن، داشتن غیرت مسئولیتپذیری و خستگیناپذیری اشاره کرد. در کتب تاریخی آمده است که او را فردی بسیار زیرک و باهوش توصیف کردهاند که واتسون انگلیسی نیز در کتاب خود به این موارد اشاره کرده است. در بخشی از این کتاب «آدمیت» تألیف این نویسنده انگلیسی آمده است: «بسیار پرکار بود. به همان اندازه پرکار بود که غیرت مسئولیت داشت، روزها و هفتهها میگذشت که از بام تا شام کار میکرد و نصیب خود را همان وظیفه مقدس میدانست و دشواریها و نیرنگها نیز او را از کار سست و دلسرد نمیکرد». عزم او در کار آنچنان راسخ بود که کنل شیل، وزیر مختار انگلیس که دشمن امیرکبیرست بارها اظهار کرد: «کسی نمیتواند امير را از تصمیمش باز دارد، پولدوستی كه خوی ایرانیان است، در وجود امیر بیاثر است، به رشوه و عشوه کسی فریفته نمیشود».
امیرکبیر از ۲۸ مهر ۱۲۲۷ تا ۲۲ آبان ۱۲۳۰ خورشیدی در مقام صدارت عظمای دربار ناصری خدمات ارزندهای انجام داد و بنیانگذار اصلاحات سیاسی و اجتماعی بسیار در این دوران بود. با وجود اینکه عمر صداراتش طولانی نبود، اما منشأ تحولات بسیار در کشور شد و توانست فرایند فرهنگ آموزش، بهداشت عمومی و توسعه کشاورزی را به جایگاه قابل قبولی برساند؛ چراکه تا پیش از امیرکبیر دولت ایران فاقد روابط فعال در عرصه سیاست خارجی و روابط دیپلماتیک بود و با ایجاد سفارت دائمی در برخی کشورها همچون انگلیس،ایجاد کنسولگری در بمبئی، قفقاز و عثمانی نفوذ ایران را بیشتر کرد، اما این امر باعث نشد تا با نفوذ بیگانگان برخورد نکند.
حس وطندوستی در وجود امیرکبیر موج میزد و با وجود اینکه سفارتخانههای دائمی ایجاد کرد، اما به حفظ احترام، استقلال و آزادی ایران بسیار تلاش میکرد و با توطئه دشمنان با جدیت مقابله میکرد. اقدامات جهادگونه او باعث که برخی دشمنان برنتابند و علیه او توطئه کنند تا اینکه در 20 دی ماه 1230 او را به کاشان تبعید کرده و در حمام فین این شهر به شهادت رساندند. رهبر انقلاب در توصیف امیرکبیر و اقدامات ماندگار وی میفرمایند: «يکى از نامهای داراى افتخار در تاريخ ما - به همان اندازهای که واقعيت دارد - اميرکبير است. اميرکبير در کشور ما سه سال در رأس دولت بوده است. معلوم میشود سه سال وقت خيلى زيادى است. همه کارهايى که اميرکبير انجام داده و همه خاطرات خوبى که تاريخ و ملت ما از اين شخصيت دارد، محصول سه سال است. بنابراين چهار سال، وقت کمى نيست - وقت خيلى زيادى است - بهشرط اینکه از همه اين وقت به نحو درست استفاده شود.». قطع وابستگی اقتصادی، فرهنگی و سیاسی یکی از اصول کارکردی امیرکبیر بود. او برای رساندن ایران به اوج قدرت از مرحله تدوین اصول کاربردی عبور کرده و به مرحله کارکردی رسید و برای اهداف شبانهروزی تلاش کرد؛ چراکه معتقد بود: «کار ایران باید به دست ایرانی انجام شود و بیگانه برای کشور دل نمیسوزاند». این اعتقادی است که از دیرباز تمام بزرگان علمی، مذهبی و سیاسی ایرانی دارند و اگر به آن به درستی و دلسوزانه عمل شود به خودکفایی خواهیم رسید.
امروز قریب به 171 سال از شهادت امیرکبیر و تأسیس دارالفنون میگذرد. گویی این مدرسه نقطه عطف و الگویی برای تربیت نخبگان امروزی است. اهمیت این مرکز علمی باعث شد تا از تولید علم به تولید ثروت برسیم و کارنامه از اقدام تا عمل را درخشانتر از قبل پیش بریم. ما شعار خواستن توانستن است را به بهترین شیوه ممکن از همان زمان الگو قرار دادیم و امروز در حوزههای مختلف علمی، پزشکی، هستهای، موشکی و ... در برابر ابرقدرتهایی همچون امریکا حرف برای گفتن داریم و باعث شدیم تا انگشت تعجب و حیرت بر دهان داشته باشند.
پس از گذشت 171 سال از شهادت امیرکبیر، گویی داغ فقدان این شخصیت ایرانی هنوز بر دل مردم زنده است و سعی دارند با برگزاری بزرگداشتها دِین خود را ادا کنند، اما مهمتر از بزرگداشت این است که بتوانیم راه افرادی همچون امیرکبیر را ادامه دهیم و همچون او برای تقویت بنیه دینی کشور تلاش کنیم. او ظلمستیز در برابر دشمنان و بیگانگان و مهربان با ضعفا و تهیدستان بود و توانست پیوندی عمیق از مبانی الهی بین خود و اطرافیان ایجاد کند.
الگوگیری از سیره و مکتب افرادی نظیر امیرکبیر و سردار سلیمانی فقط نباید در حد سخنرانی و برگزاری همایش خلاصه شود و باید خطمشی فکری و عملی آنان در اقدام و عمل الگو شود. اجازه ندهیم از امیرکبیرها و سردار سلیمانیها فقط یک نام باقی بماند و آیندگان از سیره عملی و جهادی آنان هیچ ندانند.
مریم روشن، دبیر ایکنا مرکزی
انتهای پیام