رمز موفقیت پیامبر اسلام(ص) در تبلیغ و ترویج دین، برخورد درست و خلق نیکوی ایشان در برابر رفتارهای ناشایست دشمنان بود. ایشان تا جایی که این آزار و اذیتها مشکلی برای افراد جامعه فراهم نمیکرد و صرفاً متوجه شخص پیامبر(ص) بود، با رفق، مدارا و مهربانی برخورد میکرد و به همین دلیل در قرآن از اخلاق ایشان با عنوان «خلق عظیم» یاد شده است، اما آنگاه که این آزار و اذیتها موجب تضییع حقوق دیگران و به خطر افتادن جان، مال و ناموس آنها میشد، پیامبر(ص) با ابتکار عملهایی هوشمندانه همراه با خردورزی، قاطعیت و جدیت تمام، مدیریت و کنترل رفتارهای دشمنان و هنجارشکنان را بهگونهای بهعهده میگرفت که حاکمیت و امت اسلامی چه در مواجهه با دشمنان داخلی و چه در مواجهه با دشمنان خارجی، با کمترین تهاجم، جنگ و تلفات از برهههای حساس تاریخی گذر کنند. بهمناسبت سالروز ولادت پیامبر اکرم(ص)، خبرنگار ایکنا در اصفهان گفتوگویی با علیاکبر عباسی، عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه اصفهان درباره نوع مواجهه پیامبر(ص) با دشمنان داخلی و خارجی انجام داده است که متن آن در ادامه میآید.
ایکنا ـ رفتارهای حکومتی معصومین(ع) در مواجهه با بحرانهایی که برای جامعه اسلامی بهوجود میآمد، چگونه بود؟
الگوی حکمرانی اسلامی پیش روی ما، منحصر در دوران محدود حاکمیت پیامبر(ص) در مدینه و دوران پنجساله خلافت حضرت علی(ع) است، چراکه در بین حضرات معصومین(ع)، فقط برای این دو بزرگوار شرایط تشکیل حکومت میسر شد. این در حالی است که فضای حاکم بر جامعه در دوران حکمرانی پیامبر(ص) با فضای زمان خلافت حضرت علی(ع) نیز بسیار متفاوت بوده است. به این صورت که در دوران پیامبر(ص)، بیشتر بحرانها از سمت غیرمسلمانان یعنی یهود، بتپرستان، مسیحیان نجران و حنفا بهوجود میآمد، اما در دوران خلافت امام علی(ع) علاوه بر اینکه عامل بیشتر بحرانهای اجتماعی، مسلمانان و اهل قبله بودند، اکثر آنها نیز افراد سرشناس امت پیامبر(ص) محسوب میشدند. لذا، مدیریت بحرانهای داخلی در زمان حضرت علی(ع) بسیار پیچیدهتر و مشکلتر از مدیریت آنها در زمان پیامبر(ص) بود.
ایکنا ـ نحوه برخورد پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) در مواجهه با دشمنان داخلی را بهصورت مصداقی توضیح دهید.
در زمان پیامبر(ص)، قاطبه دشمنان ایشان اهل قبله و مسلمان نبودند، بلکه بیشتر کفار، یهود و... بودند که دشمنان خارجی آن حضرت محسوب میشدند، اما در بین مسلمانان عصر نزول تعداد معدودی منافق حضور داشتند که با نفاق خویش، بحرانهایی برای جامعه نوپای آن زمان بهوجود میآوردند. آنها افرادی بودند که با وجود اظهار پیمان و بیعت با پیامبر(ص) و حتی یاری ایشان در غزوات مختلف، در خفا مسبب مشکلات و بحرانهایی برای مسلمین میشدند. یکی از بارزترین این دشمنان، حاطب بن ابی بلتعه، از مهاجرانی بود که سابقه شرکت در غزوات همراه پیامبر(ص) را داشت. او آنچنان مورد اعتماد پیامبر(ص) بود که بهعنوان فرستاده ایشان به سوی حاکم مصر انتخاب شد، اما در سال هشتم هجری که پیامبر(ص) در شرف حرکت به سمت مکه برای فتح آن شهر بود، با اجیر کردن یک زن جاسوس، خیانتی بزرگ در حق سپاه پیامبر(ص) انجام داد و خبر حرکت لشکر اسلام را به دشمنان و مشرکان آن شهر رساند. البته پیامبر(ص) از طریق وحی و طی نزول آیات اولیه سوره ممتحنه، از این خیانت آگاه شد. پس از اطلاع اصحاب از این موضوع، آنها تصمیم بر قتل حاطب بن ابی بلتعه گرفتند، اما پیامبر(ص) ضمن نهی یاران خویش از این کار، اعلام کرد برای او همین کافی است که جایگاه قبلی و اعتماد کامل ما را از دست داد و مسلمانان هنگام قرائت آیات ابتدایی سوره ممتحنه، وی را از مصادیق و شأن نزول این آیات میدانند.
نمونه دیگر از رفتار پیامبر(ص) با دشمنان داخلی، رفتار ایشان با خالد بن ولید است. وی که در سال هفتم هجری مسلمان شد، جزو افراد فرصتطلبی بود که هنگام قدرت گرفتن مسلمانان به آنها پیوست. با اینکه خالد بن ولید از لحاظ اخلاقی مورد تأیید کامل پیامبر(ص) نبود و حتی در جنگ احد با یک نافرمانی باعث کشته شدن ۷۰ نفر از مسلمانان شده بود، ولی پیامبر(ص) علاوه بر عدم طرد او، از ظرفیتهای شخصیتی و نبوغ وی در مأموریت یمن بهره میگرفت.
اما مواجهه با دشمنان داخلی در زمان حضرت علی(ع) بهمراتب سختتر از مواجهه پیامبر(ص) با این افراد بود، چراکه بیشتر آنها مسلمان بودند و همچنین از افراد سرشناس امت پیامبر(ص) محسوب میشدند. مثلاً، زبیر به حواری رسول خدا معروف و در تمام غزوات همراه ایشان بود. طلحه که یکی دیگر از دشمنان داخلی امام علی(ع) بهشمار میآمد، در سال اول بعثت مسلمان شده بود و علاوه بر همراهی با پیامبر(ص) در تمام جنگها، بهسبب قطع انگشت نیز از جانبازان آن غزوات محسوب میشد. عمر نیز او را جزو اعضای شورای ششنفره کرده بود. عایشه که یکی از عاملان تدارک جنگ جمل بود نیز لقب امالمؤمنین داشت. معاویه، دشمن دیگر امام علی(ع)، هر چند به اشتباه، ولی به کاتب قرآن معروف بود و بعد از جنگ صفین خود را خالالمؤمنین مینامید. خوارج نیز از دشمنانی بودند که تماماً پارسا، قاری قرآن، زاهد و نمازخوان بودند.
حضرت علی(ع) تا زمانی که دشمنان دست به شمشیر نبردند، با کمال آرامش، متانت و بزرگواری با آنها برخورد میکرد. آنها بهراحتی در برابر امام، ایشان را لعن میکردند و آیاتی را که خطاب به منافقان و کافران بود، در وصف امام قرائت مینمودند. هر گاه اطرافیان و یاران امام درصدد برخورد با این افراد بودند، امام آنها را از این کار نهی میفرمود. بهطور خلاصه میتوان گفت، هر جا صحبت از مباحث اعتقادی بود، امام در کمال آرامش با دشمنان داخلی برخورد میکرد، تا جایی که آنها به هنجارشکنیهای اجتماعی روی میآوردند و افراد را به جرم عدم لعن حضرت علی(ع) به قتل میرساندند. در این مرحله بود که امام قاطعانه وارد میدان میشد و به هیچ عنوان آنها را رها نمیکرد.
ایکنا ـ با توجه به اینکه در زمان رسول اکرم(ص)، تعداد و مزاحمت دشمنان خارجی قابل توجه بود، ایشان در راستای گسترش دامنه حاکمیت اسلامی، با دشمنان خارجی چگونه رفتار میکرد؟
پس از جنگ احزاب در سال پنجم هجری، مسلمانان دریافتند که از این به بعد، نیرو، توان و قدرت سپاه آنها از سپاه کفار بیشتر شده و میتوانند از مواضع تدافعیشان که سالهای قبل در جنگهای احد، بدر و خندق داشتند، خارج شوند. در نتیجه، پیامبر(ص) تصمیم به اقداماتی برای گسترش اسلام در دیگر بلاد گرفتند. با اینکه ایشان در موضع قدرت برتر بود، اما برخلاف کفار هیچگاه بر طبل جنگافروزی نمیکوبید و حتیالامکان از وقوع آن جلوگیری میکرد. مثلاً، ایشان در نهایت خردمندی ابتکار عمل را بهدست گرفته و با قریش به مذاکره نشست که نتیجه آن، تصویب صلح حدیبیه بود. هر چند برخی از مسلمانان از امضای این تفاهمنامه به علت عدم موفقیت در زیارت خانه خدا و بهجای آوردن اعمال حج آن سال ناخرسند بودند، اما نزول تعبیر «فتح مبین» برای این صلح از جانب خداوند در سوره فتح، حاکی از تصمیم عاقلانه و خردورزانه پیامبر(ص) بود.
ایشان از تمام داشتههای خویش برای تصویب تفاهمنامه حدیبیه استفاده کرد، اما مفاد این عهدنامه دو سال بعد از سوی قریش نقض شد. پیامبر(ص) نیز به همین دلیل و بهمنظور احاطه بر شهری که دارای جایگاه فرهنگی ویژهای برای شنیده شدن ندای اسلام در تمام جزیرةالعرب بود، در سال هشتم هجری تصمیم به فتح مکه گرفت. هر چند فتح مکه همانند جنگهایی نظیر خیبر و تبوک حالت تدافعی نداشت، اما همواره محورهای صلحخواهی و عدم تمرکز بر تصاحب غنائم و غارت و کشتار، اولویتهای اصلی آن محسوب میشد.
پیامبر(ص) با در نظر گرفتن این اولویتها، قبل از فتح مکه تمهیداتی اندیشید. مثلاً، فرماندهان سپاه مسلمانان را از قریشیان انتخاب کرد تا مردم مکه آنها را از خود بدانند. در استفاده از تاکتیکهای جنگی برای به حداقل رساندن تعداد تلفات نیز از تمام توان استفاده کرد. در حرکت به سمت مکه، مسیر حرکت سپاه را از قبل اعلام نکرد و تا ۲۰ کیلومتری شهر، آرایش نظامی به لشکر خود نداد. قبل از ورود به مکه، ابوسفیان، بزرگ قریش را برای مشاهده قدرت، تجهیزات و تعداد سپاهیان اسلام فراخواند تا وی بیدلیل مقاومت نکند و خونریزیها رخ ندهد. پس از ورود به مکه، به تمامی اهالی و بزرگان شهر امان داد و خانه کعبه، خانه ابوسفیان و خانههای مردم را مکانهای امن اعلام نمود. پیامبر مهربانیها یکی از فرماندهان خویش را که روز فتح مکه را روز انتقام مینامید، سریع برکنار کرد و فرمود امروز، روز مرحمت است. همین تمهیدات پیامبر(ص) بود که سبب شد در جنگ بزرگی که تعداد یاران ایشان بالغ بر 10 هزار نفر بود و تعداد دشمنان نیز به دو هزار نفر میرسید، فقط ۲۱ نفر کشته بر جای بماند.
در پایان، این نکته قابل ذکر است که قیاس بین وقایع امروز با اتفاقات آن دوران و تطبیق آنها با یکدیگر، کاری بسیار پیچیده و دشوار است، چراکه جوانب، شرایط و وجوه بسیار زیادی در هر یک از تصمیمات حضرات معصومین(ع) در ادوار مختلف وجود داشته و آشنایی با تمام این خصوصیات با در نظر گرفتن متغیرهای عصر امروز، معادلات جهانی و موقعیتهای منطقهای اکنون امکانپذیر است.
گفتوگو از الههسادات بدیعزادگان
انتهای پیام