سیاحان با ورود به ایران، بهویژه از روزگار صفویان، به زندگی و آداب و رسوم مردمان این سرزمین و مسائل اجتماعی و فرهنگی توجه کردند. آنها با اهداف متفاوتی به ایران آمدند و بیشتر از دیگران در گزارشها و توصیفهای خود به مراسم عزاداری محرم توجه نشان دادند. برخی از سیاحانی که به مراسم سوگواری و محرم در اصفهان اشاره کردهاند، عبارتند از: پیترو دلاواله، سیاح ایتالیایی در زمان شاه عباس اول، دن گارسیا دسیلوا فیگوئروا، سفیر اسپانیا در دربار شاه عباس اول، ژان باتیست تاورنیه، سیاح فرانسوی در دورههای شاه صفی، شاه عباس دوم و شاه سلیمان، ژان شاردن، سیاح فرانسوی در دورههای شاه عباس دوم و شاه سلیمان، انگلبرت کمپفر، سیاح آلمانی در زمان شاه سلیمان، آدام اولئاریوس، سیاح آلمانی در زمان شاه صفی و جملی کارری، سیاح ایتالیایی در زمان شاه سلطان.
اولئاریوس، از سیاحان عصر صفوی، عزاداری محرم را مختص جامعه ایرانی میداند و معتقد است در دیگر کشورهای اسلامی چنین سنتی وجود ندارد. او مینویسد: «مراسم سوگواری برپا میکنند که 10 روز طول میکشد. به همین دلیل، آن را عاشورا مینامند که به زبان عربی، ده معنا میدهد».
شاردن در سفرنامه خود آورده است: «باید دانست که 10 روز اول محرم در نظر شیعیان بسیار محترم است.» کارری نیز درباره محرم چنین گزارش میکند: «مردم با حلول ماه محرم، با حالتی بسیار غمانگیز، به عزا میپردازند و این مراسم، 10 روز طول میکشد».
دلاواله در بیان جزئیات دستههای عزاداری محلات اصفهان مینویسد: «بر روی اسبهای آنان، سلاحهای مختلف و عمامههای متعدد قرار دارد و بهعلاوه، چندین شتر نیز همراه دستهها هستند که بر روی آنها جعبههایی حمل میشود که درون هر یک، سه چهار بچه به علامت بچههای اسیر حسین شهید قرار دارند. علاوه بر آن، دستهها هر یک به حمل تابوتهایی میپردازند که دور تا دور آنها، مخمل سیاه رنگی پیچیده شده و روی آنها یک عمامه که احیاناً به رنگ سبز است و همچنین یک شمشیر جای دادهاند... . تمام طبق نیز به این نحو میچرخد و منظره جالبی پیدا میکند».
کمپفر نیز روایت میکند که مردم اصفهان شبها، در قالب هیئت و دسته، به سر چهارراهها و اماکن عمومی میرفتند، آتش روشن میکردند و برای عزاداری دور آن حلقه میزدند. آنان به تبعیت از آهنگ آواز نوحهخوان ضمن حرکت در دایرهای، پا بر زمین کوبیده و با مشت به سینه میزدند. دلاواله مینویسد: «مستمعان با صدای بلند گریه و زاری میکنند، بهخصوص زنان به سینه خود میکوبند و با نهایت حزن و اندوه و همه با هم، آخرین بند مرثیهای را که خوانده میشود، تکرار میکنند و میگویند: آه حسین... شاه حسین....».
مراسم و مجالس سوگواری ایام عاشورا و دیگر ایام سوگواری، از صحنههای مهمی بود که زمینه حضور زنان در مسائل اجتماعی و مذهبی جامعه را فراهم میکرد. اینگونه نبود که در این ایام، زنان خود را در اندرونیها محصور کنند و از محیط بیرون بیخبر باشند. از رسوم دیرینه ایرانیان در ایام عزاداری، پوشیدن لباسهای تیره و نتراشیدن موی سر و صورت بود تا سوگواری خود را عیان کنند. این رسوم در عهد صفوی پی گرفته میشد. زنان مدتها پیش از آغاز محرم برای شرکت در مراسم مربوط به این ایام خود را مهیا میکردند. برای خرید لباس و پارچه سیاه به مغازهها میرفتند و از اول محرم تا آخر صفر سیاهپوش میشدند. با آغاز محرم، برای عزاداری در مسجدها، حسینیهها و مکانهای برگزاری تعزیه حضور مییافتند و گاهی با مختصر غذا و قالیچهای بهدنبال جای مناسب میگشتند تا بتوانند در بهترین شرایط کسب فیض کنند. حتی بعضی از زنهای متمول و معروف از طریق خدام خود مکان مناسبی را از قبل نشان میکردند.
بیشتر سیاحان اروپایی که از زمان صفویه به بعد به ایران سفر کردهاند، درباره حضور زنان در مجالس سوگواری قلمفرسایی کردهاند. گرچه گاه بهدلیل ناآشنایی با آداب و رسوم مذهبی ایرانیان به خطا رفتهاند، ولی اطلاعاتی در خور تأمل به ما میدهند.
دن گارسیا دسیلوا فیگوئروا، سفیر اسپانیا در دربار شاه عباس اول، به حضور زنان طبقات اجتماعی مختلف در مراسم عزاداری اشاره دارد. وی با توجه به طرز پوشش زنان و محل جلوسشان در مجلس، آنان را به سه گروه تقسیم میکند: زنان پیشهوران و بنکداران، زنان بازرگانان و طبقات متوسط و زنان وزرا و درباریان. فیگوئروا که در اصفهان حضور داشت و مجالس روضه و عزاداری را از نزدیک مشاهده میکرد، درباره زنان شرکتکننده در این مراسم مینویسد:
«چنانکه در مدت ادامه تشریفات، همه زنان عزادار چادر سیاه و ابریشم بر تن و چادرهایی از پارچههای لطیف زردوزی شده بر سر داشتند و بیشترشان با صورت باز نشسته بودند. همۀ زنها از هر طبقه با دقت کامل مواعظی را که هر روز در این مسجد بهوسیله جدیترین و والامقامترین ملایان یا فقیهان ایراد میشد، گوش میدادند. سخنان موعظهگران به قدری تأثرانگیز است که زنها به سختی اشک میریزند و با سیلی بر چهره و با مشت بر سینه خویش میکوبند. همه زنان از هر طبقه و در هر شرایطی که باشند، در این ده دوازده روز عزا در خانههای خود نیز روبنده از صورت برنمیگیرند و هر کاری را با صورت پوشیده انجام میدهند و این نشانه نهایت اخلاص و سوگواری آنان برای حسین(ع) است».
جملی کارری از رسم پذیرایی در مجالس خبر میدهد: «همه ساکنان محلات در حالی که بهعنوان سوگواری جامه کبود یا سرخ بر تن کردهاند، در پای کرسی وعظ و مرثیه آنان مینشینند. بعضی از این اشخاص در بین وعظ دو ملا از میوه فصل نیز استفاده میکنند. زنان ایران، مانند دیگر زنان دنیا، احترام زیادی برای وعاظ و پیشگویان قائلاند و عدهای از آنان با اهدای پول نقره، حلوا و شربت گل از وعاظ جلب خشنودی و التماس دعا میکنند».
تماشای مراسم تعزیه، از علایق ویژه زنان بود. انگیزههای زنان بهخصوص زنان طبقات محروم، برای حضور در این مراسم عبارت بود از: کسب اجر اخروی، توبه از گناهان، افزودن بر اطلاعات دینی، دیدن رجال سیاسی، شنیدن مواعظ روحانیون و مراجع بزرگ در کنار تماشای بازیگری حزنانگیز و دلنشین تعزیهگران، لذت در جمع بودن و مشارکت در پختن غذا و خوردن آن. گاهی هم در بعضی از نقاط، مراسم تعزیه و پس از آن سخنرانی یک روحانی صورت میگیرد که در این مورد نیز زنان مسلمان عزادار با حضور گسترده به آن مجالس رونق خاصی میبخشند.
پیترو دلاواله در اینباره مینویسد: بچهها با کوبیدن دو قطعه چوب به یکدیگر، شروع تعزیه را به همگان اطلاع میدهند و از مکان آن، مردم را مطلع میکنند. وقتی که همه جمع شدند و در دو بخش جداگانه مردانه و زنانه جای گرفتند و همه، چه طبقات مرفه و چه فرودست، شانه به شانه هم نشستند، روحانی شهر یا ده بر منبری که مشرف بر همه جمعیت است، رفته و شروع به نوحهخوانی و روضهخوانی میکند.
در مجموع میتوان گفت، در مطالعات علمی به مشارکت زنان در مراسم دینی کمتر توجه شده است، ولی همین مشارکتها بعدها نقش آنان را در عرصههای مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی آشکار کرد.
منبع:
ـ آیین عزاداری از نگاه سفرنامهنویسان خارجی؛ مطالعهای مردمشناختی، جواد نظری مقدم، ۱۳۹۵، تهران: سفیر اردهال.
الهه باقری، پژوهشگر تاریخ ایران
انتهای پیام