از سال ۱۳۸۱ که به پیشنهاد انجمن قلم، روز قلم در تقویم به ثبت رسید، ۱۴ تیرماه بهانهای برای یادآوری ارزش و اهمیت «قلم» است، همان که پروردگار به آن و هر چه با آن مینگارند، قسم یاد کرده است.
قلم، ابزار نوشتن است و نوشتن راهی برای ماندگاری و جاودان شدن و این میل به جاودانگی در همیشه تاریخ، کسانی را به نوشتن و ثبت نگاه خود به دنیا واداشته است.
حامد علیبیگی، نویسنده جوان، متولد ۱۳۷۵، یکی از این افراد است. او خود را نویسنده و منتقد ادبی معرفی میکند و میگوید در کنار نوشتن، در حوزه کسبوکار، برندسازی و داستان کسبوکار نیز تخصص دارد. از او، دو کتاب به نامهای «تولد در توکیو» و «آقاعلیرؤیا» منتشر شده است و دو کتاب به نامهای «آتلیه روحالله» و «درست وسط دنیا» نیز در دست انتشار دارد.
علیبیگی که به گفته خودش، اکثر داستانهایش را در حوزه دفاع مقدس نوشته است، به خبرنگار ایکنا از اصفهان میگوید: نوشتن از جنگ، از علاقه شخصی خودم به این برهه از تاریخ کشور ناشی میشود، از طرفی چون پدرم نیز رزمنده و آزاده است، خاطرات دفاع مقدس همیشه جزئی از زندگی خانوادگی ما بود و همین مرور مداوم باعث شد، به نوشتن داستان در این حوزه علاقهمند شوم.
وی قلم را ابزاری برای خلق داستان میداند و از این نظر، برای آن ارزش و اهمیت بسیاری قائل است، چراکه داستان اهمیت ویژه دارد و آن را در بطن زندگی همه ما موجود میداند. به زعم این نویسنده جوان، داستان عمیقترین چیزی است که ما هر روز با آن درگیر هستیم، حتی اگر عدهای این را ندانند یا نپذیرند.
علیبیگی ادامه میدهد: ما در محل کار حضور پیدا میکنیم و از اتفاقات روز گذشته با همکارانمان صحبت میکنیم، فیلمهای تلویزیونی میبینیم، کتاب مطالعه میکنیم و با رسیدن به دیگران، از آنها میپرسیم: چه خبر؟ در همه این موقعیتها، داستانها وجود دارند و تولید و روایت میشوند. وقتی داستان تا این حد با زندگی ما عجین است، ابزاری هم که آن را شکل میدهد، اهمیتی ویژه خواهد داشت.
وی معتقد است، داستان که در این روزگار پرآشوب یکی از بهترین، سالمترین و مفیدترین سرگرمیهاست، میتواند وقایع و تجربیات مختلف را ثبت کند و به دیگرانی که در آن تجربه شریک نبودهاند، انتقال دهد تا از آن درس بیاموزند، بدون آنکه برای آنها هزینهای داشته باشد. داستان، چیزهایی را که به ظاهر منطقی نیستند، با بیانی لطیف و زیبا، روایت و پذیرش آن را برای مخاطب ممکن میسازد و کمک میکند تا افراد سبکهای مختلف زندگی را در مکانهای مختلف دنیا ببینند و نقلقولهای مختلف را بشنوند، چیزهایی که شاید در عمر آدمی قابل درک، تماشا و تجربه نباشند.
علیبیگی میگوید: همه افرادی که توانایی هر چند اندک برای نوشتن دارند، باید پای در این میدان بگذارند، بنویسند و روایت کنند؛ همه این روایتها مفید و ارزشمندند، چراکه اگر در آرزوی جامعهای پویا هستیم، باید همه افرادی که از موهبت نوشتن برخوردارند، فارغ از اعتقادات و نظرات، بنویسند و آن را در معرض نقد و تحلیل مردم و مخاطبان خود قرار دهند، در این صورت است که مردم خود تحلیل میکنند و بهترین قول را برمیگزینند.
وی این نوشتن همگانی با هر نگاه و عقیدهای را باعث ایجاد دغدغهها و سؤالات مختلف، تحقیق و پرسشگری، تفکر نقاد و تجربه فضاها و شرایط مختلف میداند.
این نویسنده جوان ادامه میدهد: در حوزه ادبیات داستانی، هر کس که ایده ناب و درستی دارد، باید بتواند آن را در چارچوب قوانین، ولی به دور از محدودیتهای اضافه و دستوپاگیر بسط بدهد، روایت کند و به رشته تحریر درآورد، این کار باعث رشد فرهنگ، پویایی جامعه و آشنایی با نگاهها و دیدگاههای مختلف میشود و یکی از دلایل اینکه امروز فرهنگ عمومی جامعه ما فاقد پویایی و شادابی لازم است و توان گفتوگوی درست و تضارب آرا میان مردم وجود ندارد، این است که کمتر، کتاب و محصولات فرهنگی مختلف برای سلایق و علایق متفاوت داشتهایم، در حالی که داستان، ناداستان و دیگر محصولات نوشتاری برای سلایق مختلف، باعث افزایش سطح مطالعه و آگاهی جامعه میشود و فرهنگ عمومی را ارتقا میدهد. علاوه بر آن، آشنایی با سلایق و نظرات مختلف باعث میشود مدارای اجتماعی بیشتر شود و جامعه از فضای دوقطبی که امروز گرفتار آن است، فاصله بگیرد، مردم با کیفیت بیشتری در کنار هم زیست کنند و وفاق اجتماعی بیشتر و شکاف کمتری میان آنها وجود داشته باشد و این همان است که این روزها از آن غفلت میشود، در حالی که بیش از هر زمان دیگری به آن نیاز داریم.
گفتوگو از پریسا عابدی
انتهای پیام