عصمت همتی، عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان استان اصفهان در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، اظهار کرد: مسئله زنان بسیار مهم است و اگر نتوانیم تبیین درستی از جایگاه و حقوق زن در دنیای امروز ارائه دهیم، به سختی میتوان افکار عمومی را نسبت به حقایق اسلام اقناع کرد. در سالهای گذشته، مرزهای شبهات دینی بر اعتقادات یا عقاید خاص مذاهب بود، مباحث متکلمان در دفاع از دین، به این حوزهها مربوط میشد و نهایتاً نیز در کتب مسطور بود و کسانی که مایل به آگاهی از این مسائل بودند، در فضای محدودی با این نظرات و شبهات درگیر میشدند، ولی اکنون فضا متفاوت است و هر سؤال و شبههای در کمتر از دقیقه، جهانی میشود و حوزه زنان نیز در دنیای معاصر، حوزهای پرچالش است.
وی افزود: اگر گفته میشود اسلام حقوق زن را در عالیترین سطح بیان کرده و حقوقی که برای او قائل شده، بیسابقه است، واقعاً براساس قرآن و سنت و سیره پیامبر(ص) و ائمه(ع) قابلیت اثبات دارد. اگر گفته شود اسلام زن را از نظر وجودی، پایینتر از مرد و جنس دوم میداند، این حرف از نظر قرآن مردود است. قرآن، زن را انسان میداند، با همه حقوق انسانی و همه مراتب و کمالاتی که برای مرد متصور است، برای زن نیز قائل میشود، چنانکه در آیه 34 سوره احزاب، کمالات انسانی را برای مذکر و مؤنث، هر دو آورده است. در واقع، افق وجودی زن بهعنوان یک انسان، تا قرب بینهایت حضرت حق امتداد دارد، برخلاف بعضی از مکاتب و عرفانهای شرقی؛ مثلاً در جینیسم یا بودائیسم، صحبت از این است که زن نمیتواند مستقیماً به نیروانا متصل شود، بلکه باید بهگونهای زندگی کند که وقتی میمیرد و طبق قانون کارما، دوباره به دنیا برمیگردد، در قالب یک مرد به زندگی برگردد، تا بتواند مراتب کمال را طی کند.
این استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: در دنیای امروز، بحث بر سر حقوق سیاسی و اجتماعی زنان است و بیشترین چالش نیز به این حوزه مربوط میشود، یعنی آیا اسلام نقش اجتماعی مساوی برای زنان نسبت به مردان قائل است، یا اینکه میگوید تمام حقوق اجتماعی و حضور در جامعه، به مردان تعلق دارد و زنان نیز اگر ضرورت و اضطراری پیش آمد، میتوانند بهعنوان جنس دوم و تحت قیومیت مردان مطرح شوند. وقتی از حقوق صحبت میشود، یعنی حوزهای که قرار است حکمی صادر و موضوعی از طریق آن تعیین شود. در این حوزه، آیا اسلام زن و مرد را مساوی در نظر گرفته، یا حقوق مشابه برای آنها تعریف کرده و یا اساساً موضوع دیگری مطرح است؟ در اینجا اگر معیار، کتب و افرادی باشد که در این حوزه سخن گفتهاند، باید گفت نظریات متناقض زیادی وجود دارد. کسانی فهمشان اینگونه است که اگر زنان نقش اجتماعی نداشته باشند و تنها وظیفه آنها، همسرداری و تربیت فرزند باشد، این همان چیزی است که اسلام میخواهد.
وی ادامه داد: در مقابل، این دیدگاه نیز وجود دارد که آنچه اسلام بالذات با آن مخالفت کرده، فحشاست و آنچه برای زن قائل شده، همان است که برای انسان قائل شده و لذا، اگر انسان بما هو انسان حق تعیین سرنوشت و ایفای نقش اجتماعی دارد، هیچ استثنایی در دین برای زنان در این خصوص وجود ندارد. سخن فقط این است که زن نباید عامل فساد خود یا جامعهاش شود و تحت تأثیر فضای کاری و شغلی، اولویتهایی را که پذیرفته، مثل مادری و همسری، فدا کند و از خودش بیگانه شود. به نظر من، همین دیدگاه دوم، نظر اسلام است و با آیات قرآن، سنت پیامبر(ص) و سیره ائمه(ع) همخوانی دارد، ولی این دیدگاه تبیین نشده است و جای بحث فراوانی دارد که اگر قرار بر عملیاتی کردن آن باشد، در حوزه سیاستهای کلان چه تصمیماتی باید گرفته شود؟
همتی بیان کرد: با وجود دیدگاه دوم، زنی که فاقد درک و آگاهی است، نه میتواند مادر و همسر خوبی باشد و نه قدرت پرورش فرزندان فهیم و سالم را دارد. اصلاً ضرورت دنیای امروز ایجاب میکند که زنان هشیار باشند و هشیاری، آموزش، ایفای نقش و ایجاد فرصتهای مناسب بهمنظور رشد جنبههای مختلف حضور زنان در جامعه را نیاز دارد، ولی متأسفانه باید گفت در طول این سالها، با این دو تفکر، گاهی حوزه حقوق اجتماعی زنان را مضیق کردهایم و گاهی نیز برای مقابله با این مسئله، سعی شده تا با الگوگیری از آنچه در جوامع غربی وجود دارد، حقوق زنان را تعریف کنیم.
وی اضافه کرد: ما باید حقوق زنان را متناسب با جامعه خود و بر اساس فرهنگ و ارزشهای خودمان تعریف کنیم، ولی یکسری اصول مبنایی وجود دارد، از جمله اینکه زن انسان است و لذا، فهم و شعور و قدرت تصمیمگیری دارد و اگر گفته شده است: «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ...»، همه مفسران بدون استثنا گفتهاند که این آیه به حوزه خانواده مربوط میشود. بنابراین، کسی نمیتواند این آیه را در حوزه اجتماعی ملاک قرار دهد. در این حوزه، هر کسی که بنا بر شاخصههای معین صلاحیت بیشتری دارد، باید کارها را انجام دهد، ولی متأسفانه عدهای از ترس آنچه در غرب اتفاق افتاده است، میگویند اگر جلوی زنان گرفته نشود، جامعه به فساد مطلق کشیده میشود و فکر میکنند برای اینکه این فساد اتفاق نیفتد، باید حقوق سیاسی و اجتماعی زنان را نادیده بگیرند و قوانین خانواده را به نفع مردان مضیق کنند، در حالی که چنین دیدگاهی بیشترین صدمه را به دین میزند.
عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان استان اصفهان اظهار کرد: اگر دین بهصورت معقول ارائه نشود، دوام نمیآورد و اگر در مقابل نیازهای طبیعی مقاومت کند، به قول شهید مطهری، مجبور به عقبنشینی است. در حال حاضر، حضور اجتماعی زنان یک نیاز بوده و این عین واقعیت تاریخی است که فاطمه زهرا(س) برای احقاق حق امیرالمؤمنین(ع) به مسجد پیامبر(ص) رفت و مخاطب سخنانش، مردان مهاجر و انصار بودند و ایشان خطبه فدکیه یا لمعه را در اوج فصاحت و بلاغت بیان کرد. آن حضرت قبل از این نیز در همه حقهای جامعه خود حضور داشت. اگر به سنت پیامبر(ص) هم مراجعه کنیم، میبینیم که ایشان با زنان مدینه نیز بیعت کرد و زنان خودرا به نامشان صدا میزد، در حالی که تفکر عدهای در جامعه ما این است که نام زن نیز باید پوشیده بماند و مگر تفکر طالبان مبنی بر منع دختران از تحصیل میتواند پابرجا باشد؟ آیا هیچ صاحب عقلی میتواند از این تفکر دفاع کند و مگر زن، حیوان است که نباید آموزش ببیند، بفهمد، بپرسد، بخواهد و نظر بدهد؟
وی با بیان اینکه اسلام برای زن، نقش اقتصادی و اجتماعی و علمآموزی را پذیرفته است، گفت: البته کتبی وجود دارد که نویسندگان آنها با استفاده از یکسری روایات شاذ و ضعیف، استنباطهایی برای خود داشته و عدهای هم از آنها پیروی کردهاند، ولی برای کنار زدن این پردهها باید به اصل اسلام، قرآن و سنت پیامبر(ص) و ائمه(ع) برگردیم. اگر به اینها عمل نکنیم، نتیجهاش میشود اینکه دنیای امروز به راحتی فکر میکند اسلام قابلیت پیروی ندارد، چون از آن تلقی ناسازگاری با عقل و حقوق اولیه انسان را دارد و نمیتواند این تناقض را بپذیرد. مخالفت کلیسا با یکسری حقایق بدیهی، کار را به آنجا رساند که اکنون از حقهای بسیار واضح نیز نمیتواند دفاع کند.
همتی تصریح کرد: حوزه زنان بسیار حساس است و دنیای کفر بیشترین سرمایهگذاری را روی این حوزه انجام میدهد. اگر مسائل این حوزه تبیین نشود و از دست جامعه خارج شود، سقوط آن جامعه حتمی است. در واقع، صعود یا سقوط یک جامعه به تفکر و رشد و بالندگی زنان آن بستگی دارد. زنان، مادر، همسر و دختر هستند و این نقشها، مردان را طفیل وجود آنها میکند، چنانکه امام(ره) پیروزی انقلاب را مدیون نقشآفرینی زنان میدانست و شرکت در مسائل سیاسی و اجتماعی را برای آنها واجب شرعی اعلام میکرد. اگر آنچه که میگوییم، در مقام عمل به گونه دیگری باشد، خیلی زود اعتبار دین را از دست میدهیم.
وی ادامه داد: صاحبنظران باید مشخص کنند که معنای قیومیت مردان چیست، موضوع عدالت اجتماعی در خصوص زن و مرد به چه صورت است، آیا فراهم کردن زمینههای یکسان مشارکت به عدالت اجتماعی نزدیکتر بوده و چه حوزههایی را بهطور قطع و با دلایل مشخص میتوان برای بانوان ناشایست دانست و در سایر حوزهها، بر اساس تواناییها، فرصتهای رشد در اختیار بانوان قرار گیرد.
این استاد حوزه و دانشگاه بیان کرد: البته همچنان وقتی به دین مراجعه میکنیم، میبینیم که وجه انسانسازی و تربیت انسان برای زنان مسلمان، اولویتی اجتنابناپذیر است. بنابراین، باید در نظر گرفت که چگونه میتوان در عین حفظ این اولویت، شرایط رشد را نیز برای زنان فراهم کرد. در واقع، نمیتوان حقوقی را که اسلام نفی نکرده، با احتمال بروز فساد، نفی کرد. اگر اینگونه باشد، هیچ کس نباید هیچ کاری انجام دهد، چون هیچ کاری نیست که احتمال بروز فساد در آن منتفی باشد. نفرت جهانی که اکنون از طالبان وجود دارد، بخش عمده آن به برخورد این جریان با مسائل زنان مربوط میشود و نوعی عدم پذیرش وجدانی نسبت به این برخوردها ایجاد کرده است. ما نیز باید بدانیم که در عصر اطلاعات، در حوزههای چالشبرانگیز، موضعگیری روشن و مبتنی بر قرآن و سنت داشته باشیم، تا هم بتوانیم از اسلام دفاع کنیم و هم زنان وضعیت سامانیافتهای پیدا کنند.
وی تأکید کرد: بعد از کتاب «حقوق زن در اسلام» شهید مطهری، بسیاری از نوشتهها و مقالات به نوعی بازگو شده همین کتاب هستند و کتابهای دیگری که نوشته شده، موضع عرفانی دارند و بحث حقوق سیاسی و اجتماعی را مطرح نکردهاند، اگرچه بعضی اشارات و تفسیرها وجود دارد. از طرف دیگر، سالهای سال است که همه جا حاکمیت با مردان بوده و آنها تفسیرکننده همه چیز بودهاند. بنابراین، نگاه بیطرفانه به مسائل وجود نداشته است، یعنی نگاه یک انسان که میخواهد در این حوزه به تعریف حقوق بپردازد. در واقع، بعد از کتاب شهید مطهری، کتاب دیگری که مسائل را بهصورت مبنایی مورد بحث قرار داده باشد، تألیف نشده است.
انتهای پیام