توحيد اسلام، طرحى است براى پياده شدن - وحدت - در وجود انسان؛ «خدا در انديشه» براى «خدا در زندگى» است، يعنى مقدمهاى است براى «خدا در زندگى».
توحيد، وحدت عالم است به دليل وحدت خدا كه لَوْ كانَ فِيهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا (انبیاء /22) اولين اثرى كه توحيد بر انسان مىگذارد وحدت روانى است.
آيه 29 سوره زمر «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلًا فِيهِ شُرَكاءُ مُتَشاكِسُونَ وَ رَجُلًا سَلَماً لِرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيانِ » اين مطلب را بيان مىكند و مَثل قرآن در اين آيه عجيب مَثَلى است! - در این آیه - قرآن، مَثل موحد و مشرك را از روان خودشان مىآورد، مىفرمايد: مثل يك انسان موحّد از نظر روانى مَثل كسى است كه خالص و مخلص، تسليم يك شخص و يك مقام است و يك قدرت بر وجود او حاكم است، سراسر وجودش تسليم يك قدرت است؛ اما مشرك، شخصيتش وحدت و همسازى و هماهنگى ندارد، در درون روان و روحش مانند كسى است كه چند نفر شريك، مالك وجود او هستند و در وجود او شريكند - آن هم – مالكهاى بدخو و بداخلاق و ناسازگار كه دشمن يكديگر هم هستند؛ « شُرَكاءُ مُتَشاكِسُونَ» (آدم شَكِسُ الْخُلق يعنى آدم بدخو، تندخو، ناسازگار).
حال، انسانى كه در درون روحش، قدرتهاى متضاد و ناسازگار و ناهماهنگ حكومت كنند، هر قسمتى از روانش در اختيار يك مالك باشد، اين براى خود مىكِشد و آن براى خود -چنین انسانی- شخصيتى مىشود قطعه قطعه شده، روحى مىشود تجزيه شده و پاره پاره.
منبع: مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، جلد 30، صفحه: 301-300- با ویرایش جزئی.
انتهای پیام