به گزارش ایکنا از فارس، علیاصغر میرزاییمهر، عضو هیئت علمی دانشگاه علم و فرهنگ شامگاه پنجشنبه، 22 مهرماه در ویژه برنامه مرکز حافظشناسی که بهمناسبت بیست و پنجمین یادروز حافظ در بستر فضای مجازی برگزار شد، در سخنرانی خود با عنوان «حافظ و نگارگری» گفت: در تاریخ گذشته ما، همگامی گستردهای بین نقاشی و ادبیات وجود داشته است. آنان که با فرهنگ و هنر ایران آشنا هستند، میدانند که با پیشگامی ادبیات، هنرهای دیگر مانند نقاشی تلاش کردند که خود را به دامان او برسانند. نتیجه این همگامی آن بود که صدها سال، مهمترین نقاشیهای ما در صفحات کتابهای نفیس ادبی جای گرفتهاند و بدینترتیب، نسخههای بسیار ارجمند و نفیسی تولید شدهاند که آراسته به نگارههای جانفزا هستند.
وی ادامه داد: اما نکته جالب اینجاست که دیوان حافظ با همه عظمت ادبیاش، در تاریخ نگارگری ما جایگاه چندان والایی به دست نیاورده است. صحبت من، بررسی این نکته است که چرا دیوان حافظ، برخلاف مثلاً پنج گنج نظامی و بهویژه شاهنامه فردوسی، مورد توجه و عنایت کتابآرایان و حامیان نسخ خطی قرار نگرفته است.
میرزاییمهر افزود: ما یک نسخه نفیس از حافظ داریم که در حد شاهکارهای هنرنگاری است و آن هم «حافظ ساممیرزا» است که در نیمه اول سده دهم، به دست هنرمندان نامآور و بزرگان نقاش ما، مثل سلطانمحمد و شیخزاده و دیگران مصور شده است. پس از آن، هرگز، نسخهی مصوری از حافظ که در شأن اشعار او باشد، پدید نیامد.
استاد دانشگاه علم و فرهنگ، سپس به بیان دلایل این رویداد پرداخت و گفت: بیتوجه به دیوان حافظ در گذشته، نشاندهنده عدم حمایت حامیان هنر، بهخصوص نگارگری، از این اثر بود؛ زیرا شاهان و حاکمان که حامیان اصلی هنر بودند، نمیتوانستند بهکمک این اثر، حکومت خود را تبلیغ کنند (برخلاف شاهنامه). روایی و داستانی نبودن دیوان حافظ و البته، ضعف بدیهی نگارگران در انتقال مفاهیم پیچیدهی این دیوان نیز، از دیگر عوامل این بیتوجهی بود.
بهگفته وی، در دوره معاصر، با تحولات اجتماعی و سیاسی و همچنین، آشنایی اروپاییان با فرهنگ و ادب ایران و اشتیاق آنها برای معرفی آثار ارزشمند فارسی، برخلاف گذشته، دیوان حافظ و تصویرگری آن در کانون توجه قرار میگیرد.
میرزاییمهر تصریح کرد: با یک فاصلهی دویست، سیصدساله، از اواخر صفوی تا اوایل سده اخیر، تقریباً خلأیی در نگارگری ما وجود دارد؛ اما با احیای نگارگری در دوران معاصر، بیشتر به مرکزیت مدرسهی «صنایع قدیمه»، نوعی دیگر از نگارگری که البته رویکردش به گذشتهها و ادبیات فارسی بود؛ اما الزاماً، نعلبهنعل، آنچه را که در گذشته داشتیم، تکرار و تقلید نمیکرد، به دیوان حافظ و خیام توجه شد؛ زیرا نگارگران، تکنگاره خلق میکردند و در تکنگاره، اشعار حافظ و خیام میتوانند بدرخشند، اما آنچه در گذشته و حال و در تاریخ صدها ساله همگامی ادبیات و نقاشی، محسوس است، هرگز، نگارگران ما نتوانستند آثار خود را به مقام شامخ کلام حافظ نزدیک کنند و اگر هم در دوران معاصر این اتفاق افتاد، حقیقت ماجرا این است که نگارگری معاصر، بیشتر، مخاطبانش را در سطح توده مردم جستوجو کرد؛ به همین دلیل، بیشترین نگارگریهای حافظ، بهعنوان فال حافظ، مطرح شد که چندان جایگاه والایی در تاریخ نگارگری ندارند.
مهدی عظیمپور، کارشناس هنرهای تجسمی، کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی نیز در این برنامه در سخنرانی خود با عنوان «همسویی فرم خط با معنی شعر در اشعار حافظ با توجه به رسمالخط زمانه شاعر»، گفت: قرن هشتم یکی از پرفروغترین دورههای رواج خوشنویسی و بسیاری از هنرهایی است که امروزه، بهعنوان هنرهای سنتی خوانده میشوند.
وی درباره همسویی فرم خط با معنی شعر در اشعار حافظ گفت: از بررسی بهعمل آمده در ابیات حافظ، میتوان دریافت که او نیز مانند بسیاری از بزرگان و فضلای آن زمان، با هنر خوشنویسی آشنا بوده و حتی احتمالاً، در خوشنویسی دستی داشته است. اگر قطعات و آثار خوشنویسی بهجایمانده در قرن هشتم با رقم شمسالدینمحمد حافظ شیرازی، بنا بر ادله و اظهارات برخی صاحبنظران، دلیل قانعکنندهای بر خوشنویسبودن حافظ شاعر نیست، استفاده شایان وی از اصطلاحات خوشنویسی و هنرهای وابسته به آن، میتواند نشانه آشنایی کامل وی با این فن و مصطلحات آن باشد. دیوان حافظ، مملو از انواع ترکیباتی است که با واژههای چون: خط، قلم، نقش، رنگ، لوح، صفحه، سواد، بیاض، غبار، ورق و نظایر اینها ساخته شدهاند.
عظیمپور ادامه داد: از آنجا که حافظ، به استناد اشعارش، با قرآن مأنوس بوده و به جمیع علوم عقلی و نقلی تسلط داشته، طبیعی است که هنری مانند خوشنویسی که بیشترین پیوند و نزدیکترین ارتباط را با این مقولات دارد، در حیطه توجه و شاید تجربه او قرار گرفته باشد؛ بهویژه که بزرگترین حامی و ممدوح او، شاه شجاع نیز در خوشنویسی، شهره زمانه بوده است.
وی افزود: گمان میرود که همسوشدن فرم و محتوا در کلمات و عبارات برخی از اشعار حافظ، هوشیارانه و آگاهانه بوده است. این فرض جالب، امروزه، به دلیل استفاده از خطوطی همچون: فونتهای روزنامهای، نستعلیق و شکسته برای نگارش اشعار حافظ، از نظرها پنهان مانده است؛ چراکه به استناد آثار مکتوب باقیمانده، قلم کتابت مصاحف در قرون هفتم و هشتم، محقق و نسخ و ریحان و ثلث بوده است.
عظیمپور در ادامه، به بیان نمونههایی از اشعار حافظ، در زمینهی هماهنگی فرم حروف با معنای شعر پرداخت و گفت: «حافظ در مواردی به رسم رایج شاعران قبل و معاصر خود، صراحتاً، از تشبیهات حروفی استفاده میکند، اما چه در این مورد و چه در موارد دیگر، استعداد هندسه و شکل حروف و کلمات و اتصالات در تجسم معنا و مفهوم نیز به کار گرفته شده است؛ برای نمونه، در بیت زیر، کلمه «سرکش» با تکرار تعداد زیادی کلمات سرکشدار توأم شده است. علاوه بر آن، کیفیت بصری و چینش کلمات در مصرع اول، میتواند، بهنوعی، معماری کنگره را نیز تداعی کند.
وی در پایان تصریح کرد: حافظ، همانگونه که سخاوتمندانه، بستری وسیع را برای جولان تفکر اندیشمندان و فوران شهود اهل معرفت و سوز و گداز اهل دل فراهم کرده، اهل ذوق و هنر و تجسم را هم به خیالانگیزی برانگیخته است. به جرئت میتوان گفت از میان اهالی هنر، خوشنویسان بیشترین اقبال را در تعامل با حافظ داشتهاند.
یادآور میشود، در آغاز و انجام این شب از ویژهبرنامههای مرکز حافظ شناسی که با همکاری ستاد یادروز حافظ ترتیب یافت، دلگفتههایی از استاد یدالله کابلی، از چهرههای ماندگار و نامآور خوشنویسی معاصر و استاد محمدعلی سجادی، از کارگردانان مؤلف سینمای ایران، درباره حافظ از طرح «گنجینه حافظ و هنرمندان» پخش شد.
انتهای پیام