گنجینه‌ای از علوم که در سینه محفوظ ماند/ علامه‌ای به دور از مریدبازی
کد خبر: 4001572
تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱۴۰۰ - ۰۵:۵۷
گفت‌وگوی ایکنا با شاگرد علامه حسن‌زاده آملی؛

گنجینه‌ای از علوم که در سینه محفوظ ماند/ علامه‌ای به دور از مریدبازی

آیت‌الله محسن غرویان که سال‌ها توفیق شاگردی آیت‌الله حسن‌زاده آملی را داشته است با اشاره به اینکه همواره یکی از ناراحتی‌های علامه این بود که کسی از طلاب طالب علوم ایشان نیست، ایشان را علامه‌ای به دور از مریدبازی و تشریفات دانست.

راز چشم 113 ساله استاد از زبان شاگردشبه گزارش ایکنا از قم، آیت‌الله محسن غرویان، عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی(ص) العالمیه یکی از شاگردان علامه حسن حسن‌زاده آملی است که سالیانی زیاد از محضر علامه ذوالفنون کسب فیض کرده است و بخشی از این خاطرات در قالب کتابی با عنوان «در محضر استاد حسن‌زاده آملی» بازگو شده است. استاد غرویان در گفت‌و‌گو با ایکنای قم، به بیان ویژگی‌های علمی و اخلاقی و خاطراتی از ایشان پرداخت که متن آن در ذیل می‌آید:

ایکنا ـ ابتدا از سیر و سلوک اخلاقی و عملی ایشان بگویید.

علامه حسن‌زاده‌ آملی یک شخصیت جامع‌الاطراف بود و آثار ایشان نشان‌دهنده تحمل سال‌ها رنج و سختی در عرصه فقه و اصول، فلسفه و کلام، رجال و حدیث، ادبیات و همه علوم اسلامی است. علامه حسن‌زاده آملی همواره بر این باور بود که برای دستیابی به موفقیت باید سختی و زحمات فراوانی کشید و این موضوع را برای شاگردانش نیز تبیین کرده بود.

سیر و سلوک اخلاقی ایشان عملی بود یعنی وی علاوه بر اینکه در حکمت نظری با مبانی فلسفی، نظری و فکری، علم اخلاق، عرفان عملی و عرفان نظری را تدریس می‌کردند، با حرکات خویش از جمله راه رفتن، سخن گفتن و نحوه تعامل با دیگران، اخلاق و عرفان عملی را که محصول عقل عملی بود به شاگردان و اطرافیان خود نشان می‌داد. به‌طوری که راه رفتن ایشان نیز درس‌آموز بود و شاگردان هنگام نشستن در حلقه درس ایشان، به چهره و حرکات و روی دو زانو نشستن علامه نیز دقت و نگاه می‌کردند.

تجلی عرفان نظری در سیره عملی

ایشان با خانواده و فرزندانشان بسیار مهربان و نرم‌خو رفتار می‌کردند. خشونت در رفتار و منش و شخصیت ایشان جایگاهی نداشت. در عمل و رفتار خود به‌گونه‌ای رفتار می‌کردند که برای اطرافیانشان درس اخلاق بودند.

20 سال بیشتر از توان چشم‌هایتان استفاده کردید!

علامه ریاضت‌ها و سختی‌های بی‌شماری را تجربه کرد. زمانی که برای معالجه چشم به پزشک متخصص مراجعه کرده بود، به ایشان گفته بود که «20 سال بیشتر از ظرفیت چشم خود از آن استفاده کردید» و این به آن معناست که آن‌قدر مطالعه و شب‌زنده‌داری داشتند که چشم ایشان 20 سال بیشتر کار کرده است.

ایکنا_ اگر بخواهید ایشان را تنها در چند کلیدواژه و صفات خلاصه کنید، آن صفات چیست؟

شخصیت علامه حسن‌زاده آملی در سده‌‌های اخیر حوزه‌های علمیه استثنائی و بی‌سابقه و الگوی به تمام معنا برای طلاب بودند و یکی از ویژگی‌ها و صفات مهم ایشان به نظر بنده این بود که استاد همواره از شهرت و قدرت پرهیز می‌کردند و انزوا و خلوت با خداوند و عالم خویش را ترجیح می‌دادند. علاقه‌ای به مریدبازی اطرافیان نداشتند و از اینکه شاگردان و مریدانش گرد او حلقه بزنند ناراحت می‌شدند.

من چندین مرتبه ایشان را برای سخنرانی در محفل طلاب و علاقه‌مندان دعوت کردم، اما هر بار مخالفت می‌کردند و بر این باور بودند که من علاقه‌ای به بلندگو و جایگاهی برای سخنرانی ندارم و باید به سراغ اساتید حاذق دیگر بروید. در واقع به‌دنبال شهرت‌طلبی و دکان باز کردن از این طریق و ثروت‌اندوزی برای خود نبودند و همواره حالت عرفانی و خلوت با خداوند را برمی‌گزیدند.

پرهیز از اعلام مرجعیت

علامه حسن‌زاده آملی علاقه‌ای به اعلام کردن برای مرجعیت شیعیان نداشت زیرا معتقد بود این‌گونه عناوین به نوعی تعلق می‌آورد و از ریاست پرهیز می‌کرد. همواره روحیه عرفانی و معنوی و ارتباطات قلبی و تفکرات درونی در شخصیت ایشان متجلی بود.

ایکنا ـ علامه حسن‌زاده آملی چگونه همزمان بر علم نظری و علم عملی مسلط و در علوم مختلف متبحر بودند؟

علامه حسن‌زاده آملی جامع علوم مختلف از قبیل علوم نقلی و عقلی، عرفان نظری و عملی بودند. برخی می‌گویند علم نظری با علم عملی قابل جمع نیست، در حالی که علامه ثابت کردند نظر و عمل می‌تواند باهم هماهنگ باشد. عقل انسان در حیطه نظریات می‌تواند به برهان و استدلال برسد و با تحمل سختی و ریاضت می‌تواند به مسائلی که با برهان و استدلال می‌رسد، در وجود خود محقق کند.

ایشان کتب فلسفه و حکمت نظری را مانند اسفار، اشارات و الهیات شفا تدریس می‌کردند و مبانی نظری و برهانی را در وجود خود اجرا کردند و آن‌چه که حاصل فلسفه و عرفان نظری است و باید در وجود انسان شکل بگیرد، در وجود علامه متحقق شد. بنابراین، در واقع جمع بین حکمت نظری و حکمت عملی در ایشان رقم خورد.

تفاوت علم هیئت با ستاره‌شناسی

علامه حسن‌زاده آملی علم هیئت یا علم فلک را می‌دانست. باید توجه کرد که نجوم و هیئت با علم ستاره‌شناسی که نیازمند رصد و رصدخانه است، متفاوت است. علم هیئت، محاسبات حرکات بین کرات و... است که علامه آن را تدریس می‌کرد. اگرچه علم هیئت نیازمند علم نجوم است، اما نوع محاسبات آن با نگرش‌ها و رصدهای نجومی متفاوت است.

ایشان یادآور شخصیت‌های جامعی از جمله ملاصدرا، ابن سینا و خواجه نصیرالدین طوسی بود، بنابراین در شاکله ذهنی علامه حسن‌زاده آملی میان حکمت عملی و حکمت نظری دیواری کشیده نشده بود. در واقع اصل این است که علم با علم همواره سازگار است و تنها با جهل سازگار نیست. انسان از حجم فراگیری علوم مختلف علامه در شگفت می‌ماند. ایشان بر یادگیری از اساتید علوم مختلف بسیار تأکید داشت. وجود ایشان سرشار از علوم مختلف از اساتید برجسته حوزوی بود.

گنجینه‌ای از علوم که در سینه علامه محفوظ ماند

یکی از خاطراتی که از علامه در ذهنم ماندگار شده است مرتبط با زمان تأسیس مؤسسه امام خمینی(ره) است. در آن زمان، به خواسته آیت‌الله مصباح یزدی، برای تعیین خط قبله مؤسسه به سراغ علامه حسن‌زاده آملی رفتم و ایشان در ساختمان نیمه کاره مؤسسه وارد شدند و با قبله‌نماهای متعددی خط قبله را تعیین کردند. پس از اتمام کار علامه به ما گفت من نزد اساتید بسیاری برای یادگیری علوم مختلف رفتم، اما متأسفانه امروز کسی نیست که بتوانم این علوم را به آنها تعلیم بدهم. این طلاب به‌دنبال علم نیستند و سراغ من نمی‌آیند تا بتوانم علومی که از اساتید مختلف فراگرفتم به آن‌ها انتقال بدهم و همواره یکی از ناراحتی‌های ایشان این بود که کسی از طلاب طالب علوم ایشان نیست.

حلاوت خِطاب «آقاجان» برای شاگردان

ایکنا ـ شما در بسیاری از جلسات درس ایشان شرکت کردید. تعامل ایشان با شاگردان چگونه بود؟

استاد اکثر اوقات، شاگردانش را با کلمه «آقا جان» خطاب قرار می‌کرد که حلاوت و شیرینی این کلمه هیچ‌گاه از خاطرم نمی‌رود. محفل دعای ندبه روزهای جمعه در منزل علامه حسن‌زاده آملی، کلاس درسی برای شاگردان و مریدان ایشان بود. در آن روزها تمام سؤالات خود را جمع‌آوری کرده و از ایشان می‌پرسیدم و خاطرم هست که همواره قلم و کاغذی در دستانم بود تا سر تیتر مطالب مطرح شده در جلسات را بدون اینکه لحظه‌ای چشم از ایشان بردارم، یادداشت کنم. زمانی که از جلسات به منزل بازمی‌گشتم شرح مطالب ایشان را به تفصیل و در حوزه‌های تفسیر و حدیث و سیر مطالب و مسائل یادداشت می‌کردم و بعدها آن را در کتابی با عنوان «در محضر استاد حسن‌زاده آملی» به چاپ رساندم و امیدوارم بتوانم آن را تجدید چاپ کنم.

راز چشم 113 ساله استاد از زبان شاگردش/ گلایه استاد؛ «طلاب طالم علم من نیستند»

چند فصل از کتاب نقل خاطراتی از علامه حسن‌زاده آملی است که در بخشی از این کتاب آمده‌ است: «در تاریخ پنج‌شنبه 11/10/1365 من فراغتی پیدا کردم و می‌خواستم که برای ملاقات استاد حسن‌زاده آملی بروم به همین خاطر در جلسه درس «هیئت» با موضوع «افق تُرسی» که ایشان تدریس می‌کرد رفتم؛ استاد در کلاس‌های درس همواره ما شاگردانش را به تحصیل علم، استاد دیدن و جان کندن در راه علم توصیه می‌کردند؛ یکی از مباحثی که در این کلاس مطرح شد آن بود که علامه ضمن تدریس بیان کرد: «فارابی در آثار خود می‌گوید یک نوع بیماری جسمانی به نام «بولیموس» وجود دارد که فرد مبتلا به این بیماری همواره احساس سیری می‌کند و یا روز به روز افسرده‌تر شده و رو به مرگ می‌رود و هربار از او می‌پرسند که آیا میل به غذا خوردن داری یا نه؟ او می‌گوید خیر سیر هستم؛ شبیه به همین بیماری ممکن است در بعد معنوی و علمی نیز در انسان ایجاد شود که انسان احساس سیری از کتاب و مطالعه و تحقیق می‌کند و شما باید مواظب باشید که تعلقات و وابستگی‌ها سبب نشود تا دچار احساس سیری از کتاب شوید؛ چه بسا شیخ در کتاب شفا می‌گوید کسی که از علم لذت نمی‌برد اعتدال مزاج ندارد یعنی کسی که نسبت به مطالعه و کتاب خواندن رغبتی ندارد و طالب علم نیست فاقد مراجع معتدل است.»

پرهیز از هرگونه تشریفات حتی در نشستن بر منبر

من تمام این مطالب بیان شده از سوی علامه را یادداشت می‌کردم؛ استاد حسن‌زاده آملی برای تدریس روی پله سوم منبر مسجد حضرت معصومه(س) در قم نشسته بودند. چند دقیقه‌ای که از جلسه درس ایشان گذشت مسجد از حضور شاگردان ایشان مملو از جمعیت شد، عده‌ای پشت درب مسجد منتظر بودند و شاگردان با صلوات از جا برخاستند و چند قدمی به جلو رفتند تا آن‌ها که پشت در ایستادند داخل شوند در این هنگام استاد فرمود: «زمستان است، کنارهم نشستن نیز بی‌فایده نیست» و نگاهی به جایگاه اصلی خود در بالای منبر انداختند و ادامه دادند: «این بالا نیز جا برای نشستن دو نفر دیگر است.» طلاب خندیدند اما استاد دوباره این سخن را با جدیت تکرار کردند.» این‌گونه اخلاق‌ها و برخوردها را از استاد فراوان می‌دیدیم و این نشان می‌داد که ایشان به هیچ عنوان اهل تشریفات نبودند.

ایکنا _ با توجه به اینکه از انزواطلبی و خلوت استاد با پروردگار گفتید، تعامل ایشان با مظاهر و تعلقات دنیوی چگونه بود؟

در بخشی از کتابم آورده‌ام که علامه حسن‌زاده آملی فرمود: «یادم هست روزی طلبه‌ای نزد آقای رفیعی قزوینی رفت و از کمبودها و برخی مشکلات مالی و خرج مسکن و گرانی گلایه و شکایات داشت، آقای قزوینی با کمال آرامش به تمام گلایه‌های این طلبه گوش کردند و سپس فرمود: آقاجان، عزیزمن چه کم داریم؟ می‌گویی خدای خوب و مهربانی نداری که داریم علاوه بر این ما 124 هزار پیغمبر، 14 معصوم و 12 امام داریم و تازه امام دوازدهم زنده است چه از این بهتر، پس ما دیگر چه کم داریم؟» آقای رفیعی قزوینی که در حرم حضرت معصومه(س) دفن هستند، از اساتید علامه حسن‌زاده آملی بود و در واقع علم و شخصیت علامه در محضر چنین اساتیدی شکل گرفته بود و مانند همان بزرگان انسان فانی در علم بود.

علامه حسن‌زاده آملی 17 سال در محضر علامه طباطبایی تلمذ کرده است و به گفته خود ایشان «علامه طباطبایی یک بار به شاگردان اجازه نداد که از امورات و تعلقات دنیوی در جلسات و محافل سخن به میان آورند و زمانی که من یک بار حرفی زدم آن‌چنان بر دهانم زد که چه بگویم.»

افتتاح مسجد به دست کودک!

در خاطره‌ای که در همین کتاب با عنوان«دست بچه را ببوس» آورده‌ام: «امروز جمعه، هفتم اسفندماه سال 1366 – بعد از دعای ندبه به اتفاق تنی چند از دوستان به منزل استاد رفتیم؛ یکی از دوستان زنگ در را زدند استاد آمدند و ما گفتیم طبق قرار قبلی همراه با عده‌ای از دوستان خدمت شما رسیده‌ایم، استاد فرمود «بفرمایید آقاجان چایی در خدمت شما هستیم چیز دیگری هم طلب نکنید» (منظور ایشان آن بود که از من موعظه و نصیحت طلب نکنید)؛ بنده در ابتدای ورود به اتاق خم شدم دست مبارک ایشان را ببوسم استاد دستان خود را کشید و فرمود آقاجان می‌خواهی چه کنی؟» و اشاره به دو فرزند دو تا از برادران که در منزل بودند کرد و ادامه داد: اگر می‌خواهی دست ببوسی دست این دو بچه را ببوس زیرا آن‌ها قریب‌العهد به مبدأ هستند» یعنی آن‌ها تازه به این دنیا آمدند و ارتباطشان با خدا و مبدأ بیشتر است؛ وقتی همه وارد اتاق شدند ایشان با ظرف میوه و دو پیش‌دستی و کارد آمدند و فرمودند: این دو پیش‌دستی را پیش همین دو کودک بگذار و از آن‌ها پذیرایی کن.»؛ سپس استاد شروع به صحبت کردند و گفتند: «یک بار عده‌ای با اصرار فراوان آمدند که بیایید کلنگ احداث مسجد ما را بزنید رفتم دیدم همه زن و مرد با دوربین جمع شدند، رو به آن‌ها کردم و گفتم نمی‌خواهید یک آدمی کلنگ مسجد را بزند که خیال همه راحت و دلشان آرام باشد که آدم پاکی است، اهل کلک نیست، اهل تعلقات دنیا نیست، حقه و فریب ندارد؛ مردم گفتند چرا نگاهی به اطراف کردم و رفتم دست یک پسر خردسال را گرفتم و کلنگ را به دستش دادم و گفتم بگو بسم‌الله و کلنگ را به زمین بزن؛ سپس دعا کردم و مردم هم آمین گفتند و خداحافظی کردیم.»

از این قبیل خاطرات را شاگردان علامه که امروز همه اساتید حوزه و دانشگاه هستند باید مطرح کنند تا مفید واقع شود. در سفری مربوط به کنگره بزرگداشت میرزا ابوالحسن جلوه زواره‌ای با استاد علامه حسن‌زاده آملی همراه بودم. میرزا از سلسله مشایخ و اساتید علامه حسن‌زاده در فلسفه و عرفان بود که با علامه و جمعی از شاگردان رفته بودیم که در آن کنگره شرکت کنیم. آن سفر یک‌روزه بسیار خوش گذشت. یادش گرامی که عکسش را می‌بینید که بنده حقیر هم در معیت استاد بودم.

راز چشم 113 ساله استاد از زبان شاگردش/ گلایه استاد؛ «طلاب طالم علم من نیستند»

در یکی از اعیاد مذهبی نزد استاد حسن‌زاده آملی رفتم و از ایشان خواستم تا نکته‌ای به عنوان عیدی به من بگویند استاد فرمودند: «هیچ ندارم هرچه دارم در هزار و یک نکته آمده است.» کتاب هزار و یک نکته دو جلد کتاب است که علامه آملی هزار و یک نکته علمی را در آن مطرح کردند، سپس ایشان ادامه داد: «حدود 178 سال پیش، در نزدیکی‌های حرم حضرت معصومه(س) پیرمردی را دیدم که کتابی بر دست و دراز قبایی بر تن دارد. به او گفتم: کتاب چند است؟ گفت: کتاب فروشی نیست، اما جلد آن را 70 تومان می‌فروشم. گفتم: یعنی چه؟ گفت: مطالب قابل معامله نیست نویسنده‌اش لعنت الله علیه گفته است جبرئیل عقل فعال است. گفتم: آقا مگر جبرئیل عاقل نیست و مگر جبرئیل موجود بیکاری است یا کار می‌کند؟ چگونه شما یک طلبه‌ یا کاسب را می‌گویی هم عاقل است و هم کار می‌کند حال چه اشکالی دارد که این آقا گفته است جبرئیل عقل فعال است؟»؛ «عقل فعال» یک اصطلاح فلسفی است و آن کتابفروش چون فلسفه نمی‌دانست گمان می‌کرد این حرف کفرآمیز است و علامه حسن‌زاده آملی قصد داشتند ذهنیت آن پیرمرد را تصحیح کنند. این خاطره در واقع رویای صادقه‌ای بود که پیش از اتفاق افتادن و شب قبل از آن علامه در خواب می‌بینند.

حوزه‌های علمیه، فضلا و طلاب، اساتید و مراجع تقلید شخصیت بزرگی را از دست دادند و باید سال‌ها و بلکه قرن‌ها منتظر بمانیم شاید در حوزه‌های علمیه باز شخصیتی شبیه به علامه حسن‌زاده آملی ظهور کند و از محضر روح پاک ایشان طلب دعا می‌کنیم تا بتوانیم از آثار ایشان بهره‌مند شده  و راهشان را ادامه دهیم.

انتهای پیام
captcha