سیما فردوسی، روانشناس بالینی و استاد دانشگاه شهید بهشتی در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، اظهار کرد: شفقت به معنای مهربانی است و به لحاظ دینی و روانشناختی توصیه میشود که افراد نسبت به خود و دیگران مهربان باشند و شفقت بورزند؛ مثلاً اینکه افراد به سلامت جسمی و روحی روانی خود توجه داشته باشند، نوعی شفقتورزی نسبت به خود است، چون موجب ارتقای سلامت آنها میشود و در واقع، رشد و پیشرفت افراد در گرو شفقتورزی نسبت به خودشان است و باید توأم با مدیریت باشد، یعنی در مرحله اول افراد باید نسبت به خود مسئولیتپذیر باشند و کسی که میخواهد نسبت به دیگران شفقت بورزد، ابتدا باید بیاموزد که با خودش مهربان باشد و آنقدر سلامت روان داشته باشد، تا بتواند به دیگران نیز شفقت بورزد.
وی افزود: شفقتورزی بهعنوان یک رویکرد درمانی واحد در روانشناسی مطرح نیست و وقتی از این موضوع صحبت میشود، منظور این است که فرد با مهربانی نسبت به خود، به رشد و سلامتی خودش کمک کند و نگاه مثبتی به زندگی داشته باشد. بنابراین، شفقتورزی در کنار رویکردهای دیگر در علم روانشناسی مطرح است و به آن توجه میشود.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: وقتی کسی با خود مهربان باشد و به خودش اهمیت بدهد، اعتماد به نفسش بالا میرود، ضمن اینکه بر ابعاد بیولوژیکیاش نیز تأثیر دارد، یعنی باعث ترشح هورمونهای نشاطآور میشود و هورمونهای استرسزا و میزان کورتیزول در خون را کاهش میدهد. در نتیجه، میتواند به سلامت فکر خود کمک کند. بنابراین، شفقتورزی ابعاد بیولوژیکی، روحی روانی و جسمانی را دربر میگیرد، یعنی مکانیسمهایی در بدن بهوجود میآید که باعث تعادل میشود و در نتیجه این تعادل، افراد بهتر فکر میکنند و ابعاد شناختی آنها اعم از دقت، توجه، تمرکز و حافظه در سطح بهینهای قرار میگیرد.
فردوسی بیان کرد: شفقتورزی مهارتی است که افراد باید سعی کنند آن را به دست آورند، البته همه رفتارها و ویژگیها میتواند ابعاد ژنتیکی نیز داشته باشد، ولی این به این معنا نیست که از ابعاد اکتسابی رفتارها و ویژگیها غافل شویم. موارد زیادی وجود دارد که افراد میتوانند آنها را کسب کنند و یاد بگیرند، چه در خانواده و چه در اجتماع؛ مثلاً تأکید میشود که از همان دوران کودکی، مهربانی کردن، تلاش برای حفظ محیطزیست، رعایت حقوق حیوانات و احترام به انسانها به افراد آموزش داده شود و این نشان میدهد که شفقتورزی ابعاد اکتسابی بسیار قوی دارد.
وی ادامه داد: وقتی در یک خانواده، پدر و مادر هم نسبت به خودشان مهربان باشند و هم نسبت به اعضای خانواده خود و دیگران، فرزندان این خانواده نیز با مشاهده این رفتار، آن را میآموزند. بنابراین، یکی از راههای کسب یک مهارت، مشاهده کردن است، بهخصوص در خانواده و در میان والدین. راه دیگر، آموزش است که بخشی از آن در خانواده و بخشی نیز در اجتماع انجام میشود. در اینجا، نقش آموزش و پرورش بسیار مهم است و یکی از وظایف معلمان میتواند همین آموزش مثبتاندیشی و مهربانی به دانشآموزان باشد.
این روانشناس بالینی اظهار کرد: در سالهای اخیر، کمتر میبینیم که افراد نسبت به یکدیگر شفقتورزی داشته باشند. متأسفانه فردگرایی حاکم شده است و همه بیشتر به خودشان فکر میکنند، تا اینکه نسبت به دیگران نیز مهربان باشند. دلایل متعددی در این خصوص وجود دارد که میتوان به نقش رسانهها و فضای مجازی، بیرحمیهایی که افراد میبینند و بر آنها اثر میگذارد و در نتیجه، نمیتوانند انسانهای شفقتورزی باشند، اشاره کرد. به هر حال، افراد باید طعم موفقیت را در زندگی چشیده و از مراحلی گذر کرده باشند، تا به جایی برسند که بتوانند نسبت به دیگران شفقت بورزند. کسی که در خانوادهای پر از مشکل رشد کرده و شاهد مسائل زیاد و خشونتها و بیرحمیهایی بوده، نمیتوان از او انتظار داشت که در سطح بالایی شفقتورزی داشته باشد. در واقع، محیط خانواده امن و دارای عواطف و مشاهده مهربانی از کودکی، در بزرگسالی، از افراد انسانهایی شفقتورز میسازد.
انتهای پیام