فلسفه بعثت، ترویج خداباوری و معادباوری است / اخلاق پیامبر(ص)؛ گمشده جهان امروز
کد خبر: 3958961
تاریخ انتشار : ۲۱ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۰:۲۹
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان در گفت‌وگو با ایکنا:

فلسفه بعثت، ترویج خداباوری و معادباوری است / اخلاق پیامبر(ص)؛ گمشده جهان امروز

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان گفت: فلسفه بعثت، ترویج توحید در تمام معانی‌اش در مقابل شرک و جای‌گزینی اندیشه خداباوری و معادباوری و جاودانگی روح انسانی به‌جای مادی‌باوری و دنیاگرایی است.

فلسفه بعثت، ترویج خداباوری و معادباوری است / اخلاق پیامبر(ص)؛ گمشده جهان امروز

حجت‌الاسلام حسین عزیزی، عضو هیئت علمی گروه معارف اسلامی دانشگاه اصفهان، در گفت‌وگو با ایکنا از اصفهان، درباره فلسفه بعثت از منظر قرآن، اظهار کرد: بعثت نوعی جنبش و انقلاب به تمام معنا اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است و در جهانی خاموش مثل شبه جزیره عربستان که هیچ دولت متمرکز و آیین یکتاپرستانه فراگیری به خود ندیده بود، بعثت پیامبر(ص) تحول بزرگی در باورها، ارزش‌ها، ساختار اجتماعی، اخلاق و حتی سیاست این منطقه به وجود آورد. در واقع با ظهور پیامبر(ص)، یک دولت و آیین جدید با همه آموزه‌ها و تعالیم خودش شکل گرفت. بنابراین فلسفه بعثت، انقلاب و تغییرات گسترده اجتماعی در شبه جزیره و گسترش این تغییرات به جهان پیرامون آن و از منظری دیگر، ترویج توحید در تمام معانی‌اش در مقابل شرک و جای‌گزینی اندیشه خداباوری و معادباوری و جاودانگی روح انسانی به‌جای مادی‌باوری و دنیاگرایی است.

وی افزود: وقتی صحبت از توحید مطرح می‌شود، عمدتاً وحدت اجتماعی نیز به‌دنبال آن می‌آید. در واقع، یکی از فلسفه‌های بعثت، گرد آوردن جامعه براساس یک نظم و قاعده و باور مورد اجماع است که عملاً همان توحید اجتماعی محسوب می‌شود.

شخصیت اخلاقی پیامبر(ص)؛ عامل رشد و گسترش اسلام

عضو هیئت علمی گروه معارف اسلامی دانشگاه اصفهان درباره سیمای پیامبر اکرم(ص) از منظر قرآن، بیان کرد: گفته می‌شود که این دین و انقلاب جدید مدیون دو عنصر اساسی است؛ قرآن کریم و شخصیت اخلاقی پیامبر اکرم(ص). بدون تردید اگر یکی از این دو نبود، هیچ‌گاه فرهنگ و تمدن اسلامی با این عظمت در جهان گسترش پیدا نمی‌کرد و این‌قدر پایدار نمی‌ماند. البته قرآن کریم زیاد به جزئیات اخلاقی پیامبر(ص) نپرداخته، ولی به‌صورت کلی تصریح می‌کند که پیامبر(ص) دارای اخلاق بزرگی است، چنانکه در آیه 4 سوره قلم می‌فرماید: «وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ؛ و راستى كه تو را خويى والاست».

حجت‌الاسلام عزیزی اضافه کرد: مانند بسیاری از تعالیم فرعی دین، برای شناخت جزئیات اخلاقی پیامبر(ص) نیز باید به شواهد تاریخی و روایی مراجعه کرد که خوش‌بختانه در این زمینه نیز شواهد فراوانی وجود دارد. یکی از معروف‌ترین این شواهد، روایات منقول از امیرالمؤمنین(ع)، امام حسن(ع) ، امام حسین(ع) و هند، دایی ناتنی حسنین(ع) و فرزند خدیجه کبری(س) است. مورد اخیر، روایت جامعی محسوب می‌شود که در آن، سیمای پیامبر(ص) هم از نظر فیزیکی و کالبدی و هم از نظر اخلاقی، به‌تفصیل توصیف شده است. این اخلاقیات، موارد زیادی را دربر می‌گیرد و عمدتاً اخلاقیات اجتماعی است، یعنی آداب و رفتار و خلقیات پیامبر(ص) در خانواده و نیز در جمع یاران، صحابه و عموم مسلمانان. همچنین از امانت‌داری و توجه و حساسیت پیامبر(ص) به ادای امانت و صداقت گرفته تا ارزش خدمت به انسان‌ها و اهتمام پیامبر(ص) به جدی گرفتن کارها، نظافت و پاکیزگی، مشورت و رایزنی با دیگران و احترام به شخصیت آنها، دانش‌اندوزی، عبادت و تواضع و شجاعت بی‌مانند آن حضرت و عزم و تصمیم قاطع ایشان در گسترش اندیشه‌ها و باورهای خود، توصیفات زیادی در این روایت آمده و کتاب‌های زیادی نیز از سوی اهل‌سنت و شیعه در این زمینه نوشته شده است.

وی در پاسخ به این سؤال که چرا نتوانسته‌ایم اخلاق حسنه را در جامعه خودمان نهادینه کنیم، در حالی که جزئی از رسالت پیامبر اکرم(ص) و از عوامل رشد و گسترش اسلام بوده است، گفت: این مشکل تمام بشریت است، نه فقط ما مسلمانان. ویل دورانت در کتاب «درس‌هایی از تاریخ»، درسی با عنوان تاریخ و جنگ دارد و در آنجا می‌گوید، انسان با توجه به ویژگی‌هایی نظیر حرص و طمع برای به دست آوردن منافع، همواره در رقابت و جنگ به سر می‌برد، جنگ جزو لاینفک تاریخ بشر است و هیچ کس به قاعده «آنچه را برای خود می‌پسندی، برای دیگران نیز بپسند»، عمل نکرده است و بشر تا مجبور نباشد، تن به قاعده نمی‌دهد.

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان ادامه داد: ما مسلمانان در مواردی به‌صورت پررنگ‌تر از اسلام فاصله گرفته‌ایم و از همان لحظه‌ای که پیامبر(ص) از دنیا رفت، این مسئله و مشکل شروع شد. اکثر انسان‌ها معمولاً از ارزش‌های انسانی و دینی، تلقی سطحی و سودجویانه به‌عمل می‌آورند و به معانی عمیقی که با منافع زودگذرشان منافات داشته باشد، توجه نمی‌کنند. امام حسین(ع) نیز در جریان عاشورا به همین موضوع اشاره کرد که دین لقلقه زبان انسان‌ها است و زمانی که دنیای‌شان آسیب ببیند، دین خود را کنار می‌گذارند. البته عوامل بیرونی نیز در دگرگونی اخلاق اجتماعی دخالت داشته‌اند، مثل جنگ‌ها، تهاجم‌ها، غارت‌ها، استبداد و استبدادگران و استعمار و استعمارگران. جلال رفیع اخیراً کتابی با عنوان «اخلاق پیامبر و اخلاق ما» نوشته و در آن، اخلاق پیامبر(ص) و اخلاق مسلمانان را با هم مقایسه کرده است. امیرالمؤمنین(ع) در نهج‌البلاغه اشاره می‌کند که در تغییرات اجتماعی، سه گروه مؤثر هستند؛ سیاستمداران، علما و ثروتمندان یا سه عنصر سیاست، دانش و اقتصاد. اگر نخبگان این سه عرصه سامان پیدا کنند و به تعادل برسند، جامعه دچار تحول می‌شود. به‌نوعی می‌توان گفت که مردم به نخبگان‌شان شباهت دارند و تغییر ابتدا باید در میان نخبگان حاصل شود.

دعوت پیامبر(ص) بر باور به توحید و معاد استوار است

وی تصریح کرد: بنیاد دعوت پیامبر(ص) بر باور به توحید و معاد بود، به‌خصوص معاد در قرآن بسیار پررنگ است و مشکل بی‌معنا بودن زندگی انسان را حل می‌کند و به او نشان می‌دهد که ماندگار است، یعنی این جهان امتداد دارد و انسان در برابر اعمال خود مسئول است و در جهان دیگر باید پاسخگوی این اعمال باشد. اگر اهل خیر بود، پاسخش را دریافت خواهد کرد و هیچ کار خیری نیست که هدر برود، بلکه همه چیز ثبت و ضبط می‌شود. اگر انسان به معاد و اینکه خدای آسمان و زمین، خدایی مقتدر و آگاه است و هوشمندانه تمام جهان و اعمال ما را کنترل می‌کند و حتی به اسرار درون ما آگاهی دارد، باور داشته باشد، آن وقت رفتارش اصلاح می‌شود. از طرف دیگر، اگر خروجی تعاملات اجتماعی این باشد که ارزش به تقوا است و ارزش‌های دیگر مثل عناوین و دارایی‌ها، عرضی و فرعی هستند و این در جامعه القا شده و عملاً نیز نشان داده شود، جامعه خیلی تغییر خواهد کرد. معیار اساسی تقوا نیز فقط نماز خواندن و روزه گرفتن و امثال این‌ها نیست، بلکه به‌قول امام صادق(ع)، معیار اساسی آن، اخلاقیاتی مثل صداقت و امانت‌داری است.

حجت‌الاسلام عزیزی افزود: متأسفانه ما در همه این موارد، یعنی باور به مبدأ و معاد و معیارهای دینداری مشکل داریم و در خصوص این معیارها، بیشتر ظاهرگرا و نمادگرا هستیم، عیارگرا نیستیم. امام صادق(ع) به ما می‌آموزد که در دینداری، به عیارها توجه کنید، نه به نمادها و مهم‌ترین عیارها در روایات، صداقت، امانت‌داری و وفای به عهد است؛ ولی همه جوامع از جمله جامعه ما در این عیارها مشکل دارند. ویل دورانت کتابی دارد به‌نام «در باب معنای زندگی» که در آنجا می‌گوید، مسئله اصلی بشر امروز، خدا است و بشر نمی‌تواند بدون خدا زندگی کند. خدا به‌معنای ایمان به مبدأ و معاد، اکسیژن حیات انسانی انسان محسوب می‌شود که امروز جای آن در جهان خالی است.

انتهای پیام
captcha