شعر حافظ تجسم معنوی و هنری و زبان عشق، هجر، هجران، وصال، امید و آرزوی ایرانیان است. شعر حافظ در منبر و مسجد در عزا و عروسی، در شادی و غم و در هر موقعیتی، جان ما را مینوازد. حافظ گوی جهاننمایی است که با رندی، دنیای درون ما را برابر دیدگانمان جای میدهد.
بیهوده نیست که او را «لسانالغیب» مینامیم و در شادیها و در غمها از او مدد میگیریم. به بهانه روز بزرگداشت حافظ، ایکنا چهارمحالوبختیاری گفتوگویی با همایون علیدوستی، مدرس دانشگاه و شاعر با سابقه استان انجام داده است که متن کامل آن در ادامه میآید.
همایون علیدوستی در گفتوگو با ایکنا، در پاسخ به این پرسش که تفأل از دیوان حافظ بر چه مبنایی باب شده است؟ اظهار کرد: بر اساس دیدگاه دینی و عقلی، هر مطلبی که به معنی مشورتخواهی یا پیشگویی از طریق تفأل از اشعار حافظ استفاده کنیم به معنای وقوع حتمی نیست و نباید الزامآور باشد، همچنان که حافظ ما را به اهتمام و تلاش در انجام کارهای خیر دعوت میکند که نیازی به تفأل ندارند و میگوید: «در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست».
وی با بیان اینکه اشعار حافظ که «لسانالغیب» لقب گرفته از قدیمالایام محبوبیت زیادی میان مردم داشته است، ادامه داد: بر همین اساس، اشعار حافظ به دلیل ویژگیهای خاص و بینظیر، در لایههای ذهنی مردم جا باز کرده و این ذهنیت میان عامه مردم ایجاد شده است که با رجوع به اشعار حافظ، در مورد امور و احوال خود مشورت و نظرخواهی کنند.
علیدوستی شعر حافظ را وصفالحال عموم انسانها و جهانشمول خواند و توضیح داد: حافظ از ذهن و ضمیر انسانها سخن میگوید؛ لذا هر کسی با خواندن اشعارش وصف حال خویش را در کلام او مییابد. اشعار حافظ هیچگاه کهنه نمیشوند و به همه زمانها تعلق دارند؛ مردم کلام حافظ را جام جهاننما و مانند آیینهای مییابند که با نگاه کردن در آن، احوالات و اوضاع اجتماعی روزگار خود را میبینند.
این شاعر برجسته استان با اشاره به موارد فراوان در صحت تفأل به دیوان حافظ در طول تاریخ از سوى پادشاهان و جنگجویان و ... تصریح کرد: بسیاری از ما نیز این تجربه را داشتهایم که با تفأل به دیوان حافظ، وصفالحال خودمان را در شعرش بیابیم و پاسخ دقیقی بگیریم. از جمله بنده سالها پیش در خصوص علت دستچپ بودنم تفألی به دیوان حافظ زدم که این بیت آمد: «قامتش را سرو گفتم سر کشید از من به خشم، دوستان از راست میرنجد نگارم چون کنم» و به این نتیجه رسیدم که حافظ تلویحاً اشاره دارد که این موضوع قضای الهی است.
علیدوستی حافظ را سرآمد شاعران ایرانی و اشعارش را عصاره شعر فارسی دانست و گفت: موسیقی شعر حافظ منحصر بهفرد است، ضمن اینکه این شاعر پارسیگو نصایح و نکات ریز اخلاقی و انسانی را در قالب کلامی شیرین به مخاطبان ارائه داده است. مثلاً موضوعی مانند بیاعتباری و بیوفایی این دنیا را در قالب کلامی زیبا، گیرا و بینظیر که تأثیرگذاری بالایی دارد بیان کرده و میگوید: «جهان پیر است و بیبنیاد از این فرهادکش فریاد، که کرد افسون و نیرنگش ملول از جان شیرینم». در این بیت حافظ علاوه بر بهرهگیری از زیبایی کلام و آرایههای ادبی نظیر ایهام و تلمیح، پند اخلاقی خود را ارائه میدهد.
این پژوهشگر و مدرس دانشگاه با بیان اینکه عصر حافظ از حیث سیاسی عصری آشفته بوده است، افزود: حافظ در شعر خود با پرداختن به مسائلی نظیر شراب و شرابخواری به مبارزه با ریاکاری و تزویر حاکمان روزگار خود پرداخته است که با ظاهرسازی در ملأ عام اهداف شوم خود را در نهان دنبال میکردند؛ لذا یکی از دلایل ماندگاری شعر حافظ این است که مسائل اجتماعی را انعکاس داده و آیینه تمامنمای اجتماع عصر خود است که با ظرافت طبع به تصویر کشیده است.
علیدوستی با ذکر اینکه اشعار حافظ ابعاد گوناگونی نظیر موضوعات روانشناختی، جامعهشناختی، اخلاقی، فلسفی و حکمی و قرآنی را منعکس میکنند، گفت: حافظ در خصوص اشعار خود گفته است: «ز حافظان جهان کس چو بنده جمع نکرد، لطایف حکمی با نکات قرآنی». حافظ علاوه بر از بر داشتن قرآن کریم در حوزههایی مانند خطاطی و هنر و موسیقی و ... فعالیت داشته است.
وی گفت: حافظ احاطه بالایی بر فلسفه داشته و میگوید: «بعد از اینم نبود شائبه در جوهر فرد، که دهان تو بر این نکته خوش استدلالیست». فلاسفه و اهل کلام قائل بر این موضوع هستند که همه دنیا از ذرهای ساخته شده که قابل تجزیه به دیگر اجزا نیست که حافظ از آن با عنوان جوهر فرد نام میبرد و کوچکی دهان یار را به جوهر فرد تشبیه میکند؛ لذا میبینیم که نکات شعری و ادبی با درونمایههای فلسفی، تاریخی، سیاسی و ... میآمیزد و این امر از احاطه وی بر دانشهای روزگار خود و فنون ادبی حکایت دارد.
انتهای پیام