به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از خراسان رضوی، شهید مهدی اژدری، دانشجوی کارشناسی آموزشی ابتدایی در فروردینماه سال 1346 همراه با شکوفههای بهاری در روستای رزمهر تربت حیدریه، در خانوادهای بسیار متدین و مذهبی به دنیا آمد.
پدر وی، غلامرضا اژدری، کشاورز و دامدار بود در امر تربیت و تحصیل فرزند نهایت کوشش را داشت.
شهید اژدری به پدر و مادر خود بسیار احترام میگذاشت چون در خانوادهای مذهبی رشد کرده بود، به فرایض دینی عمل میکرد. در یکی از روزهای ماه رمضان متوجه شد که یکی از اهالی تنگدست روستا غذایی برای افطار ندارد. از افطار خودداری کرد و به خانواده گفت: «سهم غذای مرا برای همسایه مستمند ببرید که او از من به این غذا نیاز بیشتری دارد».
وی، آرزو داشت پس از تحصیل، مشکلات خانواده بخصوص برادر معلولش را حل کند. علاوه بر محبت نسبت به خانواده، به دیگران از جمله پدربزرگ و مادر بزرگ محبت بسیار داشت.
این شهید، در نوجوانی هنگامی که دیگران میخوابیدند، برای نماز شب به مسجد میرفت. در جوانی فقط به تأمین نیازهای مادی خود توجه نکرد، بلکه با تحمل سختیها رابطهاش را با خدا محکم کرد. با وجود سن کمی که داشت به عنوان فرزند اول خانواده، مسئولیتپذیر بود در پی یافتن راهی برای بهبود زندگی برادر معلولش بود.
شهید اژدری از کودکی در امور خانه به مادرش کمک میکرد و در کارهای دامداری و رفتن به صحرا و… همراه پدر بود.
کارگری و لایروبی قنات، تفریحات تابستانی شهید اژدری
وی نهایت استفاده از تابستان را میکرد و این ایام را به عنوان تفریح و استراحت و دور کردن خستگی ناشی از تحصیلات انتخاب نمیکرد. به کارگری و لایروبی قناتها در روستای بسیار دور افتاده قسمتهای مرزی شرق کشور میرفت تا بلکه درآمدی کسب کند تا بتواند پدر و مادرش را خوشحال کند.
غلامرضا اژدری، پدر شهید عنوان کرد: مهدی در یکی از روزهای ماه مبارک رفته بود به قنات که آب بیاورد. بعد از اذان مغرب آمد و خیلی هم ناراحت بود. گفتم: «بیا افطار کن. گفت: «من نمیخواهم. چون یاسین «یکی از اهالی روستا» افطار ندارد. شما افطار مرا بدهید تا برای او ببرم. و همین کار راهم کرد و افطارش را برای یاسین برد».
وی ادامه داد: به حدی قرآن میخواند با خدا راز و نیاز میکرد که یک شب در مسجد خوابش برده بود. خیلی مخلص و با خدا بود هنگامی که وقت نماز میشد، تمام کارها را تعطیل میکرد و نماز میخواند.
هر وقت که شهیدی را به روستا میآوردند اشک میریخت و میگفت: «من هم میخواهم به جبهه بروم و شهید شوم».
این پدر شهید ادامه داد: از امام و انقلاب میگفت و دیگران را سفارش و تشویق میکرد به جبهه بروند.
در ادامه مادر شهید اژدری، تصریح کرد: مهدی برای وضو گرفتن به راههای دور هم که شده میرفت تا آب پیدا کند و وضو بگیرد.
وی ادامه داد: در ولایتپذیری و تبعیت از حضرت امام خمینی(ره) خیلی خوب بود و میگفت: «من تا آخرین قطره خونم از امام و راه و روش او دفاع خواهم کرد».
مادر این شهید عنوان کرد: برای رفتن به جبهه خیلی مشتاق بود و میخواست از اسلام دفاع کند وقتی در مورد این مسائل با او صحبت میشد، مثل این بود که مژدهای به او دادهاند.
یادآور میشود، شهید مهدی اژدری، در فروردینماه 1366 در شلمچه در عملیات کربلای 5 به فیض عظیم شهادت نایل آمد و جسد مطهرش در مزار شهدای رزمهر در کنار دیگر شهیدان به خاک سپرده شد.