همگام با كاروان عشق در پیاده‌روی اربعین/ تجلی «ما رأیت الا جمیلا» در سفری به سرزمین نور
کد خبر: 3547742
تاریخ انتشار : ۰۱ آذر ۱۳۹۵ - ۱۴:۵۶

همگام با كاروان عشق در پیاده‌روی اربعین/ تجلی «ما رأیت الا جمیلا» در سفری به سرزمین نور

گروه اجتماعی: بازخوانی خاطرات خوش عشق‌بازی با معبود آن هم در قالب یك سفر زیارتی، یكی از بهترین فرصت‌هایی است كه می‌تواند هم شور بیافریند هم شعور و چه سفری بهتر از سفر به سرزمینی كه در آن هیچ‌گاه احساس دلتنگی و غربت نمی‌كنی و خاكش، روح تازه‌ای را به كالبد تمام عاشقان این دنیا از هر كیش و آیئنی می‌دمد. آری! كربلا را می‌گویم.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایكنا) از فارس، همیشه در طول زندگی انسان‌ خاطراتی هستند كه با یادآوری آن‌ها لبخند به لب انسان می‌نشیند. هرچه این خاطرات شیرین‌تر و دل‌انگیزتر باشند، تأثیر و ماندگاری آن در فكر و ذهن انسان بیشتر خواهد بود اما چه زیباست كه این خاطرات همراه با لحظات شور و عشق و مستی طی طریق حق و عشق‌بازی با معبود باشد.
برای انسان عاشق، عشق‌بازی با معبود راه خاص و معین و مشخصی ندارد. از هر طریقی می‌توان به او دست یافت به شرط آنكه طی طریق را به شكل صحیح از محضر بزرگان دین و مكتب آموخته باشی. حتی در تاریك‌ترین لحظاتی كه در بیابان‌های غریب گم شده‌ای، این عشق است كه اجازه نمی‌دهد ذره‌ای یأس و ترس و ناامیدی به دلت راه یابد زیرا به حكمت كار معشوق اطمینان داری و این طمأنینه، هدیه‌ای است از آثار عشق‌بازی با حق.

بازخوانی خاطرات عشق‌بازی با معبود هم شور می‌آفریند هم شعور
بازخوانی خاطرات خوش عشق‌بازی با معبود آن هم در قالب یك سفر زیارتی، یكی از بهترین فرصت‌هایی است كه می‌تواند هم شور بیافریند هم شعور. هم درس داشته باشد هم لذت. و چه سفری بهتر از سفری به سرزمین نور. قطعه‌ای از بهشت بر روی زمین. سرزمینی كه در آن هیچ‌گاه احساس دلتنگی و غربت نمی‌كنی و خاكش، روح تازه‌ای را به كالبد تمام عاشقان این دنیا از هر كیش و آیئنی می‌دمد. آری! كربلا را می‌گویم.
همگام با كاروان عشق در پیاده‌روی اربعین/ تجلی «ما رأیت الا جمیلا» در سفری به سرزمین نور 
همان سرزمینی كه بهشت موعود تمام شیفتگان و سرگشتگان مكتب عشق و آزادگی است. فرقی نمی‌كند از چه نژاد و مذهب و دین و آئینی باشی. این خاك تو را می‌طلبد و دلت را به لرزه می‌اندازد تا آنجا كه از هیبت این همه بزرگی و مردانگی، تمام تعلقات دنیوی را كناری نهاده و به راه عشق قدم می‌گذاری. راهی كه پایانی ندارد اما بارگاه‌های نورانی و مملو از شور و سوز عاشقان دو عالم، چنان تو را مجذوب می‌كند كه با دیدن هر صحنه از شور و سوز و عشق، قدم‌هایت را برای طی این طریق مستحكم‌تر می‌كند.
تقریباً از دو ماه پیش بود كه زمزمه‌های برگزاری سفر زیارتی پیاده‌روی اربعین حسینی برای اصحاب رسانه در فارس پیچید. خبر خوشش را رئیس بسیج رسانه فارس به تمام رسانه‌ها اعلام كرد و از تمام متقاضیان درخواست كرد تا ثبت‌نام كنند. عاشقان و سرگشتگان مكتب حسین(ع) سر از پا نشناختند و هركسی تلاش می‌كرد تا بتواند نام خود را در این كاروان به ثبت رساند و از این طریق خود را در زمره دوست‌داران و زیارت‌كنندگان حسین‌بن علی(ع) قرار دهد اما همان‌طور كه در روایت‌ها نیز آمده است، آقا خودش زائرانش را انتخاب می‌كند.
سرانجام این كاروان در روز پنج‌شنبه، 20 آبان‌ماه سال 95 و تقریباً 10 روز مانده به اربعین حسینی عازم كربلا شد. قرار حركت‌مان از حسینیه عاشقان ثارالله(ع) بود كه حتی نامش هم لرزه بر دل‌های عاشقانی می‌اندازد كه هر لحظه برای دیدن یار ثانیه‌شماری می‌كردند.
همگام با كاروان عشق در پیاده‌روی اربعین/ تجلی «ما رأیت الا جمیلا» در سفری به سرزمین نور
تقریباً ساعت 3 صبح بود كه به مرز شلمچه رسیدیم. غوغایی به پا بود، حتی در آن ساعت هم ترافیك سنگینی از ماشین‌های زائران وجود داشت. همه تشنه دیدار یار بودند و با اشتیاق وسایل خود را از داخل ماشین‌ها خالی كرده و با پای پیاده راهی مرز می‌شدند.

عشق، گرمابخش وجود تمام زائران و خادمان حسینی بود
میعادگاه ما در اینجا موكب احمدبن موسی(ع) متعلق به استان فارس بود. البته از تمام استان‌ها موكب‌هایی در طول مسیر برپا شده بودند تا هر كدام از آنان بتوانند خدمتی را به زائران امام حسین(ع) ارائه دهند. گرچه سرمای شدیدی حاكم بود اما عشق، گرمابخش وجود همه زائران و خادمان حسینی شده بود. به راستی هر كسی به دنبال كسب سهم خویش از ثواب زیارت حسین‌بن علی(ع) بود چرا كه همه آن‌ها مهر عاشقی حسین(ع) را بر دلشان حك كرده بودند.
ساعت 8 صبح با بدرقه خادمان موكب احمدبن موسی(ع) راهی مرز شدیم. حتی همین بدرقه هم بسیار زیبا و به یادماندنی بود به طوری كه عكس‌های آن بلافاصله بعد از حركت ما، در فضای مجازی و شبكه‌های اجتماعی استان فارس رد و بدل شد. بوی اسفند در همه جا پیچیده بود و خادمان حسین(ع) همه ما را از زیر قرآن رد كردند و ما را به صاحب آن سپردند تا سفری بی‌خطر و به سلامت داشته باشیم.
از مرز ایران كه خارج شدیم و پای در خاك عراق گذاشتیم محشری از جنس عشق را مشاهده كردیم. از تمام نژادها و كشورها و شهرها آمده بودند و همه آن‌ها یك مقصد داشتند و آن چیزی جز حسین‌بن علی(ع) نبود. در این لحظه كه بوی عشق به مشام می‌رسید، تمام اعضای كاروان ما نیز متأثر شدند. هر كس در دل خود نجوایی داشت. همه دست به دعا و تسبیح بودند و زیر لب زمزمه‌های عارفانه‌ای با معبود خویش داشتند.

شرحی از شوق قلب‌های بی‌تاب مشتاقان حرم عشق
مقصد اول ما نجف اشرف بود لذا با اتوبوسی برای رسیدن به این مقصد راهی شدیم اما در فاصله‌ای كه از مرز تا نجف می‌پیمودیم هر لحظه شور عشق بیشتری مشاهده كردیم. یكی گریان بود، دیگری حیران و آن یكی روضه زینب(س) را زیر لب زمزمه می‌كرد. به راستی چه شوقی دارد قلب بی‌تاب این مشتاقان كه دْرّ نایابشان را پیدا كرده‌اند و نجف در اوج زیبایی خود شده بود.
همگام با كاروان عشق در پیاده‌روی اربعین/ تجلی «ما رأیت الا جمیلا» در سفری به سرزمین نور
با دیدن سیل جمعیتی كه با پای پیاده از مرزها به سمت نجف و كربلا راهی شده‌اند، اشك‌هایمان سرازیر شد؛ ای حسین(ع) از آن زمان كه علم ابوالفضلت(ع) را بر زمین زدند، سرگشتگانت هر سال علم‌های سرخ، سیاه و سبزی را به یاد آن بر دست گرفته و به سوی تو رهسپار می‌شوند. به راستی این همه شوق و عشق با كدام عقل دنیایی تعبیر پیدا می‌كند؟

مسیر جاده عشق از تمام نقاط دنیا به سمت كربلا بود
مسیر جاده عشق تنها از نجف به كربلا نبود بلكه از تمام نقاط دنیا به سمت كربلا بود و این را ما با چشمان خود مشاهده كردیم. چه لحظات دل‌انگیز و شعف‌انگیزی كه دل‌‌ها را لرزاند و چشم‌ها را گریان كرد. پیاده و سواره همه سعی می‌كردند به نحوی عشق خود را به سرور و سالار شهیدان نشان دهند.
تا چشم كار می‌كرد موكب بود و آدم و پرچم و علم. خادمان حسین(ع) دو طرف جاده عشق را محاصره كرده بودند تا مبادا زائری احساس خستگی و یا كمبودی كند. تصاویر شهدای مدافع حرم زینت‌بخش این جاده‌های عشق بود به طوری كه در تمام نقاط عراق و در هر شهر و مكانی این تصاویر مشاهده می‌شد.

پرچم عشق حسین(ع) 1400 سال است كه همچنان برافراشته است
به راستی حسین‌بن علی(ع) 1400 سال پیش چنان پرچم عشق را علم كرد كه تا قیام قیامت همچنان خیل عظیم سرگشتگان دو عالم، این پرچم را نگه می‌دارند و آن را به خصوص در اربعین حسینی به رخ تمام جهانیان می‌كشانند تا هر كسی بتواند به زعم خویش برای طی طریق از آن بهره‌برداری كند.
بالاخره شامگاه جمعه، 21 آبان به اقامتگاه خود در كوفه رسیدیم. سید كریم با اهالی خانه‌اش به استقبال ما آمدند. با وجودی كه زبان همدیگر را نمی‌فهمیدیم اما لبخند و ابراز مودت و محبت پل ارتباطی ما با خادمان حسینی شد. هنوز هم چهره‌های بشاش و خندان صاحبان آن خانه را فراموش نمی‌كنم كه چگونه با عشق و اخلاص به زائران حسینی(ع) خدمت می‌كردند و در میزبانی خود سنگ‌تمام گذاشتند.

تجلی حقیقی فرازهای زیارت عاشورا در اعمال خادمان حسین(ع)
هیچ‌چیز آن‌ها را خسته یا گله‌مند نمی‌كرد و بلكه اشتیاق آن‌ها برای میزبانی زائران امام حسین(ع) بیشتر می‌شد. به گفته سید كریم برای آن‌ها فرقی نمی‌كرد كه زائر امام حسین(ع) كه بوده و از كجا آمده باشد، مهم این است كه او زائر امام حسین(ع) است و باید به او خدمت كرد. به راستی این افراد هستند كه «اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكُمْ وَ وَلِىُّ لِمَنْ والاکُمْ وَ عَدُوُّ لِمَنْ عاداکُمْ؛ من در صلح و سازشم با کسى که با شما در صلح است و در جنگم با کسى که با شما در جنگ است و دوستم با کسى که شما را دوست دارد و دشمنم با کسى که شما را دشمن دارد» را به منصه ظهور می‌رسانند.
در تمام مدت اقامتمان در عراق یك مسئله مرا مجذوب خود كرده بود و آن انس و الفت مردم با آیات وحی بود. تقریباً یك ساعت قبل از اذان نوای ملكوتی آیات وحی در تمام نقاط شهر و روستا و هر جایی كه حتی یك خانه یا چادر هم وجود داشت، به گوش می‌رسید. هیچ‌جا نبود كه در آنجا طنین آیات وحی به گوش نرسد. از ساعت 4 صبح گرفته تا قبل از غروب آفتاب.
نخستین وعده دیدار ما با خاندان عصت و طهارت، در صبح روز شنبه، 22 آبان زیارت اب‌الائمه(ع) حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) بود. اینجا هم بلوا بود و همه عاشقان آمده بودند به طوری كه حركت در تمام صحن‌ها و شبستان‌ها به سختی و كندی انجام می‌شد. ندای «لبیك یا علی(ع) و یا حیدر، حیدر» دائماً در فضای حرم می‌پیچید تا دل‌های عاشقان را راهی حرم و ستر عفاف ملكوت كند.  

بازخوانی خاطره‌ شبی با فرات
مدت اسكان كاروان ما در نجف اشرف و تشرف به اماكن زیارتی آن تقریباً سه روز به طول انجامید. اما یكی از بهترین خاطراتی كه در این شهر برای ما رقم خورد، حضور در هنگام غروب آفتاب در كنار رود فرات بود. خاطره‌ای سرشار از معنویت و عشق كه شاید دیگر برای هیچكدام از ما تكرار نشود.
قبل از غروب آفتاب بود كه به فرات رسیدیم. در این لحظه هیچكدام از ما نمی‌دانستیم دقیقاً چه برنامه‌ای داریم و دائماً این سئوال را برای خود تكرار می‌كردیم كه با وجود داشتن اماكن زیارتی متعدد در نجف اشرف، برای چه به اینجا آمده‌ایم؟! یكی یكی كنار فرات آمدیم و چشم‌هایمان را به مسیر آب دوختیم.
همگام با كاروان عشق در پیاده‌روی اربعین/ تجلی «ما رأیت الا جمیلا» در سفری به سرزمین نور
سیدمحمد امین جعفری، یكی از شاعران برجسته استان فارس در این لحظه به بیان نكاتی درباره فرات در حماسه عظیم عاشورا پرداخت و از ما خواست تا لحظاتی فرات سال 61 هجری قمری را برای خود تداعی كنیم. گرچه این فرات بی‌وفا نبود و بارها در طول تاریخ اسلام، وفاداری خود را به خاندان اهل بیت(ع) ثابت كرده بود اما دشمنان قسم‌خورده اسلام برای از بین بردن حق دست به هر كاری می‌زدند.
معنویت كاروان در هنگام اذان مغرب و عشاء و با اقامه نماز جماعت در كنار فرات به اوج خود رسید. آنجا كه میلاد امیری‌نژاد، رئیس كاروان در فاصله دو نماز مغرب و عشاء بلند شد و لحظاتی را برای ما یادآوری كرد كه ناخودآگاه اشك را از چشمان همه جاری ساخت.
«بچه‌ها شاید اكنون كه ما در اینجا كنار فرات گردهم آمده‌ایم برای خیلی‌ها سئوال پیش آید كه چرا فرات؟! اما فرات تنها یادآور حماسه عظیم عاشورا در سال 61 هجری نیست. بلكه یادآور حماسه‌های عظیم دلاورمردان طریق حق و حقیقت است كه در دوران 8 ساله دفاع مقدس با خود وعده كرده بودند كه وضو در فرات و نماز در كربلا را انجام خواهند داد و امروز ما از قِبَل آن همه مردانگی و ایثار آنان توانستیم به این وعده دست یابیم».

یادآوری لحظات جان‌فشانی شهدای دفاع مقدس در كنار آب‌های فرات
یادآوری لحظات جان‌فشانی شهدای دفاع مقدس در كنار آب‌های فرات و اروند، تمام دل‌ها را لرزاند. به یاد شهدای غواصی كه دست بسته به سمت آسمان عروج كردند، تمام چشم‌ها بارید. هر كسی بلند می‌شد و هر آنچه از حدیث و روایات درباره كربلا و همچنین خاطراتی از دفاع مقدس را بیان می‌كرد و در نهایت زمزمه زیارت عاشورا در كنار آب‌های روان فرات دل‌های ما را تسكین داد.
صبح دوشنبه، 24 آبان كوفه را به مقصد كاظمین ترك كردیم. اما خاطره‌ای كه در این روز به زیبایی در ذهنم حك شد، وحدت امت اسلام و احساس عزت و افتخار بود. برای اقامه نماز جماعت ظهر و عصر در حسینیه‌ای در نجف اشرف حضور یافتیم. مسلمانان از كشورهای مختلف و با هر نژادی در صفوف به هم پیوسته نماز در كنار هم ایستادند. عده‌ای از بانوان متحد‌الباس هم در كنار ما ایستاده بودند كه به محض اینكه فهمیدند ما ایرانی هستیم با اشتیاق با ما همكلام شدند اما آن‌ها كردهای تركیه بودند كه تنها زبان تركی و كردی بلد بودند.
 در آن لحظه یك چیز قلب‌های ما را بیش از پیش به هم نزدیك‌تر كرد و آن دیدن تصویر آیت‌الله امام خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران بر روی كارت‌هایی بود كه به گردن آن‌ها آویخته شده بود. همه ما با دیدن این صحنه احساس غرور و افتخار می‌كردیم كه در كشوری زندگی می‌كنیم كه مسلمانان دنیا، رهبر آن را به عنوان رهبر خود می‌شناسند و بدان احترام می‌گذارند و این می‌تواند همان معنای وحدتی باشد كه باید در میان امت مسلمین وجود داشته باشد.
تقریباً ساعت 11 شب همان روز به كاظمین رسیدیم و باز هم این بار میهمان خانه‌ای از خادمان امام حسین(ع) شدیم كه میهمان‌نوازی از زائران امام حسین(ع) از مهم‌ترین خصلت‌های آنان بود. باز هم محبت بود و مودت كه میان قلوب مسلمانان برقرار شده بود. ما سعی در قدردانی از زحمات آنان داشتیم و آنان در تكاپوی فراهم كردن نیازهای رفاهی ما.
ساعت 3 صبح سه‌شنبه بود كه به شوق زیارت امامین كاظمین(ع) حضرت امام موسی‌بن جعفر(ع) و امام جواد(ع) راهی حرم شدیم و تا بعد از اقامه نماز صبح در آنجا ماندیم. چه زیبا بود گنبدهای دوقلوی طلایی امامین كاظمین كه حتی نگاه كردن به آن‌ها موجب ایجاد آرامش در دل‌های عاشقان می‌شود.
همگام با كاروان عشق در پیاده‌روی اربعین/ تجلی «ما رأیت الا جمیلا» در سفری به سرزمین نور
در میانه سفر علی‌رغم اینكه برخی از اعضای كاروان مریض‌احوال شده بودند اما همچنان عشق به ادامه سفر و زیارت سید و سالار شهیدان در تك تك آنان موج می‌زد و همه ما برای رسیدن به مسیر پیاده‌روی اربعین ثانیه‌شماری می‌كردیم. بالاخره لحظه موعود فرا رسید تا به سمت كربلا حركت كنیم. تقریباً نزدیكی‌های ظهر بود كه سوار بر ماشین‌های مسافربری شدیم تا خود را به مسیر نجف تا كربلا (مسیر پیاده‌روی اربعین حسینی) برسانیم.

شبی كه عشق و ایمان مانع از بروز ترس و یأس گم شدن در بیابان‌ها شد
با وجودی كه رانندگان ماشین‌های ما همگی عرب و از افراد بومی آنجا بودند، اما كم كم با تاریك شدن هوا احساس كردیم كه در نی‌زارها و بیابان‌های فاصله نجف تا كربلا گم شده‌ایم و مسیر پیاده‌روی را گم كرده‌ایم چرا كه در آن هنگام به دلایل امنیتی، تنها تردد محلی میسر بود.
ماشین‌های ما چندین بار یك مسیر را طی می‌كردند تا شاید محلی برای اسكان و یا پیدا كردن راه اصلی بیابند. در اینجا بود كه زائران امام حسین(ع) دوباره شروع به نجوا كردن با آن كسی كردند كه آنان را فراخوانده بود.
 گرچه این لحظه شاید برای خیلی‌ها سخت به نظر بیاید اما چنان شور و شوق حسین‌(ع) در دل‌های عاشقان موج می‌‍زد كه حتی ذره‌ای ترس و واهمه و یأس به دل‌ها راه نمی‌یافت و هر كسی هم كه می‌خواست خود را ببازد با یادآوری نام امام حسین(ع) دلش قرص می‌شد. بالاخره توسل به صاحب سفر كار خودش را كرد و ما توانستیم به یاری یكی از افراد بومی آنجا راه اصلی را پیدا كنیم و شب را در عمود 590 مسیر پیاده‌روی نجف به كربلا اقامت كنیم.

نه خستگی راه و نه تاول‌های پا، زائران حرم عشق را باز نمی‌دارد
بعد از اقامه نماز صبح تمام اعضای كاروان با شور و اشتیاق فراوان وسایل خود را جمع كرده و راهی شدند. اكنون لحظه‌ای بود كه باید با پای جان و دل در راه عشق قدم گذاشت و اینجا همان مسیری بود كه بارها درباره آن خوانده‌ایم و شنیده‌ایم. همان میعادگاه عاشقانی كه هیچگاه نه خستگی و نه تاول‌های پا آنان را از ادامه راه باز نمی‌دارد.
همگام با كاروان عشق در پیاده‌روی اربعین/ تجلی «ما رأیت الا جمیلا» در سفری به سرزمین نور
هرچه بگویم و بنویسم از داستان‌های عاشقی زائران پیاده حرم عشق باز هم كم است. نه زمان فرصت آن را می‌دهد و نه قلم. تنها باید خود رفت و دید و تجربه كرد تا بتوان به آن آرامش قلبی كه زائران پیاده جاده عشق بعد از طی طریق بدان دست می‌یابند، دست یافت.

تجلی «ما رأیت الا جمیلا» در سفر به سرزمین نور  
اما هرچه بود و هست جز زیبایی نیست و من به خوبی در این سفر با تمام وجود به جمله «ما رأیت الا جمیلا» عقیله بنی هاشم حضرت زینب كبری(س) دست یافتم كه چیزی جز زیبایی عشق‌ورزی عاشقان حریم ستر و عفاف ملكوت چیز دیگری ندیدم.
عاشقان و سرگشتگان بعد از گذشتن 1452 عمود كه هر عمود به فاصله 50 متری از هم قرار دارند سرانجام به سرزمین موعود خود می‌رسند. همان كه آن را قطعه‌ای از بهشت نامیده‌اند. به محض اینكه پا در شارع العباس می‌گذاری با دیدن گنبد و گلدسته‌های طلایی ساقی كربلا، شانه‌هایت به لرزه در می‌آید و چشمهایت خیس می‌شود. اكنون لحظه دعا و نیایش است. لحظه‌ای كه عاشق به معشوق می‌رسد و دلش از فرط این شوق چنان می‌لرزد كه تنها خریدارش معبودش است.
همگام با كاروان عشق در پیاده‌روی اربعین/ تجلی «ما رأیت الا جمیلا» در سفری به سرزمین نور
لحظاتی ناب میان عبد و معبود در هنگام وصال
حتی خستگی راه هم نمی‌تواند تو را از ادامه این مسیر باز دارد. آن‌قدر می‌روی تا در طول بین‌الحرمین چشمانت به گنبد طلایی سید و سالار شهیدان برسد و از این طریق بتوانی دل بیقرارت را آرام كنی. آری! لحظه وصال فرا رسیده است. لحظه‌ای كه قطعاً قلم هم از توصیف شوق زائر پیاده‌ای كه تمام مشقت‌ها و سختی‌های راه را به جان خریده است، كم می‌آورد. تنها خدا می‌داند و بنده‌اش از رازها و درد دل‌های نهانی و رمز نگاه‌های خیره میلیون‌ها عاشقی كه این مسیر را پیموده‌اند.
همگام با كاروان عشق در پیاده‌روی اربعین/ تجلی «ما رأیت الا جمیلا» در سفری به سرزمین نور
بازدید از موكب احمدبن موسی(ع) و نحوه خدمت‌رسانی به زائران امام حسین(ع) در كربلای معلی كه توسط سپاه فجر فارس بنا شده بود، تقریباً جزو آخرین برنامه‌های كاروان اصحاب رسانه در این سفر بود. لحظاتی كه اصحاب كاروان عشق با حضور سردار غیب‌پرور، جانشین فرمانده كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در قرارگاه مركزی امام حسین(ع) و سردار غیاثی، فرمانده سپاه فجر فارس گردهم آمدند و از لحظات عاشقی خود با صاحب سفر گفتند و شنیدند.
captcha