به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از خراسان رضوی، همسفر 60 سال خاطرات مرتضی ساداتفاطمی، استاد برجسته قرآن کریم مشهد میشویم، از درب مکتبخانه کوچه حیطه ملاّ مشهد بار سفر میبندیم، از مجالس بیرونق قرآن پیرمردان مشهدی میگذریم و دمی در محافل گرم اساتیدی چون حسن امینیمقدم، محمدحسن رضوان، سیدجعفر طباطبایی، سیدحسین حافظیان، علی مختاری و توسلی خیاط میآساییم، تا به حسینیه خیاطهای کوچه باغ عنبر میرسیم، باشکوهترین جلسه قرآن دهه 50 شهر مشهد.
صدرالحفاظ حرم رضوی در گفتوگو با
ایکنا از نخستین مرحله حیاتش اینگونه سخن را آغاز کرد: در سال 1328 در خانوادهای مذهبی از اهالی شهر مشهد متولد شدم، پدرم تاجر برنج بود، کسی که وقتی برنج درجه یک شمال میآوردند، اصناف و خواروبار فروشها به خاطر منصف بودن و کیفیت جنس عرضه شده، مشتری ثابتش بودند.
او والدینی را که بذر عشق به قرآن را در نهادش کاشته بودند، معرفی کرد: پدرم همیشه قرآن میخواند و اهل رفتن به محافل قرآنی بود، اما هرگز به عنوان قاری حرفهای مطرح نشد، مادرم نیز بانویی مؤمنه و علاقهمند به فراگیری قرآن بود و هر دو برای قرآنآموزی، مشوق من بودند؛ آنها صاحب هفت اولاد شامل پنج پسر و دو دختر بودند.
ساداتفاطمی خانه دلگشای ایام نوباوهگیاش را در انتهای کوچه حیطه ملاّ در منطقه بالا خیابان مشهد، با این شکل و شمایل توصیف کرد: در ساختمانی کنار منزل پدربزرگم که باغ بسیار بزرگی بود، سکونت داشتیم؛ آن زمان مکتبخانه نیز روبروی منزل پدربزرگم قرار داشت و مدرس آن بانویی بود که نام او را به یاد ندارم ولی مردم او را «خانم باجی» میخواندند.
صدایی تیز و با تحریر همچون عبدالباسط وی از اولین کلاس رسمی قرآنآموزیاش با آب و تاب بسیار تعریف کرد: سال اول دبستان را تمام کرده بودم و حروف را میشناختم که من را برای آموزش روخوانی و روانخوانی قرآن مجید به این مکتبخانه فرستادند، زیرا علاقه وافری به قرآن داشتم و در ضمن خیلی خوشصدا بودم؛ همیشه با صدایی تیز و با تحریر همچون استادعبدالباسط قرائت میکردم و بعدها به دنبال سبک محمدصدیق منشاوی، محمودعلی البناء و نیز مصطفی اسماعیل نیز رفتم.
این مدرس قرآن کریم ضمن اشاره به این مطلب که آن زمان، قرآن را با تلفظ فارسی در مکتب آموزش میدادند، اضافه کرد: جزء سیام قرآن کریم را که معروف به عم جزء است، تنها در مدت یک ماه از آغاز تابستان فرا گرفتم، چون هر درسی را که خانم باجی میداد، فوراً همان روز تمرین میکردم و زود به خانم معلممان میگفتم آن درس را بلدم و او نیز درس دیگری به من میداد.
او یک ماه دیگر از سه ماه تعطیلی تابستان آن سال را برایمان تعریف کرد: یک ماه هم به آموزش جزء 29 قرآن گذشت، وقتی خانم باجی استعداد و اشتیاق مرا دید، به مادرم گفت، مرتضی قرآن را یاد گرفته و حیف است او را با این استعداد اینجا بگذارید، او را برای تکمیل آموزشها توسط حاج حسن امینی به جلسات قرآن بفرستید.
قرآنآموزی به شیرینی داستان
ساداتفاطمی با بیان این نکته که هرگز کلاس را به معنای امروزی آن تجربه نکردم و هر آنچه از قرآن آموختم از همین محافل خانگی، تمرین و تلاش خودم به دست آوردم، ادامه داد: حاج حسن امینیمقدم، دایی من است و همینطور استاد قرآن و صاحب جلسه قرآنآموزی در شهر مشهد.
وی افزود: یادم هست همواره جوانان و دانشجویان بسیاری برای فراگیری قرآن دوروبر استاد امینیمقدم گرد میآمدند، زیرا او قرآن را خاصه برای نوجوانان به شیوه قصه و داستان درس میداد و با این حال و هوا آنان را جذب کلاسها میکرد.
این استاد قرائت قرآن کریم مشهد ضمن اشاره به این نکته که اکثر جلسات قرآن آن دوران در منازل به صورت سنتی برگزار میشد، گفت: بالاخره پایم به جلسات داییام باز شد و در این حین به جلسات مختلف دیگری نیز میرفتم، ضمن اینکه در منزل پدربزرگم نیز صبحهای جمعه جلسه قرآن داشتند و در آن اهالی محفل بعد از تناول صبحانه، به تلاوت قرآن میپرداختند.
وی با یادآوری افتخارآمیز جلسه استاد رضوان و اینکه تنها با داشتن هفت سال سن، به عنوان قاری تلاوت میکرد، شرح داد: مرحوم استاد حاج محمدحسن رضوان، صبحهای جمعه در منزل پدربزرگم حاج آقا امینی مقدم جلسه قرآن داشتند و من به اتفاق پدرم در آن شرکت میکردم و قرآن میخواندم.
فقط قرآن را گوش میدادمساداتفاطمی از دشواریهای فراگیری قرآن در اوان کودکی نقل کرد: از آنجایی که در آن دوران ضبط و امکانات صوتی، در دسترس همه نبود و پدربزرگم از وضع مالی خوبی برخوردار بود، یک گرامافون تولید فرانسه با صفحاتِ گرامِ متوسطِ کپی شده استاد عبدالباسط را برایم خرید تا با آن تمرین کنم.
وی طروات و گرمای یک نوستالژی قرآنی را اینگونه تصویر کرد: صبحهای جمعه فصل تابستان در طبقه دوم منزل دلگشای پدربزرگم، پنجرههای رو به باغ را باز میکردم، سپس صفحات گِرام قرآن را که شامل سورههایی مانند یس، رحمن، تبارک و ... با صدای عبدالباسط بود، میگذاشتم تا همسایهها متوجه وجود جلسه قرآن در این محل بشوند و تنها گوش میدادم ... و گوش میدادم.
مؤذن حرم منور حضرت رضا(ع) فلسفه گوش دادن به آوای قاری را توضیح داد: اصلاً روش خواندن با قاری درست نیست، امروز برخی توصیه میکنند باید با صوت قاری همراه شد و قرائت کرد ولی این شیوه غلط است؛ مستمع تنها باید در مراحل ابتدایی گوش بدهد تا عیناً یاد بگیرد و درست تقلید کند، به دلیل آنکه فراگیر مبتدی به صورت فارسی و ناصحیح قرائت میکند و در همان زمان، قاری حرفهای درست تلاوت میکند و او متوجه اشتباهاتش نمیشود.
فکر میکردند راه را اشتباهی آمدموی سریال دنبالهدار قرآنآموزیاش را ادامه داد: من صفحات گرام ِآموزشی صوت استاد عبدالباسط را تنها در حدود پنجماه تمام کردم و دیگر میتوانستم سورههای کوچکی همچون ضحی، قدر، شمس و ... را عیناً تقلید کنم؛ بعد از آن مرتباً در جلسات قرآن شرکت میکردم، همه ماتشان میبرد که مرتضی چگونه این طور زیبا تلاوت میکند.
ساداتفاطمی از بیرونقی محافل قرآنی آن دوران اینگونه روایت کرد: به خاطر اینکه آن زمان آهنگها و نواها قدیمی و اساتید انگشتشمار بودند، آنان نیز به سبک قدیمی تلاوت میکردند و با الحان جدید آشنایی نداشتند، اصولاً افراد پا به رکاب جلسات قرآن پیرمردهایی بودند که اکثراً اهل چپق و قلیان بوده و از جوانان تازه نفس، کمتر خبری بود.
وی به شیرینی قرائتهای کودکیاش اشارهای کرد و گفت: وقتی با سن و سال کم به بعضی از جلسات قرآن میرفتم و جمعیت صوت مرا میشنیدند، فکر میکردند، راه را اشتباهی آمدم و بسیار تعجب میکردند، همه آنهایی که تا آن وقت حواسشان پرت بود، گوش تیز میکردند، ببینند این پسرک کم سن و سال ِ از گرد راه نرسیده چگونه تلاوت میکند.
جلسات من و استادم در مسجد گوهرشاداستاد فاطمی با معرفی جلسه مرحوم استاد سیدحسین حافظیان در حرم رضوی بیان کرد: استاد حافظیان جلسهای را در دارالحفاظ مسجد گوهرشاد حرم مطهر رضوی اداره میکرد و این دوره از جمله دوره قرآنهایی محسوب میشد که در آن برای قرائت و آموزش شرکت میکردم؛ البته بعدها در سال 1362 از طرف اداره کل اوقاف و امور خیریه مدیریت آن به من واگذار شد، اوایل این محفل، شش شب در هفته برگزار میشد و فقط جمعه شبها تعطیل بود ولی آرام آرام دو شب آن را کاهش دادم.
وی که صدرالحفاظ حرم رضوی است، با بیان اینکه اذان و قرآن زنده هر روز صبح حرم رضوی برعهده من بود و هنوز مفتخر به ادامه خدمت، جزو مؤذنان رسمی بارگاه منور حضرت رضا(ع) هستم، اضافه کرد: شنبهشبها در دارالقرآن حرم مشغول فعالیت هستم و قرائت قرآن و اذان را نیز برعهده دارم، در دارالحفاظ حرم رضوی هم دوشنبهشبها بعد از اقامه نماز جماعت مغرب و عشا تلاوت مجلسی قرآن کریم را انجام میدهم.
قاری برجسته قرآن کریم سیدحسین حافظیان را از جمله اساتید پیشگام در تدریس روشهای نوین قرآن، خواند و گفت: او با وجود قدیمی بودن اما با الحان جدید و موسیقی آشنایی داشت و به قول قدیمیها به روش«ام کلثوم» خواننده مصری میخواند و به همین خاطر در آن زمان بعضی متعصبها به تلاوت وی رغبتی نشان نمیدادند.
او با بیان اینکه قاریان مرحوم مشهد همچون محمدعلی اوحدی و عباسعلی نازدار از جمله همدورهایهایش بودند و در جلسات قرآنی استاد حافظیان شرکت میکردند، با اشتیاق ادامه داد: استاد اوحدی کنار دست حاج سیدمحسین حافظیان مینشست و من نیز به دلیل صغر سن، پایینتر از ایشان جای میگرفتم اما به مرورهمردیف شدیم.
استادی که بیشترین حق را بر گردنم داردساداتفاطمی، دوره استاد مرحوم توسلی خیاط را یکی دیگر از دورههای قرآنی معرفی کرد که هفتهای یک شب در منزل حاج آقای نهاوندی در کوچه مقابل باغ نادری مشهد تشکیل میشد و در آن شرکت میکرد و افزود: همچنین استاد مرحوم حاج علی مختاری، از جمله اساتیدی بود که از نظر آموزش قرآن کریم بیشترین حق را بر گردنم دارد، زیرا او نغمات قرآنی را به من آموزش داد.
وی چگونگی فراگیری نغمات را بدین ترتیب توضیح داد: روزی به منزل استاد مختاری رفتم، نوار مصطفی اسماعیل را گذاشت و گفت، این صبا، بیات، نهاوند و ... است و من به خانه رفتم و چندین و چند بار گوش دادم تا نغمه و ریتم آن را خودم درآوردم، بعد شکل خواندن آن را تقلید کرده و ضبط کردم و امروز در حال تدریس همان روش ابداعی خودم به دیگران هستم.
مؤذن مأذنه رضوی یکی دیگر از این جلسات قرآنی قدیمی شهر مشهد را معرفی کرد: در کوچه چهار باغ، منزلی بود که در آن استاد محمدتقی افشار، معاون تلفن خودکار مشهد تفسیر قرآن میگفت که به جلسه ایشان هم آمد و شد داشتم، معمولاً سیدجعفر طباطبایی در آنجا معلم جلسه بود؛ او از قاریان سبک جدید محسوب میشد و به سبک اساتید مصری مانند مصطفی اسماعیل و عبدالباسط علاقه زیادی داشت و چون من هم به این سبکها گوش میدادم، به من نیز علاقه وافری نشان میداد.
سراپا شنیدن و آموختن میشدم وی با حداقل امکانات، فراگیری قرآن را پیگیری کرد و در اینباره گفت: در منزلمان ضبط صوت ریلی نداشتیم، وقتی که برای تحصیل به دبیرستان علوی میرفتم، صبحهای شنبه از یک رادیوی ریلی، سر صف قرآن عبدالباسط را پخش میکردند و من سراپا شنیدن و آموختن میشدم، مدیر مدرسهمان بعدها گفت، من از همان روز اول میدانستم ساداتفاطمی یک روز برای خودش کسی میشود، چون همه بچهها سر صف حرف میزدند و شلوغ میکردند ولی او فقط میایستاد و گوش میداد.
ساداتفاطمی از نخستین خاطره تدریس رسمیاش در مشهد تعریف کرد: 17 سال بیشتر نداشتم که خویشاوند پدریام به نام حاج آقا رئیسی جلسه قرآنی را در میدان شهدا، کوچه باغ عنبر در حسینیه خیاطها به من پیشنهاد داد، به مرحوم پدرم گفت، ما نیاز به معلم قرآن داریم، اگر آقا مرتضی بیاید، جلسات ما پا میگیرد و جوانان را جذب میکنیم، سپس با موافقت پدرم جلسه را قبول کردم و به آن جا رفتم.
وی افزود: تا سال 51، 52 در حسینیه خیاطهای(ساختمان) قدیم، به عنوان مربی حضور داشتم، در ابتدا دوره در یک اتاق کوچک برگزار میشد و آرام آرام با آمدن نوجوانان و جوانان گرم شد، بعدها پیشنهاد دادم برای اینکه جلسه ما جدیتر و حسابیتر شود، باید استاد علی مختاری بیاید، با حضور وی محفلمان رونق گرفت طوری که با کمبود جا مواجه شدیم پس سالن بزرگتری را برای جا دادن جمعیت و جانمایی اِکو، دستگاههای صوتی و ... در نظر گرفتیم.
باشکوهترین جلسه قرآن مشهد
صدرالحفاظ حرم رضوی با احساس غرور عنوان کرد: شاید به جرأت بتوان گفت جلسه قرآن حسینیه خیاطها در آن زمان، با حضور جوانان تازه نفس و مشتاق و اساتید بزرگ شهر، باشکوهترین جلسه مشهد بود که شخصیتهای برجسته ملی و بینالمللی قرآنی امروز همچون محمدکاظم محمدزاده و هاشم روغنی در زمره شاگردان ممتاز استاد علی مختاری و این محفل به شمار میروند.
وی با امتناع از ذکر اسامی شاگردانش، محمدکاظم محمدزاده، هاشم روغنی، حمید شاکرنژاد، حامد شاکرنژاد، سعید طوسی را برخی از آنان برشمرد و خاطرهای شیرین از استاد محمدزاده نقل کرد: قبل از انقلاب، روزی محمدکاظم محمدزاده در مغازه عینکسازی داییاش در حال کار کردن بود که صوت تلاوت من را در مسجد خیابان سعدی شنید، از در مسجد رد شد و دید جوانی در حال قرائت قرآن است، با خودش گفت کاش من هم میتوانستم روزی مثل او قرآن بخوانم؛ کمکم پیگیر جلسات حسینیه خیاطها شد، بعد به دنبال تلاوت قرآن رفت و اکنون در زمره قاریان برجسته بینالمللی قرآن مشهد است.
ساداتفاطمی افزود: تا اینکه به حوادث نزدیک انقلاب رسیدیم و به خاطر حساسیتهای ساواک و شدت گرفتن فعالیتهای انقلابی مردم، مسئولان حسینیه معتقد بودند باید تنها به دنبال روشن نگه داشتن چراغ مجلس باشند ولی من گفتم یک مفسر یا مدرس برای تحلیل قرآن بیاورند؛ آخر فقط قرائت قرآن معنی و فایده خاصی عاید مردم نمیکند بنابراین با تغییر مسیر حرکت جلسات، مدیریت آنجا را رها کردم.
نخواستم عمله ظلم باشموی در این سالهای حساس تاریخ کشور به بلوغ فکری و عقیدتی رسیده بود و این طور آن دوره را وصف کرد: تا ششم ریاضی نظام قدیم بیشتر درس نخواندم و باید به خدمت سربازی اعزام میشدم ولی از آنجایی که نمیخواستم به حکومت شاهنشاهی خدمت کنم، با مدیر دبیرستانمان مرحوم حجتالاسلام سیدیعلوی مشورت کردم، گفت اگر در امتحان نهایی شرکت کنی، نامت رسماً برای خدمت نظام وظیفه ثبت میشود، مگر اینکه در امتحان نهایی شرکت نکنی، خودم در مدرک پایانیات مینویسم به علت بیماری در امتحان نهایی شرکت نکرده و مردود شده است.
این استاد ممتاز قرآئت قرآن با بیان اینکه بعد دو سال شبانه درس خواندم و برای شرکت در دانشگاه نیز پدرم به خاطر وضع نامطلوب دانشگاهها، اجازه ادامه تحصیل به ما نمیداد، گفت: اواخر سال 1351 بود که پس از فراغت از تحصیل، چون علاقه زیادی به کار کردن نشان میدادم و از شهرت خوبی هم در قرائت در میان مردم برخوردار بودم، مرحوم ابوی برایم مغازهای در ابتدای خیابان سنایی تهیه کرد و به کار فروش نوار قرآن و سخنرانیها مشغول شدم، به مرور طوری کارم رونق گرفت که از اطراف و اکناف شهر و حتی شهرستانها برای خرید نوار به من مراجعه میکردند.
وی با روایت نکات ریز و درشت تشکیل زندگی مشترکش گفت: تا سال 1369 به کار نوارفروشی مشغول بودم و مدتی هم لوازم خانگی میفروختم، در همان اوایل کارم با کمک پدرم خانهای کوچک را در کوچه مستشاری(جنب مدرسه علمیه آیتالله خویی) با مکافات فراوان ساختم و در سال 1352 با بیبیسادات منصوره محمدخوانی از خانوادهای مذهبی وصلت کردم ولی برای تکمیل منزل، سه سال در عقد ماندیم و بعد مراسم عروسی گرفتیم که حاصل آن سه فرزند، دو پسر و یک دختر شد.
برکت یک عمر قرآنیبه گفته وی، همه فرزندانش سر و سامان گرفتهاند، پسر اولش مهندس مکانیک است و از او صاحب سه نوه شده، دخترش، مریم السادات نیز پس از اخذ مدرک دیپلم، دو سال در مرکز عالی تربیت مدرس قرآن درس خواند و سپس تشکیل خانواده داد و اکنون خانهدار و دارای یک فرزند است و پسر آخر نیز درسش را در رشته کامپیوتر تمام کرده و در حال انجام خدمت سربازی است.
استاد فاطمی با ذکر اینکه هیچ کدام از فرزندانش به صورت حرفهای قرائت قرآن را دنبال نکردند ولی دو برادرش به تبعیت از او مسیر قرآن را دنبال کردند، گفت: سه فرزند ذکور پدرم قاری قرآن شدهاند، به خاطر زیاد پخش شدن نوارهای قرآنم در خانه، برادرم جواد، چهار ساله بیشتر نبود که نوار عبدالباسط گوش میداد و در هفت سالگی هم رسماً نوار مصطفی اسماعیل گوش میکرد، برادر دیگرم، مجتبی نیز همینطور، او اکنون کارشناس مسئول مرکز آموزش نخبگان جامعه قاریان قرآن مشهد است.
نقش انذار و تبشیر آیات وی با بیان اینکه بیشتر به تلاوت آیات رحمت علاقه دارم و تاکنون پیش نیامده قرائت را از آیات عذاب آغاز کنم، برخی از این علائق و عادات قرآنی را اینگونه برشمرد: هر شب سوره واقعه را به تبعیت از پدرم میخوانم، همینطور سورههای شمس و آیة الکرسی را بسیار قرائت میکنم؛ هر وقت کسی به من مراجعه میکند و از من ذکر آیهای را به یادگار میخواهد، معمولاً آیه 83 سوره قصص را برایش مینویسم، همچنین قرائت برخی از سورهها را از جمله حجرات را به خاطر آیات کاربردی اخلاقی و اجتماعی آن به همه توصیه میکنم.
مدرس قرائت قرآن حرم رضوی، آیات قرآن را برخوردار از دو نقش مشوق و بازدارنده خواند و گفت: آیات رحمت انسان را به انجام اعمال درست و آیات عذاب ما را به دوری از امور ناصواب هدایت میکند، قرآن مجید نیز به پیامبرش میفرماید:« ... إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ، ... تو تنها بيم دهندهاي، و براي هر گروهي هدايت كنندهاي است» و در جایی دیگر دارد «فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَكِّرٌ، پس تذكر ده تو فقط تذكر دهندهاي».