برادر دیگر نیست تا بانوی صبوری را آرام کند/ دل زینب به تنگ آمده است
کد خبر: 1470060
تاریخ انتشار : ۱۳ آبان ۱۳۹۳ - ۱۶:۱۹

برادر دیگر نیست تا بانوی صبوری را آرام کند/ دل زینب به تنگ آمده است

گروه اجتماعی: هیس! هیچ کس حتی نفس نکشد، ماه نتاب، ستاره سوسو نزن، آب جاری نباش، پرنده پرواز نکن، زمین به دور خود نچرخ، درخت برپا نباش، دریا مواج نباش، همه به احترام غم بزرگ زینب(س) سکوت کنید.

واقعه سر رسید. ساعاتی پیش و هنگامه ظهر حسین بن علی(ع) آخرین نماز خود را اقامه کرد. با خواهر وداع کرد، کودکان را در آغوش کشید، زنان را به صبر سفارش کرد و پای در میدان نبرد گذاشت. نگاهش به زینب(س) بود.

اکنون زینب است، برادر و گودال قتلگاه و خدایی که شاهد همه این ارادت‌های خالصانه برای خود است...

تاریکی، وحشت و بی کسی همه جا را فرا گرفته است. زنان و کودکانی تنها و درمانده بر بالین مردانشان، پدرانشان و برادرانشان آرام آرام اشک می ریزند.

هیس! هیچ کس حتی نفس نکشد، ماه نتاب، ستاره سوسو نزن، آب جاری نباش، پرنده پرواز نکن، زمین به دور خود نچرخ، درخت برپا نباش، دریا مواج نباش. همه به احترام غم بزرگ زینب(س) سکوت کنید.

برادر بزرگتر کشته شده است و خواهری بر بالین او عزاداری می کند. تمام سهم خواهر و برادر از این هم آغوشی و سخن گویی دستهای گره کرده زینب به دور برادر و درد دلی غمبار با اوست. دستان برادر بی حرکت مانده اند و زبان از حرکت باز ایستاده است. جسم حسین(ع) دیگر توان گرمادهی به خواهر را ندارد. دیگر برادر نیست تا با صلابت نگاه، به خواهر اطمینان قلبی بخشد.

سردرگمی، درماندگی، بی پناهی، درد و رنج، بغض های فروخورده، چشمانی بی فروغ، روانی آزرده همه سهم اهل بیت رسول خدا(ص) از دنیای پست است در آن شب نفرین شده است.

شب است. همه تاریکی‌ها، پلشتی‌ها، زشتی‌ها، نامردمی‌ها در این مکان یکجا جمع شده است. اینجا اگرچه سراسر ستم و نامردی است اما زیبایی‌هایی دارد؛ عاشقانه‌ترین‌ها برای خداوند، زیباترین خواهرانه‌ها، وفادارانه ترین برادرواره‌ها، محکمترین اراده‌ها عاشقانه‌هایی است که هیچ مکانی همانند آن را به چشم ندیده است.

زینب(س) بر بالین برادر از دلتنگی‌ها می‌گوید از نامردمی‌های مردان نما، از سکه‌هایی که با هدف سر بریدن پسر رسول خدا(ص) خرج شد.

در گوشه‌ای از زمین خدا پاک ترین مردمان همه تاریخ بشریت کشته شدند و اینک زینب است و دلی مالامال از اندوه و غم. می خواهد بگوید هرآنچه که دل بزرگش را به درد آورده است اما افسوس دیگر برادر توان شنیدن ندارد.

دلش گریه می خواهد، فریادی برای رهایی از غم، دلداری شنیدن، آغوشی مهربان از جنس برادر، نگاه مهربان عباس، شیرینی های علی اصغر، اما افسوس که روزگار پست انسانی همه آنها را از دست زینب ربود.

اما زینب(س) می داند که پرچم اسلام به دست او و برادر زاده‌اش سپرده شده است و اینک اوست و انجام رسالت بزرگ الهی تا همگان بدانند که دفاع از دین به جنس نیست بلکه به انسانیت است.

و بانو به پا می ایستد تا به همه بشر در همه دوران زندگانی بگوید دفاع از دین دفاع از هویت است.

سیما محسنی/ شعبه خوزستان

انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
قرانی
|
-
|
۱۳۹۳/۰۸/۱۳ - ۱۷:۴۱
0
0
خوب بود. انشالله طاعات همگان به خصوص مسئولان خبرگزاری قرانی خوزستان مقبول درگاه احدیت قرار گیرد.

آجرک الله یا صاحب الزمان فی مصیبت جدک الحسین
Kiamanesh
|
-
|
۱۳۹۳/۰۸/۱۴ - ۰۸:۲۲
0
0
سلام. دلنوشته ی زیبایی بود. امیدوارم در پناه اهل بیت علیهم السلام در راه نشر فرهنگ قرآنی همواره پویا و پیروز باشید.
captcha