آزادسازی خرمشهر یا فتح خرمشهر، مهمترین تحرک نظامی ایران در جنگ عراق علیه ایران بود که عملیات الی بیتالمقدس به بازپسگیری خرمشهر در ۳ خرداد ۱۳۶۱ منجر شد. این عملیات در چهار مرحله با هدف آزادسازی شهرهای خرمشهر، هویزه و جاده اهواز ـ خرمشهر و رسیدن به مرزهای بینالمللی در منطقهای با وسعت بیش از ۵۴۰۰ کیلومتر مربع انجام شد.
تمامی یگانهای نظامی نظیر ارتش، سپاه و بسیج در این عملیات شرکت داشتند اما در این میان جهادسازندگی با انجام فعالیت مهندسی زیرساخت عملیات را فراهم کرد و اگر نبود تلاشهای جهادگران و سنگرسازان بیسنگر یقیناً شاید این پیروزی شیرین برای ملت ما در عملیات فتح خرمشهر رقم نمیخورد. در همین راستا ایکنای فارس، گفتوگویی با یکی از جهادگران استان فارس که در ابتدای جنگ تنها راننده ماشین گریدر در منطقه آبادان بوده، داشته است که تقدیم مخاطبان میشود:
ایکنا ـ خودتان را برای مخاطبین معرفی کنید.
قادر زارعینژاد از اهالی شهرستان مرودشت استان فارس هستم و در زمان انقلاب اسلامی در تظاهرات و راهپیماییها حضور فعال داشتم. از قبل انقلاب با ماشینآلات راهسازی کار میکردم و پس از پیروزی انقلاب هم در جهاد سازندگی شهرستان نیریز همکاری داشتم.
ایکنا ـ چگونه راهی جبهه شدید؟
مشغول کار با لودر و گریدر در جهاد سازندگی نیریز بودم که با شروع جنگ کار تعطیل شد و به مرودشت برگشتم. در رادیو اعلام شد که جبهه به راننده لودر و گریدر و خلاصه ماشینآلات راهسازی نیاز دارد. با یک دست کاپشن و مقداری پول از مرودشت به سمت شیراز حرکت کردم. به مقر جهادسازندگی استان فارس برای ثبتنام رفتم و تا فهمیدند که راننده هستم سریع دست من را گرفتند و سوار اتوبوس برای اعزام به جبهه بدون هیچ مقدمه و خداحافظی با خانواده کردند. سوار شدن همانا و شش ماه به خانه برنگشتن همانا...
به ماهشهر رفتیم و پس از چند روز به دلیل محاصره آبادان با لنج ماهیگیری به آبادان رفتیم و به مقر جهاد فارس در آبادان رسیدیم و پس از معرفی و نوع تخصص راهی منطقه شدیم. از بین همه کسانی که در منطقه بودند تنها راننده ماشین گریدر من بودم بنابراین به دلیل عدم نیروی متخصص در این نوع ماشین، در مناطق مختلف کار میکردم و سپس جابجا میشد.
در یکی از عملیاتها مشغول ساخت خاکریز بودم که تیربار دشمن ماشین را شناسایی و شروع به تیراندازی کرد که از ناحیه پا مجروح شدم و به بیمارستان شرکت نفت رفتیم که پس از گچ گرفتن پا برای بهبودی به یزد انتقال پیدا کردم. به خانواده اطلاعی ندادم و پس از بهبودی به مرودشت رفتم که بعد از مدتی دوباره به جبهه اعزام شدم. در عملیات مَدَن ترکش به چشم راستم عصابت کرد و پس از چند ماه استراحت به جبهه بازگشتیم.
مرکز اصلی جهاد سازندگی فارس در آبادان بود، اما تا شوش و مهران نیروها را اعزام میکردند. هیچ رزمندهای از جزئیات عملیاتها تا شب عملیات خبر نداشت، اما مهندسی رزمی با محوریت جهادگران باید از چند روز قبل از عملیات زیرساخت جاده مواصلاتی، خاکریز، محل توپخانه، ذائقه مهمات و... را برای حضور رزمندهها محیا میکردند.
فیلمهای دفاع مقدس تنها گوشهای از رشادتهای رزمندگان و یک عملیات را نشان میدهد درصورتی که قبل، حین و بعد از هر عملیات جهادگرها با ماشینآلات سنگین وارد میدان میشدند و کار را تسهیل میکردند بگونهای که پس از پیشروی نیروها، خاکریز عراقیها باید توسط ما صاف میشد.
یکی از مظلومترین شهدا، رانندگان لودر و بولدوزر جهاد بودند چراکه امکان عکسالعمل در مقابل تیراندازیها کم بود و به دلیل صدای زیاد موتور ماشین صدای تیر و خمپاره و... به گوش نمیرسید. در شب تاریک رانندگان جهاد با تبحر و صدای ماشین بدون نور کار میکردند به نحوی که میزان وجود خاک در جلوی ماشین را با استفاده از صدا تشخیص میدادند. سنگرسازان بیسنگر به سختی در مناطق عملیاتی انجام وظیفه میکردند چراکه تشخیص ماشینآلات برای عراقیها بسیار راحت بود و با خمپاره یا موشک ماشین و راننده را مورد هدف قرار میدادند.
ایکنا ـ در عملیات آزادسازی خرمشهر حضور داشتید؟ جهادگران چگونه نقشآفرینی کردند؟
جنگ ایران و عراق سه مرحله داشت و در ابتدا ایرانیان تنها توانستند پیشروی لشکر عراق را کند کنند و در مرحله اول جبهه تثبیت شد و پس از یک سال رزمندگان ایرانی به طراحی عملیات و حمله پرداختند. عملیات حصر آبادان شروع شد و رزمندگان ایرانی باعث شدند تا عراقیها به پشت کارون عقبنشینی کنند و بعد از آن عملیات طریقالقدس که آزادسازی بستان را در پی داشت و عملیات فتحالمبین هم در بهار سال ۶۱ انجام شد.
خرمشهر به نوعی قلب ایران بود چراکه تمامی رزمندگان دوست داشتند خرمشهر را از دشمن پس بگیرند. دو ماه پیش از شروع عملیات طبق روال انجام زیرساخت به جهاد سازندگی واگذار شد. تجهیزات و ماشینآلات جهاد فارس در سه راه دارخوین مستقر شد و از آنجا با دستگاهی همانند لندیگراف ماشینها را به آنطرف رودخانه کارون و در جاده اهواز ـ خرمشهر منتقل کرد.
مهندس رزمی جهاد فارس در عملیات خرمشهر به سه گروه با سرپرستی حاج محمود دوکوهکی، حاج یدالله شمایلی و جواد میرشفیعیان تقسیم شد. در جاده اهواز ـ خرمشهر رضا رحیمی خرسند مسئول ماشین تدارکات جهادسازندگی فارس شهید شد و عراقیها بر روی جاده خرمشهر اهواز خاکریز ساخته بودند. از نظر جانپناه پشت خاکریز عراقیها برای ما خوب بود، اما عراقیها با تانک در ۲۰۰ متری ایستاده بودند و مجبور بودیم که توپخانه برای انهدام مواضع دشمن و تانکها عمل کند لذا ۵ تا ۶ شب و روز حمله به مواضع دشمن طول کشید.
جهاد فارس در عملیات آزادسازی خرمشهر در کنار لشکر ۷، ولی عصر دزفول خدمت میکرد و پس از دارخویین به پاسگاه زید، ایستگاه حسینیه و شلمچه پل نو رسیدیم و تمامی نیروهای عراقی در خرمشهر جمع شده بودند. رزمندگان ایرانی خرمشهر را محاصره کرده بودند که در نهایت پس از درگیری سنگین دشمن با رشادت فرزندان ایران در سوم خرداد سال ۱۳۶۱ فتح خرمشهر رقم خورد.
۲۸ روز طول کشید که رزمندگان ایرانی عراقیها را ۱۱۰ کیلومتر به عقب راندند و پس از مسافتی دوباره موضع جدید مثل خاکریز توسط جهادگران ایجاد میشد تا پیشروی انجام شود. پس از هر پیشروی جدید نیروهای تازه نفس به لشکریان اضافه میشد، اما نیروهای جهاد بدون هیچ جابهجایی و وقفه مشغول کار بودند بهنحوی که در زیر ماشینآلات میخوابیدند و از فرط خستگی گویی بیهوش میشدند، اما پس از چند ساعت استراحت دوباره با عزمی راسخ به کار خود ادامه میدادند.
ایکنا ـ از فتح خرمشهر چه خاطراتی دارید؟
پس از فتح خرمشهر با یکی از جهادگران سوار موتور شدیم و مشغول شناسایی لودرها و ماشینآلات عراقی برای غنیمت بودیم که به اول خرمشهر رسیدیم. اسلحهها روی زمین ریخته بود و یک تیربار من برداشتم و شهید حاج خلیل پرویزی آر پی جی برداشت. باید تیربار چی اول خط آتشی درست کند و پس از آن، آرپی جی زن بتواند هدفگیری و شلیک کند. هنوز شهر کاملا پاکسازی نشده بود و برای تست اسلحهها من خط آتشی با تیربار بر روی یک ساختمان گرفتم و حاج خلیل موشک آرپی جی را شلیک کرد که یک دفعه حدود ۱۰ عراقی از ساختمان خارج شدند. با گفتن دخیل الخمینی اسیر ما شدند که به آن دستور دادیم پیراهن خود را درآوردند تا آنها را تحویل دهیم. پس از تسلیم این ۱۰ نفر، از ساختمانهای کنار هم عراقیها کم کم بیرون میآمدند.
ایکنا ـ مهمترین عامل پیروزی رزمندگان ایرانی در عملیاتها بهویژه آزادی خرمشهر چه چیزی بود؟
از نظر تجهیزات لشکر عراق تا دندان مسلح بود، اما اکثر سلاحهای سنگین و پیشرفته رزمندگان ما از طرق غنیمت جنگی از عراقها تأمین میشد بنابراین به نظر من باتوجه به اینکه ما تجهیزات آنچنان برتری نسبت به دشمن نداشتیم، رمز پیروزی فتح خرمشهر «اراده و ایمان» بود و تمام همت رزمندگان این بود تا دشمن را از خاک ایران بیرون کنند.
رزمندگان برای رفتن به خط مقدم از یکدیگر سبقت میگرفتند و با اصرار به فرماندهان خواهان صفآرایی در مقابل دشمن بودند. به نظرم میرسد همین اراده زمان جنگ باید در برخی از مسئولان ایجاد شود تا کشور را از بحرانها عبور دهد.
انتهای پیام