اقتدار و دوری از برخورد شدید شیوه سردار سلیمانی در جریان فتنه بود + فیلم
کد خبر: 4111685
تاریخ انتشار : ۱۳ دی ۱۴۰۱ - ۰۴:۰۲
همرزم شهید سلیمانی:

اقتدار و دوری از برخورد شدید شیوه سردار سلیمانی در جریان فتنه بود + فیلم

اسماعیل محبی‌پور، همرزم شهید سلیمانی با اشاره به شیوه سردار در مواجهه با جریان فتنه گفت: ایشان تلاش حداکثری برای ارتباط‌گیری، توجیه، دوری از برخورد شدید و ارشاد اشرار به سمت جبهه خودی انجام می‌دادند مگر اینکه در جایی نیاز به جراحی سخت بود.

اسماعیل محبی‌پور، معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استانداری فارسبه وقت 1:20 بامداد روز جمعه، 13 دی‌ماه سال 1398، داغی عظیم بر جان یک ملت نشست که اگر سال‌های سال هم بگذرد، هیچ‌گاه از درد آن کاسته نمی‎‌شود. سرداری که فاتح قلوب نه تنها ایرانیان بلکه آزادگان جهان بود، راه آسمان را طی کرد و زمینیان در سوگ فراقش گریستند.

قیامتی برپا شده بود؛ در گوشه گوشه دنیا جمعیت‌های عظیمی به راه افتادند تا هم جنایت به شهادت رساندن سردار دل‌ها را محکوم کرده و هم سوگواری عظیمی برای تشییع پیکر بهترین بندگان خدا در زمین را برپا کنند که تا ابد در تاریخ ماندگار بماند. آن همه عشق و دلدادگی در سرتا سر عالم اتفاقی نبود، قطعاً حکایت‌های پشت پرده فراوانی داشت که این‌گونه جمعیت عاشقان و دلدادگان در دنیا به راه افتادند و سوگ‌ها سردادند و همچنان هم سوگوارند.

سه سال از آن شب و واقعه دردآور می‌گذرد و همچنان رشادت‌ها و اخلاص سپهبد شهید قاسم سلیمانی و همرزمانش نقل محافل عموم است. در همین راستا به سراغ اسماعیل محبی‌پور، معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استانداری فارس که خود یکی از همرزمان شهید سلیمانی در جبهه مقاومت بود، رفتیم تا هم از نقش تأثیرگذار حاج قاسم در دنیا و هم رمز محبوبیت ایشان را جویا شویم.

ایکنا ـ تأثیر شهادت سردار دل‌ها در معادلات جهانی و تغییر اوضاع منطقه به نفع جبهه مقاومت را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

هر اتفاقی در جهان نشان‌دهنده دو جریان حق و باطل است، خصوصاً در عرصه جنگ و درگیری‌های نظامی که بلاشک هیچ‌گاه دو جبهه حق در مقابل هم قرار نمی‌گیرند یا دو جبهه باطل است یا یک جبهه حق یا باطل. وقتی که جبهه باطل علیه یک جریان حق مجهول اقدام کند، قاعدتاً در اذهان مردم جهان و مخاطبان این اختلاط فهم به وجود می‌آید که خط حد حق و باطل کدام است اما در واقعه شهادت شهید حاج قاسم سلیمانی حداقل برای کشورهای مسلمان خصوصاً کشورهای عضو محور مقاومت که سال‌هاست علیه نظام سلطه مبارزه می‌کنند، تکلیف کاملاً مشخص بود یعنی در جریان ترور شهید سلیمانی و شیوه ترور ایشان برای همه مشخص بود که یک جریان باطل برای از بین بردن یک جریان موفق مقاومت در جهان دست به این اقدام زده است.

شخصیت حاج قاسم یک شخصیت فردی و یا حتی ملی نبود، شخصیت فراملی بود و اقداماتی که ایشان انجام می‌دادند در فرماندهی محور مقاومت و سازماندهی نیروهای جبهه مقاومت گویای این مسئله بود. ایشان جبهه‌ای برابر تمامی خواسته‌هایی که به ویرانی کشورها منتهی می‌شد، تشکیل دادند که نمونه آن را حداقل برای همه جامعه بشری در کشور افغانستان، عراق، سوریه و لبنان مشاهده می‌کنیم، لذا شهادت شهید سلیمانی تکلیف خط حد جبهه حق و باطل را از قبل مشخص‌تر کرد و جبهه حق را منسجم‌تر و اراده آن‌ها را تجمیع کرد که توان خود را علیه کانون‌های اصلی فتنه و شیطنت و جنایت در جغرافیای جهان اسلام نسبت به گذشته بیشتر بسیج کنند.

ایکنا ـ امنیت و استقلال در مکتب حاج قاسم چه مؤلفه‌هایی دارد؟

اگر فرمایشات ایشان را مطالعه کنیم و در عین حال کسانی که دسترسی دارند، نوع رفتار شهید سلیمانی را بررسی کنند، مشاهده خواهیم کرد از ابتدای امر دوره مبارزه ایشان با رژیم ستم‌شاهی آغاز می‌شود و به عنوان یک جوان وارد این عرصه می‌شوند و بلافاصله بعد از آن در هر عرصه‌ای که نظام اسلامی به حضورشان نیاز پیدا می‌کند، وارد می‌شوند لذا یکی از شاخص‌های اصلی رفتاری شهید سلیمانی جان‌فشانی حداکثری برای امنیت مردم است.

تکلیف و نقش شهید سلیمانی کاملاً مشخص است؛ ایشان تلاش گسترده‌ای در حفظ مرزهای شمال‌غرب علیه گروهک‌های تجزیه‌طلب و همچنین 8 سال دفاع مقدس و بعد از آن نیز برای تثبیت امنیت در مرزهای جنوب شرق و بلافاصله در جبهه مقاومت انجام دادند لذا نقش شهید سلیمانی در امنیت امروز کشورمان کاملاً مشخص است اما این امنیت با استقلال چه ارتباطی پیدا می‌کند؛ جواب آن کاملاً واضح است، مگر می‌شود کشوری به دنبال استقلال باشد اما امنیت نداشته باشد. ناامنی مخل رویه تولید و فعالیت‌های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است که این موارد هم پیش زمینه استقلال هستند، پس ناامنی دقیقاً مقابل استقلال ملی قرار می‌گیرد و یکی از علت‌های اساسی ناامنی برهم زدن استقلال کشورهاست. اگر تاریخ جنگ‌های جهان را بررسی کنیم مشاهده خواهیم کرد وقتی کشوری قرار است توسط کشور متخاصم به آن نقطه ایده‌آل و آرمانی خودش نرسد، اولین موضوعی که در آن کشور تخریب می‌شود، امنیت ملی است. البته بخشی از امنیت مربوط به مباحث سخت است که با عملیات نظامی صورت می‌گیرد اما در عصر جدید با پیشرفت تکنولوژی و ورود به عرصه‌های جدید، امنیت اقتصادی، فرهنگی و سیاسی مورد دستکاری قرار می‌گیرد.

اسماعیل محبی‌پور، معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استانداری فارس

ایکنا ـ مهم‌ترین بخش سیره سردار برای اوضاع کنونی کشور و برخورد با فریب‌خوردگان چیست؟

در وقایع شبیه وقایعی که سه ماه گذشته در داخل کشور رخ داد، باید این نکته را بدانیم هیچ دشمنی به صورت مستقیم جرئت پا گذاشتن به مرزهای سرزمینی و جغرافیایی ما ندارد و مهم‌ترین عاملی که در داخل کشور مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد، همان فریب‌خوردگان است لذا تمام کسانی که در عرصه اغتشاشات وارد می‌شوند را به عنوان فریب‌خورده قلمداد می‌کنیم.

مقاطع مختلفی در کشورمان پشت سر گذاشتیم، مقطعی فتنه‌های سیاسی وجود داشت و در مقطعی هم وارد فتنه‌های امنیتی و قضایی مانند سه ماه گذشته شدیم البته بخشی از افراد معترض بودند که نوع رفتارشان کاملاً مشخص است و بخشی هم که درگیر اغتشاشات شدند، فریب‌خورده هستند یعنی اگر فرصت دهند و ذهنشان روشن شود و حاکمیت هم این فرصت را ایجاد کند و متوجه شوند که حقیقت و کنه مطلب چیست، می‌توانند بسیار راحت خط خود را از وسوسه‌های دشمن جدا کنند.  

یکی از سیره‌های مهم شهید سلیمانی ارتباط با همین جمعیت در معرض فریب در مقاطعی که حضور داشتند، بوده است. اگر مقطع ابتدایی انقلاب و جنگ 8 ساله را فاکتور بگیریم و رفتار ایشان در مرزهای جنوب شرقی را در برابر کسانی که به عنوان اشرار منطقه اسلحه به دست گرفتند، مورد تحلیل قرار دهیم، مشاهده خواهیم کرد که تلاش حداکثری برای ارتباط گیری، توجیه، ارشاد و سوق دادن اشرار به سمت جبهه خودی انجام می‌دادند مگر اینکه در جایی نیاز به جراحی سخت بود و راهی غیر از آن نبود.

آن چیزی که شهید سلیمانی آموختند، درس مکتب اسلام است و به صورت کلی مشی اسلام همین است. ما در دین اسلام در تمامی مراحل مکلف به دفاع هستیم اما جاذب جنگ نیستیم مگر تحت شرایط ویژه و خاص که در زمان غیبت امام معصوم اصلاً مقدور نیست یعنی هیچ حکومت اسلامی نمی‌تواند آغازکننده جنگ باشد ولی دفاع مشروع کاملاً مشخص است.

یکی از نمونه رفتارهای شهید سلیمانی در بحث اشرار شرق کشور مربوط به دهه 70 این است که تعدادی از اشرار تسلیم شهید بزرگوار شدند و گزارش این کار به دست رهبر معظم انقلاب رسید که فردی از اشرار که به اصطلاح پای گریز داشته و به راحتی به تله نمی‌افتاده است، با دعوت آمده و اکنون دستگیر شده است اما رهبر معظم انقلاب به شهید سلیمانی دستور می‌دهند که به فوریت این فرد را آزاد کنید زیرا به دعوت شما آمده است و شهید سلیمانی هم بدون تردید این دستور را اجرا کرده و فرد را آزاد و مراحل بعدی را دنبال می‌کنند.

همچنین در جبهه مقاومت رهبر معظم انقلاب این جمله را به حاج قاسم سفارش کردند؛ در آن جبهه با آن شدت رهبر معظم انقلاب فرمودند سعی کنید کسانی که در جبهه مقابل یعنی جبهه تکفیر قرار دارند، کشته نشوند زیرا این‌ها فریب خورده هستند لذا می‌بینیم در جبهه مقاومت هم تلاش حداکثری این است که از تقابل مستقیم و کشته‌گیری حداکثر پرهیز شود و صرفاً به عقب‌نشینی و تسلیم کشیده شود و شهید سلیمانی این مشی را داشتند.

در وقایع داخلی خودمان موضوع با اشرار و جبهه تکفیر متفاوت است؛ عده‌ای در شرایطی تحت تأثیر عملیات روانی دشمن قرار می‌گیرند و آن واقعیت‌های صحنه را یا نمی‌بینند یا نقاط ضعف و مشکلات را در ذهن خود بسیار بزرگ می‌کنند و آستانه تحملشان پایین می‌آید و دست به یکسری اقدامات پرخاشگرانه می‌زنند، مشی شهید سلیمانی نیز همان منویات رهبر معظم انقلاب بود. البته در این دوره از اغتشاشات که از نزدیک مشاهده کردیم، مشی مدارای حداکثری وجود داشت که افراد از این مرحله فریب‌خوردگی فرصت پیدا کنند و واقعیت‌های جامعه را بهتر از گذشته متوجه شوند گرچه شرایط سختی بود یعنی بزرگترین جنگ رسانه‌ای علیه دولت و ملت در سه ماهه گذشته داشتیم، اما اگر این شهید بزرگوار در صحنه بودند مثل گذشته تلاش حداکثری در کنار رفتار مقتدرانه‌ای که داشتند انجام می‌دادند.

در مسائل مربوط به سال‌های 96 و 97 که سال پایانی حیات ایشان بود، در برخی از مناطق کشور شاهد وقایعی بودیم، با یک واسطه شنیدم که شهید سلیمانی در ارتباط با فرماندهان میدانی بر ایجاد امنیت تأکید داشتند و تلاش حداکثری برای جلوگیری از برخورد با مردم اما رسیدن به امنیت داشتند زیرا ناامنی خلاف رویه استقلال و اصل حکومت‌داری است.

ایکنا ـ تأثیر فعالیت‌های سردار در کنترل داعش در ایران چه بود؟

داعش یک جریان ضد بشریت بود زیرا برای آنان موضوع ضد شیعه یا ضد مسلمان مطرح نبود. در مرحله اول اتفاقاتی که در سوریه رقم خورد، مجموعه‌های مختلف از جمله مجموعه تحت امر شهید سلیمانی تلاش کردند تا مسئولان و مردم را به اقناع برسانند که اگر این جریان سیل‌آسای جنایتکار راه افتاد دیگر مرزهای جغرافیایی نمی‌شناسد اما عده‌ای این را نمی‌پذیرفتند و می‌گفتند این یک موضوع صرفاً داخلی در کشور سوریه است و مسئله تمام می‌شود اما وقایع بعدی اثبات و حقانیت حرف این بزرگواران را ثابت کرد.

در اینجا باید به دو نکته مهم توجه کنیم؛ نکته اول اینکه وقایع سوریه مسئله داخلی نبود و در آن کشورهای مداخله‌گر حضور داشتند ضمن اینکه معمولاً وقتی در افکار عمومی می‌گوییم، سوریه گمان می‌کنند در آنجا صرفاً داعش بوده است اما در آنجا جریان‌های مختلفی حضور داشتند یک جریان داعش بود که این جریان با پشتوانه مستقیم کشور عربستان کار می‌کرد و جریان دیگر همان جریان تکفیر بود که در قالب جبهه النصره حضور داشت.

وقتی حاج قاسم اعلام کردند حکومت داعش تمام شد برای برخی‌ها حتی هنوز هم سؤال است که پس چرا هنوز داعشی‌ها هستند، در پاسخ باید گفت اول اینکه حکومت داعش تمام شد زیرا این‌ها دنبال تشکیل دولت اسلامی عراق و شام بودند و این آرمان و تلاششان متلاشی شد اما آن جریان تکفیر همچنان هم در استان ادلب سوریه و هم در بخش‌هایی از عراق حضور دارد و فعال است. در جبهه سوریه یکی از پشتیبان‌های این جریان تکفیر کشور ترکیه بود و کشورهای اروپایی هم آن‌ها را تغذیه می‌کردند و رژیم صهیونیستی هم هم‌جوارش بود و برخی کشورهای عربی به جریان تکفیر پایگاه داده بودند مثل اردن که کاملاً نقشش مشخص بود لذا این یک اتفاق بود که مشخص کرد موضوع در سوریه فراملی است.

نکته دوم این بود که این گروه‌های تروریستی خیلی زود اعلام کردند که قصد ما چیست. همین جریان تکفیر در سوریه هنوز هم با فایل‌های صوتی و تصویری به صراحت اعلام می‌کند که ما هم به عراق هم به ایران خواهیم آمد و خون شما را به زمین خواهیم ریخت؛ حتی این‌ها نقشه جغرافیا تعریف کردند که ما تا افغانستان خواهیم رفت و ولایت‌هایمان به چه ترتیب است و ایران به چه شکل خواهد شد؛ پس مشخصاً این جریانی که در جریان سوریه رقم خورد یک سیلاب خون‌ریز بود که قرار بود کشورهای مختلف از لبه دریای مدیترانه یعنی کشور لبنان، بعد سوریه، بعد عراق، بعد ایران و بعد افغانستان را درگیر خود کند.

اتفاقی که توسط جبهه مقاومت به فرماندهی شهید سلیمانی رقم خورد، این بود که مثل یک سد روبه‌روی این جریان خون‌ریز ایستاد و این جریان دقیقاً در نقطه‌ای که تولد پیدا کرده بود، متوقف شد. مشاهده کردیم یک لشکر بسیار کوچکی در شمال عراق ایجاد شد و از آنجا به پشتوانه جریان‌هایی که عمدتاً توسط ترکیه مورد حمایت قرار می‌گرفتند، بخش‌هایی از عراق را گرفتند و سیر این جریان می‌توانست ادامه پیدا کند.

اگر اظهارات فرماندهان نیروهای مسلح را مرور کنیم، مشاهده خواهیم کرد که در مقطعی فرمانده نیروهای مسلح ما اعلام می‌کند که خط قرمز ما 40 کیلومتری مرزهایمان است و کسی نزدیک‌تر نیایید یعنی این جریان تکفیری تا 40 کیلومتر مرزهای ما رسیده بود و با این تهدید مجبور به عقب‌نشینی شد و مطمئناً اگر این اتفاق رقم نمی‌خورد یعنی اگر از پیش‌روی این جریان سیلاب خون‌ریز از سرمنشأ جلوگیری نمی‌کردیم کار برایمان سخت می‌شد و این اتفاق در کشور سوریه توسط جبهه مقاومت رقم خورد.

ایکنا ـ چگونه می‌توان مکتب شهید سلیمانی را جهانی کرد؟

یکی از ویژگی‎‌های اصلی رفتار شهید سلیمانی که رهبر معظم انقلاب  از آن به عنوان رمز موفقیت ایشان ذکر می‌کنند، اخلاص است. حاج قاسم ویژگی‌های برجسته‌ای دارند که هر کدام می‌تواند یک اسطوره تولید کند، از فرماندهی نظامی گرفته تا مردم‌داری، مکتبی بودن، تبعیت از ولایت، تعصب بر خاک ایران، قدرت سازماندهی و مدیریت اما آن نکته اصلی که مورد تأکید است که به نظر می‌رسد باعث برکت در کارشان شد، رفتار مخلصانه بود یعنی شهید سلیمانی هیچ‌گاه من باب اینکه قصد دیگری داشتند، رفتاری انجام ندادند مثلاً اگر عنوان کردند باید در سوریه با دشمن بجنگیم به دلیل تأمین امنیت مردم سوریه و امنیت مردم خودمان، چیز پنهان دیگری ندارند که بگویند لذا مخلصانه از مردم دفاع کردند.

همچنین در صحنه مبارزه به رزمندگان خود توصیه کردند به عنوان نیروهای مسلح حق آسیب‌زدن به اموال مردم را ندارند و خودشان هم به این قضیه بسیار پایبند بودند لذا اگر بخواهیم فرهنگ شهید سلیمانی که می‌توانیم از آن به عنوان یک مکتب نام ببریم چون در آن راه و روش تعیین شده است، ترویج دهیم، باید ویژگی‌های آن را به خوبی بشناسیم و اولین ویژگی هم رفتار مخلصانه است و اگر رفتار مخلصانه باشد، خود به خود این مکتب ترویج می‌یابد.

کار شهید سلیمانی یک کار معنوی بود که موفق شدند غیرهمزبانان و غیرهم کیشان خود را برای یک هدف واحد گردهم جمع کردند و همه رزمندگان ایرانی، پاکستان، عراقی، افغانستانی، سوریه‌ای و لبنانی حول محور ایشان جمع شدند و هیچ تفکیک مذهبی و دینی در بین آنان نبود یعنی از آن مسیحی و اهل سنت برای دفاع اسلحه به دست گرفت تا شیعه و ایزدی و این نشان‌دهنده نوع رفتار خاص شهید سلیمانی است.

قاعدتاً همه این محورها قابلیت برشماری دارد و باید هم صبغه معنوی رفتار ایشان، شناخت صحیح از رفتار انسانی و انسانیت و اخلاصشان در عمل را بیان و هم نمونه کار ایشان را به جهان عرضه کرد. اگر این عرضه را خالصانه بدون اینکه غلو یا قضاوتی در آن داشته باشیم، ارائه دهیم تأثیر خود را خواهد داشت چنانچه در قضیه شهادت سردار هم این مسئله را در بخش‌های مختلف جهان مشاهده کردیم.

ایکنا ـ نسبت اخلاص سردار را با توفیقات ایشان در عرصه‌های دیپلماتیک چطور ارزیابی می‌کنید؟

در این موضوع ادبیات فارسی ما بسیار غنی است و ضرب‌المثل‌های متعددی درباره آن داریم. «آن سخن که از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند» و نمونه‌های متعددی از تأثیر اخلاص شهید سلیمانی را مشاهده کردیم. به عنوان مثال شهید سلیمانی در مقطعی با پوتین، رئیس‌جمهور روسیه دیدار کردند و گفتند این جریانی که در سوریه رقم خورده است که بخشی از آن‌ها جریان تکفیری مثلاً جغرافیای خود شماست و اگر شما کمک نکنید در آینده آتش این شعله دامن شما را می‌گیرد و این صحبت‌ها تأثیر خودش را می‌گذارد زیرا بسیار خالصانه با پوتین صحبت کردند و علی‌رغم اینکه هیچ درس دانشگاهی در رابطه با روابط بین‌الملل و علوم سیاسی نخوانده بودند اما موفق شدند یک شخصیت برجسته سیاسی، نظامی و دیپلماتیک جهانی به نام پوتین را مجاب کنند که به صورت میدانی در منطقه حضور پیدا کرده و آنقدر هزینه برای اهدافی که شهید سلیمانی جهت خفه کردن نطفه جریان جنایتکار داعش دنبال می‌کردند، کند. این یک نکته است که به رفتار مخلصانه شهید بازمی‌گردد.

نکته دوم اینکه شهید سلیمانی شخصیت زیرک و باهوشی بودند یعنی تمام وقایع را نه سطحی بلکه عمیقاً بررسی کرده و مشورت می‌گرفتند؛ مطالعه و به صورت میدانی بررسی می‌کردند لذا می‌توانستند از جزء به جزء موضوعات و صحبت‌های خود دفاع کنند؛ ایشان یک شخصیت صرفاً تئوریک نبودند که یک چیزی شنیده باشند و بخواهند منتقل کنند و بعد در پرسش و پاسخ فی مابین دیپلمات‌ها گیر بیفتند، این اتفاق در رفتار ایشان وجود نداشت لذا برآوردهایشان برآوردهای قابل قبولی برای دستگاه‌های دیپلماسی و اقتصادی بود. به عنوان مثال در دو دولت آقایان احمدی‌نژاد و روحانی که جریان سوریه در آن‌ها رقم خورد، حتی در معادلات اقتصادی و در شرایطی که تحریم بودیم، طرح‌های شهید سلیمانی توسط کارشناسان اقتصادی پذیرفته می‌شد.

امروز بی‌ربط نیست که مجموعه وزارت بهداشت اعلام می‌کند سال گذشته بخشی از تحریم‌های دارویی ما به واسط عمل شهید سلیمانی شکسته شد و این یعنی عمل میدانی، ریزبینی، زیرکی، باهوش بودن و جمع کردن تمام وقایع کنار هم. اگر شهید سلیمانی می‌خواستند درباره موضوعی صحبت کنند یا جبهه بگیرند، در مورد آن‌ها مجزا فکر نمی‌کردند بلکه همه را در یک مجموعه پازل می‌دیدند به عنوان مثال اگر به ایشان می‌گفتند لبنان، ایشان پاسخ می‌دادند فلسطین، سوریه، عراق، ایران و افغانستان یعنی امنیت جهانی را مشاهده می‌کردند و بسیار جامع‌نگر بوده و با تیزهوشی، تیزبینی و زیرکی موضوعات را کنار هم جمع می‌کردند و بسیار خالصانه موضوع را روی میز متولیان امر قرار می‌دادند.

اینکه ژنرال‌های مدعی سوری، عراقی و حتی روسی را مجاب کرده و در یک صحنه و زیر یک بیرق و با یک طرح عملیات مشترک حرکت کردن، کار آسانی نیست، مگر اینکه فرد توان مدیریتی خود را به اثبات رسانده باشد.

ایکنا ـ جوانان امروز چگونه می‌توانند در پیشبرد آرمان‌های انقلاب از سیره شهید سلیمانی الگوگیری کنند؟

ویژگی‌های شهید سلیمانی متنوع است. اگر در شرایط سختی و تنگناها به دنبال نتیجه هستیم، باید به سیره ایشان مراجعه کنیم. سیره شهید سلیمانی این را به ما نوید می‌دهد که از سختی‌ها نباید ترسید و همیشه امید گشایش و فرج هست. به عنوان مثال وقتی شهید سلیمانی در سال 89 که شروع فتنه در سوریه بود، وارد معرکه شدند 70 درصد این کشور از دست رفته بود و در معادلات نظامی وقتی حدود نیمی از کشوری از دست رفته است یعنی کار تمام است اما حاج قاسم وارد عرصه شدند و امیدوارانه کار کردند زیرا توکل به آن قدرت هدایتگر اصلی داشت که می‌تواند کمک کند. همچنین در جنگ 33 روزه لبنان که سیدحسن نصرالله با حضور شهید سلیمانی مخالفت کرد اما ایشان امیدوارانه به لبنان رفتند، اقداماتی انجام دادند که موجب پیروزی حزب‌الله شد در صورتی که هیچ محاسبه مادی این پیروزی را اصلاً پیش‌بینی نمی‌کرد.

پیام اصلی شهید سلیمانی برای جوانان امروز ما که درگیر عملیات روانی دشمن هستند، امید به گشایش و فرج است. هرجا که با نگاه مکتب و دینی خود حرکت کرده و به خداوند توکل کنیم، مسلماً خداوند راه خروج و گشایش را برای ما فراهم می‌کند. امروز یکی از درس‌های بزرگ مکتب شهید سلیمانی امید به فرج و گشایش در فعالیت‌هاست.

ایکنا ـ با توجه به شعار امسال سالگرد سردار «جان فدا» چه اقداماتی از جانب مسئولان امر باید در عرصه خدمت‌رسانی انجام شود؟

عبارت «جان فدا» یعنی کسی که حاضر است بهترین دارایی خود را در مسیر هدف نثار کند. تمامی کسانی که امروز در دنیای مادی زندگی می‌کنند برای بهبود شرایط زندگی کار می‌کنند و تمام نظامات سیاسی برای این مسئله تلاش کرده و حتی وعده مسئولان هم برای بهتر کردن شرایط زندگی است.

شهید سلیمانی در مسیر خدمت هیچ ابایی از فدا کردن جان خود نداشتند. در شرایط سخت و پیچیده امروز کسی می‌تواند موفق شود که واقعاً حاضر به فداکاری باشد. این فداکاری ممکن است از سوی یک استاد دانشگاه صورت گیرد که از نظر مادی در جاهای دیگر هم امکان دستیابی به دستاوردهای بیشتر برایش فراهم است اما فداکاری می‌کند تا بنیه علمی کشور را تقویت کند یا مثلاً مدیری که می‌تواند در شرایط بهتر، زندگی با رفاه بیشتر یا با تلاش کمتر سود بیشتری به دست آورد که نمونه‌های آن را در استان خودمان داریم اما برای خدمت به مردم می‎‌ایستد. این فداکاری نمونه‌هایی از جان فدا بودن برای آن است که دیگران به زندگی بهتری برسند.

مسئولیت و مأموریت شهید سلیمانی حفظ امنیت بود و اگر سایر مسئولان هم مانند ایشان در مسیر فداکاری قرار بگیرند و خودشان را فدای 80 میلیون مردم کشور کنند، قطعاً خداوند تلاش و فداکاری آنان را پذیرفته و یاری می‌رساند و مردم هم وقتی این فداکاری‌ها و خدمت‌ها را ببینند، می‌پذیرند.

شهید سلیمانی یک شخصیت تریبونی و رسانه‌ای نبود اما به چه شکلی مردم ایشان را شناختند. به واسطه همین انوار الهی بود که به قلب مردم تأیید و ایشان را شناختند و اگر امروز بررسی کنیم برخی از شخصیت‌ها هستند که در طول تاریخ در اذهان مانده‌اند به عنوان مثال امیرکبیر که نسل ما شاید تنها یکی دو تصویر از ایشان دیده باشد، اما ایشان را به دلیل رفتار مخلصانه و فداکاری که برای مردم انجام داد، می‌شناسد.

ایکنا ـ اگر سپهبد شهید نمی‌شد؟

اگر ایشان شهید نمی‌شدند، حال همه ما خیلی بهتر بود... جبران نبودن برخی از افراد بسیار سخت است. به عنوان مثال برای حضرت علی(ع) چه کسی جایگزین مالک‌اشتر شد یا چرا امام حسین(ع) با آن همه یاران مخلصی که داشتند در لحظه شهادت حضرت ابوالفضل(ع) فرمودند کمر من شکست. برخی‌ها نقطه اتکا و ثقل هستند و مطمئناً اگر امروز شهید سلیمانی بودند، تأثیر آن را در جبهه مقاومت، جریان دین و امنیت مشاهده می‌کردیم.

اکنون دیگر جنگ 8 ساله‌ای برای کشور ما رقم نمی‌خورد و آن عرصه‌های امتحانی مانند فضای کشورهای سوریه و عراق شاید برای کمتر کسی پیش آید اما با کوهی از تجربه که شهید سلیمانی داشتند، قاعدتاً یک فرصت طلایی برای امنیت، اقتدار و قدرت نظام جمهوری اسلامی داشتیم.

شهادت حاج قاسم ضربه سختی برای ما بود و فقط خداوند می‌تواند این مسئله را جبران کند. اگر شهید سلیمانی امروز بودند، مطمئناً در مسیر وحدت ملی بسیار می‌توانستند به ما کمک کنند و در عین توانمندی و اقتدار، دشمن را از طرح‌ها ناامید کرده و مجبور به عقب‌نشینی می‌کردند، هرچند رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند جانشین ایشان نیز جانشین خلفی است و بخش زیادی از مسیر ایشان را طی کرده است اما هر گلی بوی خود دارد و بوی گل شهید سلیمانی حداقل برای نسل ما دیگر قابل تکرار نیست.

انتهای پیام
captcha