شاید مهمترین سؤالاتی که در مواجهه با بزرگمردی چون شهید حاج قاسم سلیمانی به ذهن هر ناظری خطور میکند، دو پرسش باشد؛ نخست چرا حاج قاسم این همه محبوب قلبها شد و به سردار دلها نامبردار گشت و سؤال دوم به چگونگی کاربست این محبوبیت در الگوسازی برای نسل نوجوان و جوان و الزامات آن مرتبط است.
به باور نگارنده پاسخ سؤال نخست در چند مؤلفه اساسی موجود در سیره حاج قاسم نهفته است: 1- ایمان و عمل صالح؛ طبق سنت قرآنی ممزوج شدن ایمان و عمل صالح محبوبیت اصیل و عمیق را در پی خواهد داشت خدای تعالی فرمود «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا؛ كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند به زودى [خداى] رحمان براى آنان محبتى [در دلها] قرار مىدهد» (آیه 96 سوره مریم). ایمان خالص شهید سلیمانی در گفتار و افعال ایشان به نحو غیر قابل انکاری متجلی بود. عمل صالح ایشان نیز در پیگیری فعالانه مشکلات مصیبت زدگان حوادث طبیعی ایتام فقرا فرزندان شهدا و مستضعفین و مهمتر از همه دادخواهی مظلومین در سطوح بینالمللی متبلور است.
برخی دیگر از مؤلفههای محبوبیتآفرین حاج قاسم و مستند قرآنی آن از این قرارند: 2- خلق گشاده؛ «وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ؛ و راستى كه تو را خويى والاست» (آیه 4 سوره قلم)؛ «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ...؛ پس به [بركت] رحمت الهى با آنان نرمخو [و پرمهر] شدى...» (آیه 159 سوره آل عمران).
3- زبان لین و نرم؛ «فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَيِّنًا... و با او سخنى نرم گوييد...» (آیه 44 سوره طه). 4- رواداری و تسامح نسبت به آحاد ملت با گرایشات دینی و سلایق سیاسی مختلف؛ «خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ؛ گذشت پيشه كن و به [كار] پسنديده فرمان ده و از نادانان رخ برتاب» (آیه 199 سوره اعراف). 5- تبلیغ مجاهدانه دین؛ «... حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ...؛ ... به [هدايت] شما حريص...» (آیه 128 سوره توبه) 6- دلسوزی عمیق برای آحاد ملت در حوزه دینورزی؛ «... عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ...؛ ... بر او دشوار است شما در رنج بيفتيد...» (همان آیه).
7- فداکاری و ایثار؛ «... وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ...؛ ... و هر چند در خودشان احتياجى [مبرم] باشد آنها را بر خودشان مقدم مى دارند...» (آیه 9 سوره حشر) 8- انصافورزی نسبت به سلایق سیاسی مختلفی که با مشی سیاسی ایشان متفاوت بودند؛ «... وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا ...؛ ... و البته نبايد دشمنى گروهى شما را بر آن دارد كه عدالت نكنيد ...» (آیه 8 سوره مائده). 9- تکیه بر حکمت موعظه نیکو و جدال احسن برای دعوت به دین و انقلاب؛ «ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ...؛ با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت دعوت كن و با آنان به [شيوهاى] كه نيكوتر است مجادله نماى...» (آیه 125 سوره نحل). 10- تکیه بر انس و الفت به جای شدت و غلظت در تبلیغ دین؛ «لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ؛ شايد تو از اينكه [مشركان] ايمان نمى آورند جان خود را تباه سازى» (آیه 3 سوره شعرا). 11- همراه کردن سخن با عمل مجاهدانه؛ «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد چرا چيزى مى گوييد كه انجام نمى دهيد» (آیه 2 سوره صف).
با مقدمه فوق پاسخ به سؤال دوم که اهمیت بیشتری نسبت به سؤال نخست دارد را دنبال می کنیم؛ الزامات کاربست محبوبیت کمنظیر شهید سلیمانی در الگوسازی تربیتی و طرحریزی سبک زندگی اسلامی قشر نوجوان و جوان چیست؟ به زبان سادهتر چه کار کنیم و چه کار نکنیم تا بهترین بهره تبلیغی را از این اسوه اعلای دینداری آگاهانه و مجاهدانه داشته باشیم.
۱) همانگونه که نقطه سیره حاج قاسم تکیه بر اصول انس و الفت و جذب حداکثری بود، همین مؤلفه اساسی باید محور تبلیغ سیره ایشان قرار گیرد، جایی که میتوان با کوچکترین دلبستگی به دین و انقلاب افراد را در قطار مکتب سلیمانی سوار کرد، نباید کوچکترین زاویهای با دین و انقلاب را دستمایه پیاده کردن افراد از قطار مکتب حاج قاسم کرد.
2) تأکیدی که بر عدم تصویرسازی ماورایی شهدای دفاع مقدس برای امکان الگوگیری از آنها شده در مورد سیره حاج قاسم نیز وجود دارد حاج قاسم شدن بسی دشوار اما ممکن است.
3) قاعده مهم در فقه التربیه مبنی بر تدریج و تدرج در تربیت و توجه به ظرفیتهای متربیان باید در تبلیغ مکتب شهید سلیمانی مدنظر باشد فلذا هر شخصی از هر نحله فکری و مشی سیاسی و فرهنگی اگر بتواند گوشههایی از وجوه شخصیتی حاج قاسم را در سبک زندگی خود پر رنگ کند تبلیغ موفقی داشتهایم.
4) قاعده حکمی الشی اذا تجاوز جدا انعکس ضلع تبلیغ زیاد در خصوص وجوه شخصیتی حاج قاسم با ابزارهای رسانهای و هنری امری مسلم است اما افراط در این امر ممکن است ضرورت عملگرایی مسئولان و ملت در پیشبرد اهداف اساسی را به حاشیه رانده و شعارزدگی را محوریت بخشد که خود در تضاد با مکتب عمل گرایانه حاج قاسم است.
5) نباید برخی وجوه شخصیتی حاج قاسم که با مشی سیاسیمان ناسازگار است را تحریف یا تعدیل کرده و آن را چماغی برای کوبیدن جناح رقیب کنیم چنانکه معالاسف در چند وقت اخیر از هر دو جناح سیاسی کم و بیش چنین عملکرد ناصوابی را شاهد بودهایم.
6) هر قشر و صنفی بخشی از مؤلفههای شخصیتی حاج قاسم را محور انس خود با این شخصیت عظیم قرار داده است، هر کدام از وجوه شخصیتی دینداری، عدالتگستری، ظلمستیزی، قدرت مدیریت و فرماندهی وجهه قهرمانانه حاج قاسم فداکاری و ایثارگری و... میتواند محور انس و الفت و محبت فرد یا قشری خاص قرار گیرد لذا نباید با رویکردهای انحصاری و تنگنظرانه ظرفیتهای عظیم بهرهبرداری تربیتی از این گنج پربها مغفول واقع شود چنانکه حب مولا علی(ع) در اقشار مختلف با ظرفیتهای ایمانی و معرفتی متعدد به گونههای متمایزی متجلی شده و آثار تربیتی متناسب خود را به جای مینهد. خداوند ما و نسل و ذریه ما را با این شهید عزیز محشور کرده و از شفاعت آن شهید پر ارج بهرهمند کند.
حمید ایماندار، عضو هیئت علمی دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه شیراز
انتهای پیام