به گزارش خبرنگار ایکنا؛ کمالالدین شاهرخ؛ هنرمند عکاس انقلاب و دفاع مقدس از جمله اعضای فعال در انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس است که سابقه حضور در بیش از 10 دوره مناسک حج به منظور عکاسی از حضور حجاج در این سفر معنوی و الهی و انجام اعمال شرعی آنها را به عهده داشته است.
از جمله دورههای خطیر عکاسی شاهرخ از مناسک حج مربوط به حج سال 94 میشود که او در مواجهه مستقیم با فاجعه دلخراش منا که منجر به شهادت رسیدن جمعی از حاجیان ایرانی و خارجی شد، قرار داشته است. ثبت مجموعه آثار او از این فاجعه در کتاب چاپ شدهای تحت عنوان «لالههای سپید» منتشر و در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است.
با او در مورد عکاسی حج، ویژگی و شرایط عکس حج و پیشزمینههای روحی و روانی فرد عکاسی که به این سفر مشرف میشود، گفتوگویی کردهایم که در ادامه میخوانید:
ـ به عنوان نخستین سؤال آیا وقتی صحبت از عکاسی حج میشود بیشتر عکاسی خبری از مناسک حج مطرح است و یا باید نگاهی کاملاً هنری در راستای به کاربردن این هنر در ثبت برخی از لحظات ناب حجاج بیتاللهالحرام نیز داشت؟
قطعاً عکاسی از مناسک حج به دو شیوه مطرح است که البته وجه غالب آن خبری است، اینکه به هر حال هر سال گروهی از خبرنگاران و اصحاب رسانه همراه با حجاج مشرف به این سفر الهی میشوند و مسئولیت آنها بازتاب نحوه عملکرد سازمانهای خدمتگزار به زائران است و قطعاً فعالیت عکاسان خبری مکمل گزارشات و پوششهای خبری است که خبرنگاران در این زمینه به انجام میرسانند و اصطلاحاً میتوان گفت سند موثق و قابل اعتنایی است که ضمیمه مطالب مکتوب خبری میشود.
صرفنظر از این بُعد، شکل دیگری از عکاسی که به خدمت مواردی همچون مناسک حج درمیآید و شاید بتوان نام آن را عکاسی هنری نامید، آن دسته از آثار عکس هستند که به دنبال تأثیرگذاری بر روی مخاطب بوده و به ویژه در مواجهه با افرادی که تاکنون به سرزمین حج نرفتهاند و تصوراتی را در ذهن خود از آن مکان تداعی میکنند میتواند سند تصویری موثقی باشد تا آنها را با حال و هوای مکان و موسم حج بیشتر آشنا کند.
به طور قطع بازنمایی آن مکان و حس و حالی که هر یک از زائران خانه خدا در موسم حج از آن برخوردارند آن هم در یک و یا چند فریم عکس کار دشواری است و لازمه انتقال چنین حس و حالی به شکل وفادارانه از اثر عکاس به مخاطب عکس حج، خودسازی عکاس است که من معتقدم، عکاس حج تا مَحرَم نباشد مُحرِم نخواهد شد.
ـ منظور از این خودسازی همان طی مراتب الهی و انسانی است؟
به نظر من تقوا ویژگی همه انسانها در تمامی کسوتها و مراتب است که هنرمند عکاس نیز از این امر مستثنی نیست. اگر هنرمند عکاس به مدارج مطلوبی از تقوا دست یافته باشد، اثر هنری او نیز به همان میزان تأثیر عمیق خود را بر روی مخاطب خواهد گذاشت و با ثبت یک عکس قادر خواهد بود تمامی آن نیرو و انرژی مثبتی که از عکس ساطع میشود را به مخاطب منتقل نماید.
در چنین حالتی دیگر فرق نمیکند عکاس از چه سوژهای با چه زوایهای عکاسی کرده باشد، ممکن است سوژه عکس او گنبد خضرای مسجدالنبی باشد، سوژهای که تکراری است و از آن بارها و بارها از زوایای مختلف شاهد تصویر بودهایم اما تصویر جدید نیز با وجود همان تکرار در منظر عکاس دارای حال و هوای خاص خود است.
ـ تجربه عکاس به این معنی که چندین بار به سفر حج مشرف شده باشد چقدر در کیفیت کاری او تأثیر خواهد داشت؟ صرفنظر از تجربه این سفر تا چه اندازه بر تحقیقات کتابخانهای و آگاهی عکاس از مراحل گوناگون مناسک حج با رجوع به کتابها و آؤشیو عکاسان اعتقاد دارید؟
قطعاً تجارب چندین باره عکاس در عزیمت به سفر حج با کیفیت کاری او رابطه مستقیمی دارد و قادر است هر بار با استناد به تجارب گذشته تحلیلهای جدیدی از مناسک حج به منظور یافتن سوژه مناسب، انتخاب زاویه دید و مسائلی از این قبیل را به دست آورد. مسلماً مشرف شدن به سرزمین وحی برای نخستینبار حتی برای کاری غیر از عکاسی نیز با توجه به فضای سنگین و مواجهه خارقالعاده حاجی با پدیدهای همچون مسجدالحرام و مسجدالنبی بسیار حیرتآور و شگفتانگیز است و اصطلاح عامیانه آن است که ذهن فرد تا مدتها هنگ است و قادر به انجام کاری نیست چه برسد به عکاسی که در نخستین سفر به خانه خدا غیر از زیارت و انجام اعمال شرعی باید تمام حواس خود را به اتفاقات پیرامون خود نیز معطوف سازد.
به طور حتم انجام مطالعاتی در مورد سرزمین عربستان و فرهنگ حاکم بر آن، مناسبات شهری و مراودات و محاورات اهالی این سرزمین بسیار در سهولت کار عکاس حج پیشبرنده است. تأکید من بیشتر بر انجام مطالعات اجتماعی و هنجارهای متأثر از آن در سرزمین عربستان است که به عکاس این امکان را میدهد که به دور از عصبیت، هیجان و شتابزدگی کار خود را به نحو شایستهای به انجام برساند.
تجربه ادوار متمادی عکاسی حج به من این موضوع را به اثبات رساند که عکاسی در سرزمین عربستان سخت است و وقتی این اتفاق قرار است در موسم حج رخ دهد، کار عکاسی بسیار سختتر و بغرنجتر از قبل نیز خواهد شد. در برخی از فضاها و اماکن با واسطه حضور نیروهای امنیتی که اصطلاحاً به آنها شرطه میگویند، عکاسی جرم محسوب شده و با عکاس برخورد شدیدی میکنند و در اماکنی همچون مسجدالحرام و مسجدالنبی این امر که اکیداً ممنوع است اما به هر حال رسالت یک عکاس ثبت عکس است و اگر عکاس بیش از سفر حج به یک سلسله مطالعات هدفمند دست زده باشد قادر است با لطایفالحیلی آنجا نیز عکاسی کرده و البته به محض برخورد قانونی مأموران امنیتی عربستان بهترین رفتار را پیشه کرده و از التهاب، برافروختگی و عصبانیت پرهیز نماید که در غیر اینصورت وضعیت را بسیار بغرنجتر خواهد کرد.
ـ به هر حال عکاس در شرایطی همچون حج همواره بر سر دو راهی است، هم باید مانند بسیاری از حاجیان به مناسک حج که اصلاً به این قصد به آنجا مشرف شده است رسیدگی نماید و اعمال خود را به بهترین نحو انجام دهد و هم به وظیفه و رسالت خود پایبند باشد و به ثبت نابترین لحظات عبودیت و بندگی زائران خانه خدا بپردازد، شما به عنوان عکاس در چنین مواقعی متمرکز بر چه مسیری میشوید؟
به طور طبیعی اشتغال به عکاسی تا حدودی روال طبیعی زندگی یک عکاس را تحتالشعاع خود قرار میدهد و عکاس در شرایطی که مثلاً عدهای مشغول به انجام امری واحد هستند باید از آنها جدا شده و در این سو با دوربین خود به ثبت اعمال و رفتار و کنش سوژههای خود بپردازد.
حج نیز برای عکاس چنین شکلی دارد با این تفاوت که مجموعه اعمال و رفتاری در مناسک حج وجود دارد که هر یک از حاجیان ملبس به لباس احرام باید خود را مکلف به انجام آن اعمال و فرایض بدانند با این وجود عکاس حج در برخی از مواقع برای انجام کار حرفهای خود مجبور است از برخی از اعمال مستحبی که باقی زائران حج را بهانه و فرصت مناسبی برای انجام آن فرض میکنند، صرفنظر کرده و با تمرکز بر اعمال واجب این سفر روحانی و پُرفضیلت، سعی در اشتغال به کار حرفهای خود داشته باشد.
با این وجود مُحرِم شدن عکاس در سفر حج یک ویژگی و امتیاز ویژهای که برایش دارد این است که او نیز مانند سایر حاجیان مُحرِم باید خود را مقید به اجتناب از مجموعه رذایل و گناهانی بکند که در جریان زندگی واقعی چندان متوجه گناه بودن آنها نیست اما به وقت احرام آنها نیز تبدیل به گناهانی نابخشودنی میشوند که ارتکاب به آن چندان در خور شأن یک حاجی نیست. در مجموع عکاس در زمان مُحرِم بودن از چنان سُکنی و حضور قلبی برخوردار خواهد بود که این امر نتایج و پیامدهای مثبت خود را بر روی کار حرفهای او نیز خواهد گذاشت چرا که بدون التهاب و نگرانی در موقعیتهای خاص مورد نظرش حضور یافته و اقدام به ثبت عکس مینماید.
ـ یک بار در یک برنامه تلویزیونی مجری از یک عکاس پرسید شما اگر در موقعیت خطر که ممکن است جان کسی در معرض تهدید باشد به کمک او خواهید شتافت یا به ثبت آن واقعه که سوژه ناب عکاسی است مشغول میشوید که البته مهم نیست که چه پاسخی شنید. منظور از طرح این مسئله این نکته است که به هر حال در جریان سفر حج بسیاری از اتفاقات خوشایند و حتی ناگوار پیش خواهد آمد که شما هم جزئی از آن هستید. در چنین شرایطی چه اتفاقی برای شخص شما به عنوان عکاس خواهد افتاد آیا بیتفاوت به عکاسی و ثبت آن سوژه درقالب عکس خواهید پرداخت و یا جزئی از آن اتفاق باقی خواهید ماند و احیاناً به سراغ کمک به همنوع خود خواهید شتافت؟
بهترین شاهد مثال من برای پاسخ به این پرسش به حج سال 94 و حضور من در فاجعه دلخراش منا باز میگردد. بالغ بر 460 حاجی ایرانی در آن حادثه جان خود را از دست دادند. چه سوژهای بالاتر و بهتر از این حادثه برای عکاسی؟! که البته بخشی از آن باید در قالب عکاسی خبری به منظور محرز شدن بیکفایتی رژیم آل سعود در اداره شایسته حج به انجام میرسید. ما پس از اطلاع از این فاجعه با پوشیدن کاورهای مخصوص عکاسی به محل حادثه رفتیم. قطعاً به جهت حساسیت اوضاع و منع نیروهای امنیتی عربستان، همراه داشتن دوربین با تشکیلات خیلی حرفهای به صلاح نبود و لذا با یک دوربین سبکتر به منطقه اعزام شدیم. اما در مواجهه با چنین صحنههای رقتباری نخستین چیزی که از درجه نخست اهمیت برخوردار بود انجام وظایف انسانی در قبال زائرانی بود که دچار حادثه شده بودند و بسیاری از آن که در زیر دست و پا قرار داشتند و از فرط تشنگی تنها نبض داشتند در اولویت عملیات ما برای نجات قرار گرفت. میخواهم بگویم ما در ابتدا به نقش انسانی و الهی خودمان پایبند بودیم و آن هم نجات حداقل یکی از زائران از مرگ حتمی بود و در وهله دوم به عکاسی فکر میکردیم. قطعاً در جاهایی هم که این تصور را داشتیم که در قبال یک حاجی که جان به جان آفرین تسلیم کرده است دیگر کاری از دستمان برنمیآید اقدام به ثبت عکس از عمق این فاجعه میکردیم که همانطور که همه مستحضر هستید مجموعه عکسهای من از این فاجعه در مجلدی تحت عنوان«لالههای سفید» چاپ و منتشر شده است.
ـ چنین تفکری از کجا ناشی میشود آیا شما در ازای سالها فعالیت در عرصه حرفه عکاسی جایی متعهد به ایفای نقش انساندوستانه خود هستید؟
نه، این مسئله تنها قانون نانوشتهای است که هر انسانی صرفنظر از پیشه و کسوتی که دارد باید به آن پایبند باشد به ویژه ما که پایبند به دین و شریعت محمدی(ص) هستیم و نجات یک انسان از چنان اصل و اهمیتی برخوردار است که پیامبر اسلام آن را به مثابه نجات کل بشریت همسنگ کرده است. ما این روحیه را در دوران دفاع مقدس هم داشتیم، هر چند که ممکن بود لحظه شهادت یکی از همرزمانمان اگر در قالب یک فریم ثبت و ضبط شود که تأثیر و بُرد تبلیغاتی و روانی آن هم دوصدچندان باشد اما هر جا که این نیاز احساس میشد دوربین را کنار گذاشته و به یاری همنوع خود میپرداختیم مگر آنکه در صحنهای نیروهای امدادی آنچنان زیاد بودند که کفایت آنها احساس شده و ما دومرتبه دوربین به دست گرفته و مشغول کار خود میشدیم.
همانطور که گفته شد این مسئله یک اصل است و قرار نیست قانون و تبصره و آئیننامهای برای آن تنظیم شود همچنانکه چند سال پیش عکاسی امریکایی در جریان حمله یک کرکس به یک کودک معلول به جای آنکه به وظیفه انسانی خود پایبند باشد و او را از چنگال آن کرکس نجات دهد شاهد کشته شدن آن کودک توسط آن پرنده وحشی بود که البته لحظاتی ناب از حمله کرکس به کودک را ثبت و به واسطه عکسهای به ثبت رسیده به شهرتی جهانی دست پیدا کرد اما پس از گذشت چند سال عکاس دچار عذاب وجدان شدیدی شد و سرزنشهای شخصی که با خود داشت کار را به جایی رساند که او دست به خودکشی زد.
گفتوگو از امیرسجاد دبیریان
انتهای پیام