محسن رجبی قدسی، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم مشهد، طی یادداشتی که در اختیار ایکنای خراسانرضوی قرار داده است، نوشت: در همه شرایط زندگی بهویژه در بحرانهایی همانند جنگ، انسان نیازمند پناهگاه ایمن و پناهدهنده قدرتمندی است که با توکل بر او بتواند بر وسوسههای درونی و آثار بیرونی پدیدههای اطرافش فائق آید و بدون ترس و واهمه مسیر بندگی خدا را به سلامت طی کند.
زوج سوره اخلاص و مسد که درست پس از مُعَوِّذَتَین (زوجسوره ناس و فلق) قرار دارد نشان میدهد بیشترین وسوسههایی که انسان و جوامع انسانی را آزار میدهد از ناحیه کسانی مطرح میشود که در مقابل خدا و حق و حقیقت قرار گرفتهاند و با تکیه بر زرق و برق زندگی و موقعیت پوشالیشان مردم را میترسانند. آنان میخواهند با دمیدن پی در پی در گوش مردم، قلب و صدر آنها را تسخیر و مردم را برده و بنده و سرسپرده خود کنند، همه ما یملک و ما کسب آنها را به یغما ببرند و همواره آنان را نیازمند و محتاج خویش کنند. از اینرو، سه سوره ناس، فلق و اخلاص (معوِّذات) پی در پی با «قل» آغاز میشوند تا مردم با تکرار آگاهانه آن سه سوره، ذهن و قلب خویش را از تأثیر تبلیغات و اخبار دروغین آنها در امان نگهدارند و با تکیه بر قدرت و صمدیت خدا، هرگز تحت تأثیر شانتاژها و تهدیدهای توخالی ابولهبهای زمان و نوچههای حقیر و بیچاره آنها قرار نگیرند.
در بحبوحه جنگ، ترس از مرگ یکی از عوامل اضطراب و تشویش است، اما انسان مؤمن به قرآن، هیچ ترسی از مرگ ندارد، بلکه مشتاق «لقاءالله» و ادامه زندگی در جوار پیامبران، امامان و صالحان در عالم بسیار بزرگ آخرت است، بنابراین، بهجای افسردگی و پریشانی، به ایمان و اعمال صالح خویش، بیش از پیش میافزاید، زیرا میداند خداوند کسانی را لایق لقاء و دیدار خویش میشناسد که این دو ویژگی را داشته باشند: «فَمَن کانَ یَرجوا لِقاءَ رَبَّهِ فَلیَعمَل عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشرِک بِعِبادَةِ رَبِّهِ اَحداً» (کهف،۱۱۰).
در بیان قرآن، اَجَل (مدت عمر) هر انسانی مشخص و معین است: «هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِن طينٍ، ثُمَّ قَضىٰ اَجَلًا، وَ اَجَلٌ مُسَمّىٰ عِندَهُ» (انعام،۲). از این رو، با خلقت هر انسانی خداوند فرشتگانی را محافظ انسان قرار میدهد تا از او تا زمان رسیدن اجلش محافظت کند که زودتر از موعد مقرر از دنیا نرود: «اِن كُلُّ نَفسٍ لَمَّا عَلَيْها حافِظ» (طارق،٤)؛ «وَهُوَ القاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ؛ وَيُرسِلُ عَلَيكُم حَفَظَةً، حَتّىٰ اِذا جاءَ اَحَدَكُمُ المَوْتُ تَوَفَّتهُ رُسُلُنا وَهُم لا يُفَرِّطون» (انعام، ٦١). بنابراین، تا اجل فرد (زمان رحلت او از دنیا) فرانرسد از دنیا نخواهد رفت، گرچه در عمق میدان نبرد باشد. اجل انسان که برسد از دنیا میرود و فرقی نمیکند انسان در صحنه جنگ باشد یا در پناهگاهی محکم و یا در منزل خویش و یا به شهر و کشوری دیگر فرار کرده باشد: «اَینَما تَکونوا یُدرِککُمُ المَوتُ وَ لَو کُنتُم فی بُروجٍ مُشَیَّدَة» (نساء،۷۸).
تبیین عملی آیات فوق در خطبه ۶۰ (یا ۶۲) نهجالبلاغه گزارش شده است: زمانى که حضرت علی(ع) را از ترور ترساندند، ایشان فرمودند: «وَ إِنَّ عَلَيَّ مِنَ اللَّهِ جُنَّةً حَصِينَةً فَإِذَا جَاءَ يَوْمِي انْفَرَجَتْ عَنِّي وَ أَسْلَمَتْنِي فَحِينَئِذٍ لَا يَطِيشُ السَّهْمُ وَ لَا يَبْرَأُ الْكَلْم؛ براى من از جانب خدا سپر محكمى است، چون آخرين روز حياتم در رسد آن سپر از پيش رويم كنار رود و مرا به دست مرگ سپارد. در آن زمان نه تير به خطا رود، و نه زخم بهبود يابد» و به فرموده مولا علی(ع): «كَفَى بِالْأَجَلِ حِرْزاً إِنَّهُ لَيْسَ أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ إِلَّا وَ مَعَهُ حَفَظَةٌ مِنَ اللَّهِ يَحْفَظُونَهُ أَنْ لَا يَتَرَدَّى فِي بِئْرٍ وَ لَا يَقَعَ عَلَيْهِ حَائِطٌ وَ لَا يُصِيبَهُ سَبُعٌ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُ خَلَّوْا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ أَجَلِهِ»؛ اجل (موعد مقرّر رحلت از دنیا)، خود بهترين دژ و حِرز است، زيرا نگهبانانى از جانب خداوند هر انسانی را همراهى مىكنند تا در چاه نيفتد يا ديوارى بر سرش نريزد يا درندهاى آسيبش نرساند و چون اجل فرا رسد، او را رها سازند [تا به عالم آخرت رحلت کند] (تحف العقول، ص۲۲۴).
قصه کوتاهی در آیه ۲۴۳ سوره بقره آمده که با آیه پس از آن بسیار قابل تأمل و عبرتآموز است: «اَ لَم تَرَ اِلَى الَّذينَ خَرَجوا مِن ديارِهِم وَ هُم اُلوفٌ حَذَرَ المَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللّهُ: موتوا ثُمَّ اَحياهُم، اِنَّ اللّهَ لَذو فَضلٍ عَلَى النّاسِ وَ لكِنَّ اَكثَرَ النّاسِ لا يَشكُرون». «وَ قاتِلوا في سَبيلِ اللّهِ وَ اعلَموا اَنَّ اللّهَ سَميعٌ عَليم» (بقره، ۲۴۴). هزاران تن از مردمان سرزمینی به سبب ترس از مرگ از شهر و دیار خویش خارج شدند تا نمیرند. اینان همینکه در بیرون از دیار خویش مستقر شدند و به زعم باطل خویش گمان بردند که از مرگ گریختهاند، خداوند همه آنها را میراند و سپس زنده گردانید تا نشان دهد که همه امور عالم از جمله مرگ و زندگی به دست باکفایت و حکیمانه اوست و فرار از مرگ یک رفتار شرکآلود و مشرکانه است، البته این مطلب هرگز به معنای احتیاط نکردن و پیشگیری نکردن نیست. اتفاقاً قرآن توصیههای مهمی برای حفظ جان رزمندگان در صحنه نبرد دارد تا دشمن از غفلت مسلمانان سوء استفاده نکند و شبیخون نزند: «وَ لْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً واحِدَةً» (نساء،۱۰۲).
وحدت و انسجام رمز پایداری و پیروزی در همه صحنههای اجتماعی بهویژه به هنگامه جنگ است. همبستگی اجتماعی سبب نشاط مردم و رزمندگان در خط مقدّم و تضعیف روحیه دشمن میشود، بنابراین، همه باید با تبعیت از فرماندهی کل قوا از هر گونه سخن و رفتاری که موجب گسیختگی و شقاق و چنددستگی در جامعه اسلامی میشود بپرهیزند تا رزمندگان و اولیای امور بتوانند شرایط سخت جنگ را به خوبی مدیریت کنند: «اَطيعوا اللَّهَ وَ اَطيعوا الرَّسولَ وَأُولِى الْاَمرِ مِنكُم» (نساء،۵۹). در هنگام جنگ نباید به دنبال مقصر بگردیم که چه کسانی مسبب آن شدند، زیرا این گونه تحلیلها پس از پیروزی و فروکش کردن شعلههای جنگ قابل بررسی است، زیرا در غیر این صورت، کافران و منافقان و اراذل و اوباش سررشته امور جامعه را به دست میگیرند و مردم و جامعه را به کفر و شرک، فسق و نفاق، و پرتگاه آتش و سقوط میکشانند، امنیت را از بین میبرند و ترس و وحشت را فراگیر میکنند.
پس از رعایت وحدت ملی، بایسته است وحدت را به یکپارچگی جوامع اسلامی و «اُمّت واحده» ارتقا دهیم، بنابراین شعارها و آرمانهایمان برای همبستگی همه مسلمانان جهان باشد. هنوز برخی در توهمات و تعصبات کور مذهبی گرفتارند و ضرورت همدلی صمیمانه و مشارکت همۀ مسلمانان جهان برای غلبه بر جبهه کفر و شرک را درک نمیکنند و صد حیف که نمیدانند شعارها و رفتارهای تفرقهگرایانه و انحصارطلبانه، انسان را پیرو هر دین و مذهبی که باشد متکبر و مغرور و مشرک میکند، از جرگه بندگان مؤمن خدا خارج مینماید و او را در ردیف مشرکان و مجرمان و کافران که به عذاب الیم خدا گرفتار خواهند شد قرار میدهد: «يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا: اِتَّقوا اللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَلا تَموتُنَّ اِلّا وَ اَنتُم مُسلِمون . وَ اعْتَصِموا بِحَبلِ اللّهِ جَميعًا وَلا تَفَرَّقوا ... وَلا تَكونوا كَالَّذينَ تَفَرَّقوا وَاخْتَلَفوا مِن بَعدِ ما جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ؛ وَأُولئِكَ لَهُم عَذابٌ عَظيم» (آل عمران، ۱۰۲-۱۰۵). «اِنَّ الّذینَ فَرَّقوا دینَهُم و کانوا شِیَعاً لَستَ مِنهُم فی شَیءٍ اِنَّما اَمرُهُم اِلَى اللّهِ ثُمَّ یُنبِّئُهُم بِما کانوا یَفعَلون» (انعام ١٥٩).
خداوند حکیم با علم و حکمت همه جانبه خویش همۀ انسانها را با چالشهای متنوع و متعددی از جمله از بین رفتن امنیت، گرسنگی، کاستی در اموال و جانها و محصولات زراعی و باغی مبتلا میکند و میآزماید تا بندگان صبور و متوسل به خدا در اینگونه مصیبتها، صلوات و رحمت و هدایت الهی را بیش از پیش دریابند: «وَلَنَبلُوَنَّكُم بِشَيءٍ مِنَ الخَوفِ وَ الجوعِ وَ نَقصٍ مِنَ الأَموالِ وَ الأَنفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصّابِرينَ. الَّذينَ اِذا اَصابَتهُم مُصيبَةٌ قالوا اِنّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَيْهِ راجِعون. اُولئِكَ عَلَيهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم وَ رَحمَةٌ وَ اُولئِكَ هُمُ المُهتَدون» (بقره، ۱۵۵-۱۵۷. نیز نک: یونس، ۱۰۶-۱۰۷؛ انعام، ۱۷-۱۸)؛ بنابراین، در ابتلاها که فقط محدود به صحنه جنگ نیست، انسان باید بیش از پیش توجهاش به خداوند بزرگ و ارتباط، توسل، اعتماد و توکل به او جلب شود، نه اینکه صورت ظاهری اتفاقات و سختیها او را به خود مشغول کند و دچار حسرت و یأس و نومیدی شود و بهجای تقویت و تثبیت ایمان، به انواع شرکها روی آورد، زیرا شرک عامل همه بدبختیها و بدآوریهای انسان است که اگر انسان از آنها توبه نکند موجبات سقوط و هلاکت او را برای همیشه فراهم خواهند آورد: «وَ مَن يُشرِك بِاللّهِ فَكَأَنّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ فَتَخطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهوي بِهِ الرّيحُ في مَكانٍ سَحيقٍ» (حج،۳۱).
احتکار مواد غذایی، القای کمبود و ترویج شایعه قحطی، بالابردن قیمت اجناس، تعطیلی کار و کوشش و درس و مطالعه، حل نکردن مشکل نیازمندان به بهانه جنگ و ... همه و همه سخنان و رفتارهای شرکآمیزی است که خداوند سخت از آن بیزار است، چون با وقوع جنگ خللی در رزاقیت خدا ایجاد نمیشود که گمان کنیم چون جنگ شده، العیاذ بالله خدا نیز تحت تأثیر جنگ و موقعیت دشوار آن دیگر نمیتواند رزق خودش را به ما برساند. خدای رزّاق ذوالقوة المتین در همۀ شرایط رزاق و رازق است، چه جنگ باشد و چه نباشد: «وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذّكرىٰ تَنفَعُ المُؤمِنين ...اِنَّ اللّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذو القُوَّةِ المَتين» (ذاریات، ۵۵ و ۵۸).