لیلی رشیدی، یکی از پیشکسوتان قرآنی استان فارس، در گفتوگو با ایکنا از فارس، با بیان اینکه فرهنگ اساسیترین جنبه زندگی اجتماعی در جامعه محسوب میشود، گفت: در حقیقت، همانگونه که افراد شخصیت و هویت خاص خود را دارند، جامعه نیز مانند موجود زندهای است که فرهنگ، شخصیت آن را مشخص میکند.
وی افزود: در جهان امروز سرعت تغییر و تحول در ساختارهای مختلف اقتصادی و اجتماعی از سرعتی چشمگیر برخوردار است و بر اثر توسعه ارتباطات اجتماعی و تکنولوژیهای واسط در این زمینه فرهنگ جوامع نیز دچار تغییر و تحولات شده است و نیاز به مدیریت مطلوب و ابزارهای لازم جهت اداره هدفمند جامعه دارد. کارگزاران امور فرهنگ نیز باید درصدد توسعه جامعه از طریق ابزارهای فرهنگ برآیند.
رشیدی ادامه داد: در این راستا با توجه به اینکه مسئله فرهنگ عمومی و اعتلای صنایع فرهنگی کشور همیشه یکی از دغدغههای اصلی رهبر معظم انقلاب بوده است و به جز سخنرانیهای تخصصی رهبری در حوزه فرهنگ، در سخنرانیهای دیگر ایشان نیز معمولاً به مسائل فرهنگی اشاره شده است و همچنین سخنرانی کارشناسانه مقام معظم رهبری که عنوان کردند در مسئله فرهنگ و رسانه، به گمان بنده، ساختار فرهنگی کشور نیاز به یک بازسازی انقلابی دارد. در ساختار فرهنگی کشور مشکل داریم و یک حرکت انقلابی لازم است. البته «حرکت انقلابی» یعنی خردمندانه و عاقلانه، معنای «انقلابی بودن» بیهوا حرکت کردن و بیحساب حرکت کردن نیست. حرکت انقلابی باید بنیانی و برخاسته از اندیشه و حکمت باشد.
این فعال قرآنی با تأکید بر اینکه مدیریت جهادی باید سخنان معظمله را فصلالخطاب قرار داده و در راستای این فرمایشات برنامهریزی کند، افزود: اما مطلبی که در این فرمایشات اهمیت ویژهای دارد، ان است که رهبر معظم انقلاب از «بازسازی انقلابی» در ساختار فرهنگی سخن به میان میآورند. نکتهای که در کلمه انقلاب نهفته است نقد به وضعیت گذشته است. کلمه انقلاب در لغت به مفهوم دگرگونی و تغییر اساسی است. فیلسوفان و اهالی اندیشه معتقدند که در مقوله انقلاب ذات و ماهیت یک شی، تغییر بنیادین میکند. در واقع فلاسفه تغییر اساسی در محتوا با حفظ فرم را «استحاله» و تغییر ذاتی در فرم و محتوا را «انقلاب» مینامند.
وی تصریح کرد: سؤال اینجاست که تعبیر رهبر معظم انقلاب که باید نصبالعین حرکتهای فرهنگی بهویژه دولت جدید باشد، چه معنایی دارد و چگونه باید آن را تجزیه و تحلیل کرد، زیرا اگر آسیب نبود ایشان از ضرورت تغییر سخن به میان نمیآوردند. باید ببینیم به فرهنگ کشورمان چه اشکالاتی وارد است؟ یکی از اشکالات مهم، برخی از ساختارهای فرهنگی ماست. اینجا میتوان ساختار را هم معنا و بحث کرد که منظور ایشان از ساختار چیست؟ قدر مسلم این است که برخی از نهادهای فرهنگی و رسانهای ما دیگر کارآمد نیستند و نیاز به تغییر و تحول ساختاری و به قول ایشان بنیادی دارند که در پی ساختارها قطعاً باید کارگزاران این عرصه هم تغییر کنند البته در مسئله تغییر هم عمق و جهت تغییر بسیار مهم است که برای این کار نیاز به یک تحلیل هوشمندانه داریم زیرا اگر جهت تغییرات در راستای آن شکوفایی که مقام معظم رهبری میفرمایند نباشد، برای ما تغییر بنیادی حاصل نمیشود، بنابراین برای تغییرات معنای شکوفایی میدهد و عمق تغییرات هم باید ساختاری و بنیادی باشد.
رشیدی با طرح این سؤال که با چه مکانیزمی میتوان شکوفایی فرهنگی را رقم زد، گفت: اگر رهبری از بازسازی به معنای نوسازی استفاده کرده بودند، به این معنا که ما یکسری از ساختارها را داریم که باید آنها را نو کنیم، لزوماً نمیتوان از آن معنای انقلاب را برداشت کرد، اما وقتی از بازسازی صحبت میکنند بدین معناست که یک پیکره و یک شاکله بهم ریخته و فروپاشیده و از هم گسیختهای وجود دارد که باید دوباره ساخته شود. این کلام در نهاد خودش معنای انقلابی بودن را میدهد. پس ما در جامعه نیازمند یک انقلاب در مفهوم و تلقیمان از فرهنگ هستیم تا بتوانیم فرهنگ را به صورت بعد اصلی اجتماع ببینیم، چرا که وقتی انقلابی در فهم ما ایجاد شود همه این مشکلات حل خواهند شد.
این فعال قرآنی با ذکر این نکته که در این حرکت انقلابی باید خردمندانه و عاقلانه برخورد کرد، گفت: چون به سرانجام رساندن همآهنگ و همزمان این بازسازی زمانبر بوده و از هر دو حیث مادی و معنوی هزینهزاست و ممکن است برخی موارد موجب تغییرات فوری در ترمیم مشکلات فرهنگی و اجتماعی نشود، باید تصمیم گرفت و عاقلانه اولویتهایی را پیش نهاد.
وی اظهار کرد: اولین قدم در بازسازی فرهنگی کشور تمرکز بر اصلاحات ساختاری است که این تغییر در صورتی میتواند در میانمدت باعث بازسازی انقلابی ساختار فرهنگ در کشور شود که سازمانهایی که از منظر دانش مدیریت، به دلایل گوناگون مرحله مرگ سازمانی قرار دارند، باید منحل شده یا در سازمانهای مشابه ادغام شوند و همچنین بازآرایی قانونی و ساختاری انجام شده و حوزه مسئولیت نهادیشان روشن شده و فعالیتهای موازی در حوزه فرهنگ حذف شود.
رشیدی با تأکید بر اینکه باید همه کارگزاران عرصه فرهنگی باور داشته باشند؛ فرهنگ واقعا زیربنا است، گفت: بسیاری از این خطاهایی که ما در بخشهای مختلف انجام میدهیم، ناشی از فرهنگ حاکم بر ذهن ماست. اگر اسراف، تقلید کورکورانه و سبک زندگی غلط داریم، ناشی از مشکلات فرهنگی است؛ فرهنگ حاکم بر ذهنهاست که در عمل، این مشکلات را به وجود میآورد. زندگیهای تقلیدی، زندگیهای تجملاتی و اشرافیگری، غالباً منشأ و ریشه فرهنگی دارد. در واقع نرمافزار این حوادث، فرهنگ کشور و فرهنگ حاکم غلط و انحرافی است که بر بعضی ذهنها مسلط است.
این کارشناس فرهنگی تأکید کرد: باید باور داشته باشیم که با یکسری طرحها و برنامهریزیهای ساده نمیتوان جامعه را تغییر داد. ما نیازمند مطالعات فرهنگی عمیق هستیم. جامعهشناسان، روانشناسان، انسانشناسان و کسانی که دستاندرکار طرحهای فرهنگی هستند باید باهم گفتوگو کرده و تحلیل کنند. برای مثال بگویند برای رسیدن به یک «جامعه مجازی سالم» چه باید کرد؟ متناسب با جامعه ایرانی باید چه راهکارهای فرهنگی را دنبال کرد؟ بیتردید، مجلس هم در تصمیمات و قانونگذاری به مطالعات فرهنگی گسترده باید بپردازد. متأسفانه در جامعه ما، مرکزی که متصدی مطالعات فرهنگی باشد، وجود ندارد. مراکزی هم که وجود دارند عمق و دقت چندانی در این زمینه ندارند یا میدان عمل آنها بسیار محدود است بهویژه آنها که دغدغههای دینی دارند، باید بدانند که بر اساس این منطق جدید باید به جلو رفت. زبان دنیای جدید، مطالعات فرهنگی است.
وی با تصریح اینکه فرهنگ یک مسئله بزرگ دنیای امروز و مسئلهای بسیار پیچیده است، افزود: مطالعات فرهنگی از آنجا که خصلت میانرشتهای و کاربردی دارند تا حدی به حل این مسئله در جوانب مختلف کمک میکند. تا زمانی که در ایران این نوع مطالعات جایگاه خود را پیدا نکند، هر راه حلی موقتی خواهد بود و تداوم نخواهد یافت.
رشیدی با بیان اینکه با توجه به بیانیه گام دوم در بازمهندسی و بازسازی مدیریت فرهنگی کشورمان باید هدفمند عمل کرده و مؤلفههایی مرتبط با این حوزه باید شناسایی شود که شاید بنیانش بحث آمایش فرهنگی است، گفت: در آمایش فرهنگی ظرفیتها را باید شناسایی کنیم و نیز ظرفیت و امکانات کشور را هم به لحاظ نهادی، منابع انسانی و تنوع فرهنگی باید در سطح کشور بدانیم چیست.
وی تأکید کرد: مردم نیازمند یک درک و فهم اصولی هستند یعنی باید با لایهبندی ببینیم با اقشار اجتماعی بسیاری مواجهه هستیم. یک قشر اجتماعی داریم که اساساً مسیر زندگی را از طریق سبک زندگی غربی دنبال میکنند و جمعی دیگر هویتهای گرم و انقلابی دارند و نگاهشان به نگاه ولی امر مسلمین است و خودشان را در نظام ولایت تعریف میکنند. این گروه پرتوان، با فکر و با ظرفیت اساسی، همین جمع است که وجود دارد. همچنین جمع و گروه سردی داریم که گرفتار بیتفاوتی فرهنگی شدهاند.
رشیدی در پایان گفت: البته به نظر میرسد همچنان پیوستگی اکثر جامعه به دین و ارزشهای دینی پررنگی است و تغییرات حوزه فرهنگ به صورت ناخودآگاه و از طریق جاذبههای سینمایی و هنری غرب اتفاق افتاده است که سینما و هنر متعهد همراه با آگاهیهای اجتماعی میتواند مسیر را تغییر دهد پس هماکنون وظیفه نهادهای فرهنگی از جمله سازمان تبلیغات، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی و... باید موازیکاری را کنار گذاشته و با یک تقسیم کار ملی باید تقسیم کار ملی و عزمی راسخ به ندای رهبرمان لبیک گفته و کشوری را بسازیم با فرهنگ مهدوی، اگر مدعی هستیم کشورمان کشور امام زمانی است پس باید با حرکتی انقلابی فرهنگی بسازیم که شرمنده صاحب و نائب آن نشویم.
انتهای پیام