به گزارش ایکنا از فارس، شیراز در گستره تاریخ ایران، نه تنها شهری کهن با معماری و طبیعت دلانگیز است، بلکه بهمثابه پایتخت جاودانه شعر و ادب فارسی شناخته میشود. این شهر قرنهاست که سرچشمه الهام شاعران، نویسندگان و عارفانی است که آثارشان مرزهای زمان و مکان را درنوردیده و به حافظه فرهنگی ایرانیان و جهانیان پیوسته است.
اگرچه نام شیراز در ذهن هر ایرانی بیش از همه با دو قله سترگ ادب فارسی، سعدی و حافظ پیوند خورده است، اما پس از آنان نیز نسلی پربار از شاعران و نویسندگان این شهر برخاستند که هر یک بهگونهای استمرار و تنوع این میراث را نمایندگی میکنند.
از جهانملک خاتون، بانوی شاعر شیرازی در سده هشتم هجری، تا قاآنی و شوریده در سدههای متأخر، و از وصال شیرازی و فرزندانش تا عبدی بیک و عرفی و فرصت و اهلی همگی حلقههایی از زنجیرهای بلندند که شیراز را به کانونی از شعر، اندیشه و معنویت بدل ساختهاند.
شیراز نه تنها شاعران، که عارفان، مفسران و اندیشمندانی نیز پرورانده که آثارشان در کنار دیوان شعر، بر غنای فرهنگ ایرانی افزوده است. بدینسان میتوان گفت که این شهر همچون باغی همیشه بهار، پیوسته گلهای تازه در ادب و عرفان رویانده است.
دیوارنگاره فعلی شهر شیراز را شاید بتوان بازآفرینی شرقی و شاعرانهای از تابلو نقاشی «مکتب آتن» اثر رافائل ایتالیایی نقاش معروف عصر رنسانس دانست.
رافائل در شاهکار خود فیلسوفان یونان باستان را در بنایی کلاسیک گرد هم آورد تا نمایشگر گفتوگویی جاودانه میان عقل، منطق باشد و در مجموع آنها تصویری از تمدن عقلانی غرب را پدید میآورد.
اما در این دیوارنگاره تازه، گویی شاعران شیراز جایگزین آن فیلسوفان شدهاند؛ شهری که قرنهاست پایتخت شعر و عرفان فارسی شناخته میشود.
شاعران و عارفان شیرازی از دیرباز با متون کهن الهی مانوس بودهاند و شعرشان نه تنها فلسفه هستی که در زمره حکیمانهترین کلامهاست.
در اینجا گویا محفل الهام و شور برپاست و دیالوگهای عقلانی جای خود را به محفل الهام و شور داده است.
حضور سعدی و حافظ در مرکز، درست همچون افلاطون و ارسطو در اثر رافائل، محور گفتوگو را شکل میدهد: سعدی با نگاه اخلاقی و حکمت عملی، و حافظ با لحن عاشقانه و نقادانه، دو قطب روح ایرانی را مجسم کردهاند.
جهانملک خاتون، حضور زنانهای نادر در میان شاعران دارد. بابا فغانی و عرفی شیرازی حال و هوای تغزل و رندی را میآورند.
وصال شیرازی و اهلی شیرازی به مثابه پیونددهندگان سنت و نوآوری، جایگاه مفسران بزرگ را در تصویر ایفا میکنند.
قاآنی و شوریده به فضای اجتماعی و انتقادی شعر فارسی اشاره میکنند؛ جایی که اندیشه شعری با دغدغه زمانه گره میخورد؛ و سرانجام شاهداعی الیالله و مکتبی لحن عرفانی و الهی را میافزایند؛ گویی در این محفل، شعر راهی به ساحت قدسی یافته است.
فضای معماری ایرانی، باغهای سرسبز، و حضور پروانهها و آب زلال در مرکز تصویر، بیانگر آن است که سرچشمه اندیشه شرقی نه در سنگ و ستونهای مرمرین یونان، بلکه در باغ ایرانی است که در آن آب و شعر و زندگی جاری میشود.
اگر آن نقاشی معروف تصویری از عقل فلسفی غرب را در اوج رنسانس ارائه داد، این اثر تصویری از روح شاعرانه شرقیها را در قالب یک مکتب شعر و اندیشه اصیل ایرانی بازآفریده است.
این بدان معناست که همانگونه که فلسفه در غرب سرچشمه تمدن شد، شعر در شرق جایگاه فلسفه را گرفت و بدل به راهی برای شناخت، نقد و آفرینش معنای زندگی شد.
این دیوارنگاره که به مناسبت گرامیداشت روز شعر و ادب فارسی اکران شده است بازآفرینی منحصربهفرد از تصاویر شاعران گذشته شیراز است، گنجینههایی هویتبخش که اگر از آنها یاد نکنیم به زودی غبار فراموشی بر آن خواهد نشست و میراثی گرانسنگ را از دست خواهیم داد. روز شعر و ادب فارسی در واقع روز پاسداشت میراث کهن، اصیل و حکیمانه شعر و شاعران فارسی است که همواره منبع حکمت در ایرانزمین بودهاند.
دیوارنگاره شیراز این روزها گویی از اعماق تاریخ سرزمین پارس گوهرهایی را برون میکشد و پیش چشمانمان عیان میکند تا فراموش نکنیم که روزگارانی بر این سرزمین گذشته است که پادشاه روم در مقابل عظمت حکمران ایرانی زانو زده است و فلسفه و حکمت و اندیشه و شعر به گاه زندگی حافظ و سعدی و دیگر نامآوران در قله بوده است و هویت و اعتبار این سرزمین همواره به مردمان نیکاندیش و خبرخواهش بوده است و این مسیر ادامه خواهد یافت.
انتهای پیام