کد خبر: 4233245
تاریخ انتشار : ۰۳ شهريور ۱۴۰۳ - ۱۱:۵۳
محمدهادی ایمانیه در گفت‌وگو با ایکنا:

جامعه پزشکی مراقب سرمایه اعتماد و احترام مردم باشد + فیلم

یک پزشک متخصص اطفال گفت: بزرگترین مسئولیت اجتماعی پزشکان این است که احترام و حرمتی را که مردم برای جامعه پزشکی قائل هستند با رفتارها و گفتارهای خود حفظ کنند، زیرا پزشکان همواره یکی از گروه‌های مورد اعتماد مردم هستند و هیچ مسئولیتی بالاتر از حفظ این اعتماد نیست.

محمدهادی ایمانیه، استاندار فارساول شهریورماه همزمان با زادروز ابوعلی سینا ملقب به شیخ‌الرئیس به پاس خدمات او در زمینه علوم پزشکی، روز پزشک نام‌گذاری شده است تا این روز بهانه‌ای باشد برای تجلیل از قهرمانانی که نجات جان بیماران مهم‌ترین رسالت‌شان است و شبانه‌روز می‌کوشند و ثانیه به ثانیه از جان مایه می‌گذارند تا سفیدی لبخند در سیاهی اشک‌های فراق محو نشود. تقویم آن روز را بهانه‌ای برای گرامیداشت مقام پزشک دانسته است ولی به حق حیف است یاد پزشکان خدوم کشور به همین روز ختم شود. به همین مناسبت خبرنگار ایکنا از فارس با محمدهادی ایمانیه، استاندار فارس، پزشک متخصص اطفال درباره نقش‌های اخلاقی و انسانی پزشک، مسئولیت اجتماعی آنان، نقش توکل به خدا و توسل به ائمه(ع)، مهاجرت نخبگان پزشکی و... گفت‌وگو کرده است که در ادامه با هم می‌خوانیم و می‌بینیم.

ایکنا _ شما اولین استانداری بودید که دستیار قرآنی انتخاب کردید. دلیل این کار چه بود؟

نظام انقلاب اسلامی مبتنی بر احکام قرآن است و جالب نیست مدیران و کارمندانی که مرتبط با این نظام هستند و از بیت‌المال ارتزاق می‌کنند با مفاهیم قرآن آشنا نباشند. آنان ابتدا باید به قرائت قرآن مسلط باشند و سپس مفاهیم قرآن را عملی کنند.

در مدت زمانی که مسئولیت ریاست دانشگاه علوم پزشکی را داشتم و نیز در دوران استانداری برای افرادی که قرآن را صحیح تلاوت می‌کردند تشویقی گذاشته بودم تا زمینه‌ای برای تلاوت قرآن فراهم شود، چراکه کسی که قرآن را قرائت و فهم می‌کند خیلی عمیق‌تر می‌تواند از دستورات آن در مراحل مختلف زندگی استفاده کند.

هر کسی در مدیریت‌ شرح وظایف مشخصی دارد؛ در استانداری جای یک فرد که هم به‌صورت مستقیم با استاندار در ارتباط باشد و هم اینکه در بحث‌های قرآن متمرکز شود و ترویج فرهنگ قرآنی داشته باشد خالی بود. به همین دلیل مسئول اداره قرآنی دانشگاه علوم پزشکی که جوان متعهد و مسلط در مباحث قرآنی و استاد قرائت و حفظ قرآن بود را به‌عنوان دستیار استاندار انتخاب کردیم و در جلساتی که به شکل ملی برگزار می‌شد از این حرکت استقبال شد و به نظرم کار مؤثری اتفاق افتاد.

ایکنا_ شما به‌صورت نسل در نسل محافل هفتگی قرآن برپا می‌کنید، این کار چه تأثیری در توفیق اجتماعی شما داشته است؟

مجالس عزاداری امام حسین(ع) و بزرگداشت حضرت فاطمه(س) قدمتی 100 ساله دارد و مجالس جمعه شب‌ها نیز هم مجلس ذکر اهل بیت(ع) و هم تفسیر قرآن کریم است.

حاج آقا قرائتی در سفری که به شیراز داشتند در مورد تعداد مجالس تفسیر جست‌وجو کردند که متأسفانه تعداد آن‌ها کم بود و گاه کمتر مجالسی بود که با نظم و ترتیب برگزار می‌شد. امام صادق(ع) در روایتی می‌فرمایند: «مَنْ قَرَأَ اَلْقُرْآنَ وَ هُوَ شَابٌّ مُؤْمِنٌ اِخْتَلَطَ اَلْقُرْآنُ بِلَحْمِهِ وَ دَمِهِ...؛ اگر جوان مؤمن قرآن بخواند، قرآن با گوشت و خونش آمیخته می‌شود و در اعماق جانش اثر می‌گذارد» تداوم این مجالس بر زندگی شخصی و خانوادگی ما تأثیر زیادی گذاشته است.

ایکنا_ به نظر شما مسئولیت اجتماعی پزشکان چیست؟

بزرگترین مسئولیت اجتماعی پزشکان این است که احترام و حرمتی را که مردم برای جامعه پزشکی قائل هستند با رفتارها و گفتارهای خود حفظ کنند، زیرا پزشکان همواره یکی از گروه‌های مورد اعتماد مردم هستند و هیچ مسئولیتی بالاتر از این نیست.

در واقع بزرگان علم پزشکی در ایران، بزرگان علم طب در دنیا هستند. اروپاییان همواره معتقدند که علم پزشکی از ایران اسلامی گرفته شده است و بنابر این دیدگاه در ورودی یکی از دانشکده‌های پاریس مشاهده کردم که اول مجسمه ابن‌سینا و بعد مجسمه بزرگان خود را قرار داده‌اند.

ایکنا_ به‌عنوان یک پزشک درباره نقش توکل به خدا و توسل به اهل بیت(ع) در درمان بیماران توضیح دهید.

حدیث معروف «ادواء عندنا والشفاء عندالله» بالاتر از تمام نسخه‌هایی است که به آن معتقدیم. دارو نهایت چیزی است که در اختیار ما قرار دارد که ممکن است اثر کند یا نکند. در فعالیت‌های شغلی خود بارها شاهد این بوده‌ام که دو‌ بیمار از نظر سنی و از نظر نوع بیماری مشابه یکدیگر هستند، اما دارویی که دریافت می‌کنند به روی یکی کاملاً اثر می‌کند و به روی دیگری اثر ندارد که نشان‌ می‌دهد فراتر از تفکرات ما در دنیای ماده و در پس پرده، در جنبه معنوی و الهی مسائل فراوان و متعددی وجود دارد. قطعاً پزشکانی که تمام درمان بیمار را در حیطه علم و دانش خود توجیه و ادعا نمی‌کنند که سوادشان باعث بهبود بیمار شده و می‌دانند که همه تصمیم‌گیری‌های ما وابسته به اراده الهی است، در زندگی حرفه‌ای خود موفق‌تر عمل می‌کنند.

ایکنا_ اخلاق پزشکی و پزشک اخلاقی چیست و چرا نیاز به ترویج این مباحث داریم؟

در خصوص اخلاق پزشکی استناد می‌کنم به حدیثی از امام پنجم که می‌فرمایند: «شیعیان ما کسانی هستند که همواره خودشان را جای طرف مقابل می‌گذارند و هر چیزی که برای خود می‌پسندند برای دیگران نیز می‌پسندند و هر چیزی که برای خود نمی‌پسندند برای دیگران هم نمی‌پسندند.»؛ ما پزشکان هم باید ببینیم برای یک بیمار چقدر وقت می‌گذاریم و اگر به‌عنوان یک بیمار پیش پزشک دیگری برویم و به همان اندازه برای ما وقت بگذارد آیا راضی هستیم؟ اگر بدون دقت لازم بیماری را تشخیص دهیم و نسخه‌ را بدون دقت بنویسیم، اگر به پزشک دیگری مراجعه کنیم این رفتار را می‌پسندیم؟

جمع این برخوردها اگر تبدیل به اخلاق شود، بزر‌گ‌ترین و بالاترین درجه اخلاق پزشکی خواهد بود. همواره به دانشجویان یادآور می‌شوم که خود را به جای همراه بیماران قرار دهید و عزیزان خود را به جای بیماران بگذارید و هر رفتاری را می‌پسندید که با شما و خانواده شما داشته باشند با مردم داشته باشید و اگر این‌گونه باشد بالاترین درجه اخلاق را رعایت کرده‌اید.

متأسفانه امروز اخلاق حرفه‌ای نه تنها در جامعه پزشکی بلکه در همه بخش‌ها تبدیل به یکی از مشکلات و معضلات جامعه بشری شده است، به همین دلیل کتاب‌های مرجع پزشکی اخیراً یک فصل قطور را به اخلاق اختصاص داده‌اند. البته منظم شدن بحث اخلاق و حس اینکه جامعه پزشکی اصیل و بااصالت نیازمند یادآوری جدی‌تری در خصوص اخلاق است، در نگارش فصل اخلاق بی‌تأثیر نیست.

ایکنا_ پیشنهاد شما برای حل بحران مهاجرت نخبگان پزشکی از کشور چیست؟

از نظر من دو راه‌حل وجود دارد، یکی برای پزشکان که باید بدانند که مدیون کدام مردم هستند. اگر مردم هزینه‌های درمان را پرداخت نمی‌کردند و جان خود و عزیزانشان را بسیار سخاوتمندانه در دست پزشکان قرار نمی‌دادند هرگز پزشک بامهارت و باسوادی نمی‌شدیم. امکان ندارد شخصی در اتاق‌های دربسته، در خوابگاه دانشجویی یا در خانه خود تبدیل به یک پزشک باسواد و بامهارت شود. اکنون رسم مردانگی و جوانمردی نیست که این مردم را رها کنیم و به کشور دیگری برویم.

خوب است هنگامی که در سال‌های اولی که وارد حرفه پزشکی شدیم با خدای خودمان، با وجدان و خانواده خودمان عهد کنیم که برخی از توقعات را از زندگی‌مان حذف کنیم. کسی که پزشکی می‌خواند زندگی متفاوت‌تری با دیگران دارد، توقعات خود را محدود کنیم، چشم و هم‌چشمی‌هایی که در جامعه وجود دارد را کنترل کنیم. در روایات دینی می‌خوانیم که در دستورات معنوی به بالادست خود نگاه کنید و در مسائل مادی به پایین‌دست خود بنگرید تا بتوانید یک زندگی بانشاط و باآرامش داشته باشید. طبیعت انسان به سمتی کشیده می‌شود که به زندگی مادی افراد بیشتر توجه می‌کند برای اینکه این توقعات را برای خودمان ایجاد نکنیم از همان ابتدا سطح توقعات خود را پایین بیاوریم.

از طرفی مدیران و مسئولان خصوصاً مجلس و دولت در کاهش و جلوگیری از مهاجرت وظایفی دارند که می‌تواند در این مورد بسیار تأثیرگذار باشد. گلایه بیشتر دانشجویان این است که از استعدادها و توانمندی‌هایشان استفاده نشده و شأنیت‌شان حفظ نمی‌شود. به‌عنوان دولت باید حداقل‌های زندگی را برای آن‌ها فراهم کنیم. در کشورهای دیگر به‌عنوان مثال خانه با اقساط ۴۰ ساله تحت اختیار فرد می‌گذارند، البته پیشنهاد خوبی برای کشور ماست که به جای اینکه جاذبه غرب افراد را به سمت خود بکشاند، این جاذبه را به‌وجود آوریم و آن را حفظ کنیم. جوانان ما هنوز پایبند خانواده هستند و استحکام خانوادگی را مدنظر قرار می‌دهند، از این فرصت استفاده کنیم. با ایجاد حداقل‌های زندگی، جوانان در کشور خواهند ماند و مهاجرت نخواهند کرد.

ایکنا_ شیرین‌ترین و تلخ‌ترین خاطره شما در دوران طبابت چیست؟

شیرین‌ترین خاطره، کودکی بود که دچار عقرب‌گزیدگی شده و مشکل خونی پیدا کرده بود که این مشکل روی سیستم عصبی کودک تأثیر گذاشته و به کما رفته بود. این کودک را با وضعیت نباتی از بیمارستان مرخص کرده و به والدینش گفتیم که دیگر امیدی نیست. حدود شش ماه بعد در درمانگاه نشسته بودم و کودک شش ساله‌ای را دیدم که به همراه پدر و مادرش به اتاق آمد. کودک را نشناختم چون هنگام ترخیص از بیمارستان وضعیت مناسبی نداشت و به حالت نباتی از بیمارستان خارج شد و وقتی خانواده او را شناختم متوجه شدم که این کودک آرام آرام بهبود پیدا کرده و توانسته است با پای خود به درمانگاه بیاید و هیچ‌گونه آثاری از آن بیماری در وجودش نبود.

تلخ‌ترین اتفاق در سال‌هایی بود که پیوند کبد اطفال در کشور تنها در شیراز انجام می‌شد. در چند سال گذشته با وجود اینکه پیوند کبد بزرگسالان در برخی دانشگاه‌ها فعال شده است اما هنوز پیوند کبد در کودکان زیر سه سال فقط در شیراز انجام می‌شود. اوایل با وجود اینکه هیئت علمی من شروع شده بود اما شب‌ها در بیمارستان کنار بیمارانی که تازه پیوند انجام داده‌ بودند می‌ماندم تا اگر مشکلی پیش آمد در بیمارستان حضور داشته باشم. متأسفانه یکی از بچه‌ها بعد از پیوند، به خونریزی و استفراغ خونی رسید، شاید حدود ۱۴ کیسه خون وصل کردیم و قرار بود مجدداً به اتاق عمل برگردد، اما علی‌رغم تلاش همه آن کودک را از دست دادیم.

گفت‌وگو از زهرا عسکری
انتهای پیام
captcha