حکمرانی بر مبنای دین خدا چگونه میسر می‌شود
کد خبر: 4141715
تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۰۳:۰۷
کلانتری تبیین کرد؛

حکمرانی بر مبنای دین خدا چگونه میسر می‌شود

تولیت حرم مطهر حضرت شاهچراغ(ع) با تأکید بر اهمیت شناخت روشمند و صحیح احکام خداوند و اجرای دقیق آن‌ها در زوایای گوناگون حیات اجتماعی مؤمنان گفت: حکمرانی بر مبنای دین جزء با حضور و در رأس قرار گرفتن عالِم‌ترین فرد به دین خدا ممکن نخواهد بود.

حجت‌الاسلام والمسلمین ابراهیم کلانتری، تولیت حرم مطهر حضرت شاهچراغ(ع)به گزارش ایکنا از فارس، به نقل از روابط عمومی و امور بین‌الملل آستان مقدس شاهچراغ(ع)، حجت‌الاسلام والمسلمین ابراهیم کلانتری، تولیت حرم مطهر حضرت شاهچراغ(ع) عصر پنج‌شنبه، 28 اردیبهشت‌ در سی و ششمین جلسه «ولایت فقیه»، به بیان دومین دلیل قرآنی نظریه «ولایت فقیه» پرداخت و گفت: بر اساس این استدلال، حقّ تشریع و قانونگذاری فقط مختص خداوند است.

وی بیان کرد: با دقت در آیات قرآن کریم بر اصل بنیادی بسیار مهمی دست می‌یابیم که در موضوع ولایت فقیه بسیار راهگشاست. قرآن کریم در آیات متعددی با صراحت از انحصار حکم و حق تشریع و قانون‌گذاری به خداوند سخن می‌گوید. در آیه ۴۰ سوره مبارکه یوسف می‌خوانیم: «إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلّا تَعْبُدُوا إِلاّ إِيَّاهُ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ؛ حکم تنها از آن خداست فرمان داده که غیر از او را نپرستید. این است آیین پا برجا، ولی بیشتر مردم نمی‌دانند».

حدائق تصریح کرد: تعبیر «إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ» سه بار در قرآن کریم در آیات مختلف آمده است. همین‌که «إن» نافیه در ابتدای آیه آمده، در عربی بیانگر انحصار است؛ بدین معنا که نیست هیچ حکمی یعنی ارزشی برای هیچ حکمی وجود ندارد مگر حکمی که از ناحیه خداست و حکم فقط و فقط حکمی است که خدای تعالی صادر می‌کند. «أَمَرَ أَلاّتَعْبُدُوا إِلاّ إِيَّاهُ »امر کرده خداوند که نپرستید کسی را مگر خدا؛ جلسه قبل در مورد «إِنَّ الدّينَ عِندَ اللَّهِ الإِسلامُ» صحبت شد، در اینجا « ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ» تأکیدی است بر دین اسلام که آن آیین استوار و خدشه‌ناپذیر و اصیل، آیینی است که از ناحیه حکم خدا به‌وجود می‌آید یعنی اگر حکم، حکم و قانون خدا باشد چنین قانون و دستورالعملی، دین قیّم و خدشه‌ناپذیر است. «وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ» و البته اکثر مردم این مسیر را طی نمی‌کنند.

تولیت حرم مطهر حضرت شاهچراغ(ع) ادامه داد: قرآن کریم در آیه ۵۷ سوره انعام نیز چنین می‌گوید «... إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ خَيْرُ الْفاصِلينَ». در آیه 67 سوره یوسف نیز همین تعبیر دیده می‌شود. «... إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَعَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ».

احکام تکوینی و تشریعی

رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی گفت: «حکم» عبارت است از ایجاد نوعی پیوند و استحکام بین اجزای یک چیز به‌گونه‌ای که اجزای آن از هم جدا نشوند و در آن ضعف و شکستگی و سستی پدید نیاید. به تعبیر عرفی یعنی محکم‌کاری بین چند چیز. برقراری چنین پیوندی بین اجزای یک چیز، هم در امور تکوینی صادق است و هم در امور اعتباری و تشریعی. قرآن کریم در آیات بالا هم، حکم در تکوین یعنی برقراری پیوند و استحکام در میان اجزای تکوینی جهان را مختص خداوند می‌داند (آیه 62 سوره انعام، آیه 70 سوره قصص، آیه 41 سوره رعد)  و هم حکم در تشریع را(آیه 40 سوره یوسف). 

وی در توضیح بیشتر احکام تکوینی و تشریعی گفت: گاهی حکم در امور تکوینی است، به عنوان مثال، خداوند چینش زمین، آسمان و کهکشان‌ها را به‌گونه‌ای انجام داده است که هیچ‌گاه در نظم جهان خللی وارد نمی‌شود. این همان حکم تکوینی و حکم در آفرینش است، یعنی خداوند به گونه‌ای قواعد عالم را طراحی کرده که وقتی علت‌ها پشت سرهم چیده شوند، قطعاً آن معلول به‌وجود می‌آید اما حکم در تشریع یعنی چینش دقیق بین یک موضوع و حکم و دستورالعمل آن. «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ...» (آیه 3 سوره مائده) گوشت مردار بر شما حرام شده است. أکل مردار یک موضوع است که حکم آن، حرمت می‌شود. هرجا «أکل میتة» باشد حکم حرمت هم هست. حکم قطعی خداوند برای شُرب خمر، حرمت است. همچنین کذب نیز حکم حرمت دارد. تمام احکام الهی بدین صورت است. همیشه بین حکم و مجازات، رابطه محکم برقرار است.

کلانتری ادامه داد: تعبیر دیگری نیز در قرآن به جای «حکم» به‌کار رفته است، «وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ...» (آیه 23 سوره اسراء) و پروردگارت فرمان داده جز اورا نپرستید یعنی عبادت غیر خدا حرام است. عبارت « أَمَرَ» که حکم است با عبارت « َقَضَى» برابر است. قضای الهی یعنی اراده حتمی خداوند که در عرف هم از همین ریشه قضا و قدر استفاده می‌کنیم. قضای الهی را با صدقه رفع می‌کنیم. تحقق این مطلب بر اساس آیات الهی است. وقتی می‌گوییم «إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ»  یعنی هم در آفرینش هستی، کارِ محکم الهی صورت گرفته یعنی اتصال دقیق بین اجزای عالم و هم در عالم شریعت که همه، دستورالعمل‌های خداوند است. حکم قطعی الهی در روزه ماه رمضان و نمازهای پنجگانه، وجوب است. این آیات سه‌گانه « إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ»، بعضی حکم تکوینی و برخی حکم تشریعی خداوند را می‌گویند.

معنای اختصاص حکم تشریعی به خداوند

وی تصریح کرد: اختصاص حکم تشریعی به خداوند بدین معناست که همه دستورالعمل‌ها و احکامی که برای آدمیان در هر عصری وضع می‌شود در صورتی مشروع و مطاع است که از ناحیه خداوند باشد زیرا طبق آیات بالا، حق تشریع حکم، مختص خداوند است و هیچ‌کس جز او از چنین حقی برخوردار نیست بنابراین، مفاد و مفهوم آیات بالا چنین خواهد بود که صدور هر گونه حکم و دستوری فقط حقّ ویژه خداوند است، فقط احکام خداوند حق و مشروع هستند و آدمیان جز در مقابل احکام و دستورات خداوند مجاز به اطاعت نیستند.

این استاد حوزه و دانشگاه پیرامون چگونگی عرضه و ارائه احکام تشریعی خداوند بر انسان‌ها گفت: خداوند متعال احکام تشریعی را از طریق وحی برآدمیان عرضه می‌کند و همین احکام ابلاغ شده به وسیله وحی آسمانی، مبنا و اساس هرگونه حکم در شریعت اسلامی قرار می‌گیرند. به همین سبب آیات متعددی از قرآن کریم بر این نکته تأکید می‌ورزند که هر گونه حکمی باید مطابق با وحی یعنی به عبارتی «ما انزل‌الله» باشد که در آیات ۴۴، ۴۵ و ۴۷ سوره مائده به آن اشاره شده است. «... وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ - هر کس به خلاف آنچه خدا فرستاده حکم کند، چنین کسی از کافران خواهد بود»(آیه ۴۴ سوره مائده). «... وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الظالمُون - و هر کس به خلاف آنچه خدا فرستاده حکم کند، چنین کسی از ستمکاران خواهد بود»(آیه ۴۵ سوره مائده). «... وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الفاسِقون - و هر کس به خلاف آنچه خدا فرستاده حکم کند، چنین کسی از فاسقان خواهد بود»(آیه ۴۷ سوره مائده) .

وی یادآور شد: اگر کسی بر اساس «ما أَنْزَلَ اللَّه» حکم صادر نکرد، در نگاه قرآن، کافر می‌شود. ما هم باید بر همین اساس حکم کنیم. هر جا، هر قانون و دستورالعمل و آیین نامه‌ای قرار است وضع شود باید بر اساس «ما أَنْزَلَ اللَّهُ» باشد. سؤالی در اینجا مطرح است که در دنیای معاصر که یک عده فریاد می‌زنند که باید بر اساس رأی و نظر اکثریت مردم، قانون وضع و اجرا شود، طبق این آیات این افراد چه وضعیتی دارند؟ «هُمُ الْكافِرُونَ، هُمُ الظالمُون، هُمُ الفاسِقون». به عنوان مثال پارلمانی که طبق رأی اکثریت مردم تشکیل شده است اگر قانونی را تصویب کرد که بر اساس آن همجنس بازی آزاد شد، این پارلمان طبق آیات قرآن «هُمُ الْكافِرُونَ، هُمُ الظالمُون، هُمُ الفاسِقون»، کافر، ظالم و فاسق است. همچنین است وضع کردن قانون آزادی ازدواج با محارم. حال یک گام جلوتر می‌رویم، شخص پیامبر اسلام(ص) که اشرف پیامبران الهی و معصوم و أتمّ و أکمل انسان‌های روی زمین از بدو خلقت تا ختم خلقت است، آیا می‌تواند از طرف خودش حکم صادر کند؟ خیر، بر اساس آیات فوق نمی‌تواند و محور صدور حکم فقط «ما أَنْزَلَ اللَّهُ» است.

تولیت حرم مطهر شاهچراغ(ع) با ذکر این نکته که خداوند بزرگ در آیات متعددی از پیامبر اسلام(ص) می خواهد که بر اساس آیات وحی حکم کند و چیزی جز وحی را مبنای دستورات خود قرار ندهد، به آیه ۴۸ سوره مائده اشاره کرد و گفت: خداوند متعال در این آیه شریفه می فرماید «وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ...» یعنی ما اين كتاب [=قرآن‌] را به حق به سوى تو فرو فرستاديم، در حالى كه تصديق‌كننده كتابهاى پيشين و حاكم بر آن‌هاست پس ميان آنان بر وفق آنچه خدا نازل كرده حكم كن، و از هواهايشان [با دور شدن‌] از حقى كه به سوى تو آمده، پيروى مكن.

وی ادامه داد: همچنین در آیه ۴۹ همین سوره مبارکه می‌خوانیم «وَأَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ عَنْ بَعْضِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُصِيبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ» یعنی و ميان آنان به موجب آنچه خدا نازل كرده، داورى كن و از هواهايشان پيروى مكن و از آنان برحذر باش؛ مبادا تو را در بخشى از آنچه خدا بر تو نازل كرده به فتنه دراندازند. پس اگر پشت كردند، بدان كه خدا مى‌خواهد آنان را فقط به [سزاى‌] پاره‌اى از گناهانشان برساند و در حقيقت بسيارى از مردم نافرمانند.

انحصار هرگونه قانون‌گذاری به خداوند در آیات قرآن

رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی با بیان اینکه بر اساس این آیات به یک اصل بنیادی و کلی می‌رسیم و آن انحصار هرگونه قانون‌گذاری به خداوند است، سؤالی مطرح کرد و گفت: نخستین پرسشی که اکنون به ذهن می‌رسد این است که آیا مورد یا مواردی از این اصل کلی استثنا شده است؟

وی در پاسخ به این پرسش گفت: آنچه از اصل بنیادی انحصار هر گونه قانون‌گذاری به خداوند استثنا می‎شود تنها مواردی است که خداوند، خود به انسان‌های کاملی اذن قانون‌گذاری داده است؛ البته با این قید که قانون‎گذاری آنان در محدوده و قلمرو همان احکامی باشد که خداوند تشریع فرموده است. دقت در مفاد بسیاری از آیات قرآن کریم این حقیقت را در اختیار می‌گذارد که پیامبران الهی همان انسان‌های کاملی هستند که خداوند به آنان اذن تشریع و قانون‌گذاری در محدوده «ما اَنزَلَ الله» داده است(آیه 89 سوره انعام، آیه 79 سوره آل عمران، آیه 22 سوره یوسف، آیه 14 سوره قصص و آیات دیگر). البته در مواردی احکام به‌صورت کلی بیان شده است و گاهی در متن جامعه نیاز است که حکم جزئی صادر شود، لذا مبنای صدور این احکام جزئی همان احکام کلی خداوند است. «يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ...» (سوره ص آیه ۲۶) ای داوود! ما تو را خلیفه و (نماینده خود) در زمین قرار دادیم؛ پس در میان مردم بحق داوری کن، و از هوای نفس پیروی مکن که تو را از راه خدا منحرف سازد. خداوند به داوود می‌فرماید تورا خلیفه قرار دادیم و بین مردم به حق حکم کن، حق یعنی همان حکم مشروع.

این استاد حوزه و دانشگاه با ذکر بیان اینکه اصل اساسی «إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّه» است، گفت: فقط کسانی می‌توانند غیر از خداوند حکم صادر کنند که خودِ خداوند متعال اذن داده باشد و البته تنها در همان چارچوب حکم الهی، نه به‌صورت مطلق. آیاتی از قرآن کریم بیانگر این مطلب است؛ در آیه ۵۹ سوره نساء چنین آمده؛ «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...؛ اى کسانى که ایمان آورده اید! اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولوا الامر (اوصیاى پیامبر) را».  طبق این آیه تبعیت از دستور خداوند و رسول و اولوالامر بر ما واجب شده است. تبعیت از خداوند یعنی آنچه در قرآن کریم آمده است، تبعیت از رسول و اولوالامر یعنی حکمِ رسول و اولوالامری که بر اساس حکم خداوند است.

وی افزود: این آیه چارچوب خدا و رسول و اولوالامر را بیان می‌کند. اگر هر سه مورد در یک چارچوب نباشد، مفهوم آیه به‌هم می‌خورد و اطاعت ممکن نیست؛ اگر رسول بخواهد حکمی خلاف حکم خدا بدهد، آنگاه حکم «مالایُطاق» می‌شود، یعنی امکان اجرا ندارد بنابراین مشخص می‌شود که رسول و اولوالامر اگر حکمی می‌دهند در محدوده احکام الهی است و همه در یک راستا و یک مسیر هستند و غیر از این ممکن نیست.

کدام احکام مشروعیت دارند

کلانتری، پیرامون نتایجی که می‌توان از مجموعه آیات مذکور و آیاتی از این دست، احصا کرد، گفت: نخستین نتیجه این است که از منظر قرآن کریم، تنها احکام و دستورالعمل‌هایی برای مؤمنان مشروعیت دارند که یا به صورت مستقیم از ناحیه خداوند بزرگ تشریع شده‌اند و یا توسط انسان‌های کاملی که از ناحیه خداوند از چنین اذن و اعتباری برخوردار هستند. باید توجه داشته باشیم که نقطه اصلی برخورد اسلام و لیبرالیسم در همین نکته اساسی نهفته است. یکی از اصول لیبرالیسم این است که دین و وحی آسمانی به هیچ وجه حقّ ورود به عرصه قانون‌گذاری ندارد، بلکه این خودِ مردم هستند که برای خودشان از حقّ قانون‌گذاری برخوردارند. اصل «سکولاریزم» که از اصول اصلی لیبرالیسم است عبارت است از گرایشی که طرفدار و مروّج بی اعتنایی و به حاشیه راندن دین از ساحت‌های مختلف حیات انسانی از قبیل سیاست،حکومت، علم، اخلاق، عقلانیت، حقوق و... است.

وی در مورد دومین نتیجه‌ای که از آیات ذکر شده به دست می‎آید، گفت: اطلاق آیات بالا به روشنی این نتیجه را نیز در اختیار می‌گذارد که در این اصل، تفاوتی میان احکام و دستورالعمل‌های فردی و اجتماعی نیست یعنی همان‌گونه که در حوزه روابط فردی، فقط حکم الله معتبر، مشروع و حجت است و مؤمنان مکلّف به انجام آن هستند، در حوزه روابط اجتماعی نیز حکم الله معتبر، مشروع و حجت است و مؤمنان فقط مکلّف به رعایت آن هستند.

این استاد حوزه و دانشگاه پیرامون سومین نتیجه گفت: عینیت یافتن همین اصل بنیادی در عرصه حیات اجتماعی مؤمنان در گرو دو امر حیاتی است؛ اول، شناخت روشمند و صحیح احکام الله و دوم، اجرای دقیق احکام الله در زوایای گوناگون حیات اجتماعی مؤمنان. لازمه بدیهی این امر، اهمیت یافتن نقش عناصر انسانی عالِم به احکام الله و توانا در اجرای احکام الله در جامعه مؤمنان است. به عبارت دیگر حکمرانی بر مبنای دین خدا جز با حضور و در رأس قرار گرفتن عالِم‌ترین فرد به دین خدا و تواناترین فرد در اجرای احکام اجتماعیِ دین ممکن نخواهد بود.

وی در ادامه به کلامی از امیرمؤمنان در باب حاکمیت مشروع اشاره کرد و گفت: امام علی(ع) آنجا که در این باب در خطبه ۱۷۳ نهج‌البلاغه سخن می‌گوید، چه زیبا و رسا از این مهم پرده برداشته است: «اَیُّها النّاسُ اِنَّ اَحَقَّ النّاسِ بِهذاَ الأَمرِ اَقواهُم عَلَیهِ و اَعلَمَهُم بِاَمرِاللهِ فِیهِ؛ ای مردم! سزاوارترین مردم به حاکمیت، کسی است که از همه بر این کار تواناتر و به احکام خداوند در این خصوص آگاه‌تر باشد».

کلانتری با بیان اینکه بدون شک در عصر حضور پیامبر اکرم(ص) مصداق بارز چنین انسانی، شخص آن حضرت است، چنانچه در عصر حضور امامان معصوم(ع) مصداق بارز چنین انسانی همان حضرات هستند، گفت: در عصر غیبت، دین شناسانی که در شناخت و اجرای دقیق احکام الله برترین عالِمان و مجریان عصر خویش هستند مصداق بارز همین عناصر انسانی به‌شمار می‌آیند.

وی در پایان گفت: گردن نهادن به اصل قرآنی انحصار حقّ قانون‌گذاری و تشریع به خداوند بزرگ به صورت منطقی مستلزم پذیرش نقش حیاتی انسان‌هایی در حاکمیت سیاسی جامعه اسلامی است که در شناخت و اجرای احکام خداوند برترین انسان‌های عصر خویش به‌شمار می‌آیند. توجه به این نکته ضروری است که آن اصل قرآنی و این لازمه منطقی، به دلیل جاودانگی و ابدیت قرآن و اسلام اختصاص به عصر خاصی ندارد و تا پایان عمر دنیا، ساری و جاری هستند.

انتهای پیام
captcha