عابد اکبری، کارشناس مسائل اروپا و مدیرعامل مؤسسه مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران، در گفتوگو با ایکنا، درباره اقدامات هماهنگی کشورهای اروپایی علیه ایران به ویژه پس از اعدام علیرضا اکبری و دلایل این اقدامات گفت: برای پاسخ به این سؤال باید ابتدا وضعیت داخلی اروپاییها را تحلیل کرد که در این باره میتوان به سه نکته اشاره کرد؛ اول اینکه اروپا در طی یک دهه گذشته در فرآیندی قرار گرفته که شکافهای دروناروپایی هر روز در حال بیشتر شدن است. به عبارتی در حالی که در بعد نظری با ایده اتحادیه اروپای منسجم روبرو بودیم اما امروز کشورهایی را میبینیم که هر کدام در موضوعات مختلف ساز خود را میزنند و به نوعی مشروعیت رهبری متحد اروپایی زیر سؤال رفته است.
وی افزود: نکته دوم این است که فرسایشی شدن جنگ اوکراین باعث شده اختلاف نظر کشورهای اروپایی درباره میزان هزینهکرد اروپا برای این جنگ بیشتر شده و هر روز فشار افکار عمومی بر روی دولتهای اروپایی به خاطر هزینههای هنگفت نظامی و تسلیحاتی در حمایت از اوکراین در حال افزایش است و این به تردید بیشتر کشورهای اروپایی در خصوص جنگ اوکراین و حواشی آن انجامیده است.
اکبری اظهار کرد: از سوی دیگر اروپاییها این احساس را دارند آمریکاییها به اندازه کافی از اروپا در جنگ اوکراین در مقابل روسیه حمایت نکردهاند و لذا علاوه بر تشدید شکافهای دروناروپایی با جنگ اوکراین، شکاف فراآتلانتیکی میان اروپا و آمریکا نیز در حال افزایش است و این باعث شده اروپا در موضوع جنگ اوکراین احساس تنهایی کند.
این کارشناس مسائل اروپا بیان کرد: در چنین فضای آشفتهای، اروپاییها در جستوجوی موضوعی در خارج از اروپا هستند که بین آنها اجماع و همگرایی ایجاد کرده و اتحاد فراآتلانتیکی آنها را با آمریکا تقویت کند و آن شکافها را ترمیم سازد و لذا در این روزها ایران و مسائل مرتبط با آن را به موضوعی برای ایجاد همگرایی تبدیل کردهاند. به عبارتی انتخاب موضوع ایران و تمرکز صد در صد بر روی آن یک نوع فرافکنی برای اروپاییها در جهت ترمیم شکافهای درونی خود است تا حداقل به شکل صوری موضع متحد خود را در خصوص یک موضوع نمایش دهند.
وی تصریح کرد: در واقع فراتر از خود موضوع ایران، تحولات این روزهای ایران در درجه اول ابزاری برای همگرایی درونی کردن کشورهای اروپایی و در درجه دوم تقویت اتحاد آنها با آمریکا است.
اکبری ادامه داد: نکته سوم مرتبط با برجام است که از آن در اسناد 2016 و 2017 اروپاییها به منزله یک موضوع انسجامبخش دروناروپایی یاد میشد و موضوعی بود که اتحادیه اروپا توانسته بود به واسطه آن بعد از سالها یک دستاورد بزرگ در عرصه سیاست خارجی و بینالمللی کسب کند اما خروج آمریکا از برجام، باز هم اروپاییها را دچار یک چالش و سردرگمی کرد. در واقع در حالی که مواضع جمهوری اسلامی ایران در قبال برجام کاملا مشخص و شفاف بود آنها نتوانستند از این چالش و سردرگمی در خصوص برجام خارج شوند و نتوانند یک موضع مشخص و صریح بگیرند.
اکبری درباره اینکه آیا اتحاد اروپاییها بر روی ایران برای ایجاد همگرایی میان آنها درباره مسائل مهم دیگر از جمله مقابله با روسیه است، گفت: به اعتقاد من موضوع ایران برای اروپاییها فراتر از اینکه بخواهند به مسئله حقوق بشر در ایران بپردازند یا به تهدیدانگاری ایران اقدام کنند، یک امر ذهنی است. به تعبیر روانشناسانه برخی افراد وقتی دچار یکسری چالشها میشوند یکی از راهکارهای آنها برای مقابله با آن چالشها، روی آوردن به فرافکنی و تمرکز بر روی موضوعات دیگر است تا به لحاظ ذهنی و روانی از آن چالش اصلی دور شوند یا به نوعی از آن فرار کنند.
مدیرعامل مؤسسه مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران افزود: امروز هم موضوعات اصلی اروپا، شکافهای دروناروپایی، بحران مشروعیت رهبری و جنگ اوکراین است و این مسائل در نظرسنجیها نیز به منزله اولویتهای اساسی مردم اروپا عنوان شده است. پس اینکه با چنین اولویتها و چالشهایی، این همه توان، انرژی و وقت دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی امروز اروپا بر موضوع ایران متمرکز شده، بیانگر جنبه فرافکنانه این مسئله و دور کردن اذهان از مسائل اصلی مبتلابه اروپاییهاست.
اکبری درباره ارزیابی واکنش دستگاه سیاست خارجی کشور به این حجم گسترده فضاسازی اروپاییها علیه ایران گفت: به اعتقاد من باید سیاست خارجی کشور فعالانهتر به این موضوع وارد شود. در وضعیت فعلی یک سیاست خارجی مشاهدهگرانه را دنبال میکنیم و به نوعی شاهد نوعی انفعال در دستگاه دیپلماسی هستیم. فارغ از نوع و حجم تهدیدات علیه ایران، ضرورت دارد دستگاه سیاست خارجی در موضوعات مختلف فعالتر عمل کند.
این کارشناس مسائل بینالمللی در ادامه به دو نمونه عملکرد انفعالی دستگاه سیاست خارجی در یکسال اخیر پرداخت و گفت: اولویت اصلی سیاست خارجی دولت سیزدهم، سیاست همسایگی است. این سیاست بدان معناست که تعاملات و گفتوگوها با همسایهها تقویت شده و در منازعات منطقهای و پیرامونی نقش پررنگتری ایفا شود. حال سؤال من از مقامات سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران این است چرا دستگاه سیاست خارجی کشور در منازعه میان تاجیکستان و ازبکستان هیچ نقشی حتی در حد یک میانجیگری حداقلی برای رفع این منازعه ایفا نکرد. همین انتقاد را میتوان نسبت به عدم نقشآفرینی جدی در منازعه میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان وارد کرد. در واقع وقتی سیاست همسایگی به مثابه اولویت اصلی سیاست خارجی دولت تعریف میشود اما نقشآفرینی جدی در این چارچوب انجام نمیشود به معنای سیاست خارجی منفعلانه و مشاهدهگرانه است و لذا انتقاد جدی در این زمینه به سیاست خارجی کشور وارد است.
گفتوگو از مهدی مخبری
انتهای پیام