سرویس معارف خبرگزاری ایکنا، در هفتهای که گذشت اخبار متعددی را منتشر کرده است که در ادامه بررسی میکنیم.
بیشتر احکام فقهی دغدغه امروز مردم نیست
حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمدکاظم طباطبایی، استاد دانشگاه قرآن و حدیث:
شاید بیشتر مسائل حج دغدغه چند درصد مردم باشد، ولی جایگاه رأی مردم دغدغه بیش از ۸۰ درصد مردم است یا مباحث مربوط به زنان که نیمی از جمعیت را تشکیل میدهند خیلی بااهمیت است و اینکه دین نسبت به ۵۰درصد جامعه چه نظری دارد؟ متأسفانه ما در مباحث اعتبارسنجی روی اقلیت یعنی روایات فقهی تمرکز کردهایم و مخاطب اکثریت با شبهات فراوان را رها کردهایم؛ حتی متدینین ما که افراد دعاخوانی هستند مثلاً از صحیفه سجادیه سؤال میپرسند، زیرا در صحیفه بیان شده که در آخرالزمان هر قیام و انقلابی محکوم به شکست است و با این روایات باید چه کنیم؟ برخی گفتند صحیفه، سند ندارد؛ وقتی اینطور صحیفه را خراب کنیم یعنی خود را از یک منبع دعایی غنی عمیق محروم کردهایم؛ در صورتی که بحث سند در مورد ادعیه چندان مطرح نیست.
اولویت اصلاحات فرهنگی در جامعه
حجتالاسلام والمسلمین احمد رهنمایی، استاد حوزه علمیه:
به تعبیر آیتالله مصباح در یکی از آثارشان(جامی از زلال کوثر)، فاطمه(س) در جبهه جهاد فرهنگی است؛ ایشان فرموده است: از اساسیترین کارهای پیامبران تلاش برای ریشهکنی جهل و شکوفاسازی عقل و فطرت بوده است. هیچ جامعهای به سامان نخواهد رسید، مگر اینکه تکتک افراد از مرتبهای متعالی برخوردار باشند، بنابراین در هر جامعهای اصلاحات فرهنگی بر دیگر اصلاحات مقدم است. قرآن کریم، مهمترین وظیفه پیامبر را تعلیم کتاب و تزکیه اخلاق برشمرده که در سوره مبارکه جمعه به آن اشاره شده است، این دو وظیفه از وظایف حضرت زهرا(س) هم بوده است و جایگاه فرهنگی آن بانو در بین ائمه(ع) از جایگاه ویژهای برخوردار است زیرا او بدون واسطه در محضر پیامبر(ص) بوده است.
نقد رهبران فرقههای انحرافی خطاست
حجتالاسلام والمسلمین امین شمشیری، استاد حوزه علمیه:
در نقد فرقهها، اصول اساسی آنها را هدف قرار دهید و کاری به جزئیات نداشته باشید و برچسبزنی اخلاقی نداشته باشید که همان بحث مباهته است، اشکالات حاشیهای را طرح نکنیم و بحث را نباید به انحرافات شخصی رهبر یا سران فرقه منحصر کنیم و یا نقطه شروع مباحث را اینگونه قرار دهیم. هرچند گاهی در برخی فرق لازم است رهبر فرقه را بزنیم، ولی نباید دال مرکزی ما این موضوع باشد که متأسفانه افراد بیسواد از این روش استفاده میکنند. جامعه امروز نمیپذیرد که بگوییم فلان رهبر فرقه با فلان خانم ارتباط نادرست دارد؛ ابتدا باید زیربنای عقایدی آنها را هدف قرار دهیم و اگر به مباحث شخصی هم پرداختیم با استناد قوی حرف بزنیم مانند اعتراف رهبر عرفان حلقه به اینکه چندبار خودکشی کرده است.
در نقادی همچنین نباید به مسائل متشابه بپردازیم؛ نقدهای سطحی و حاشیهای ضرر دارد، زیرا مجموعه نقد را تضییع میکند، مثلاً برخی کتابی در نقد یک فرقه مینویسند ولی بیسوادی خودشان آشکار میشود و باعث تقویت فرقه مقابل میشوند و دستاویزی برای طرح شبهاتی در مورد نقدکنندگان است مانند اینکه اینها اجیرشده نظام هستند. بنابراین باید اساس و اصول یک فرقه را بزنیم همچنین طوری نقد کنیم که تبلیغ فرقه مزبور نشود. نام اشخاص و رهبر فرقه را به خصوص در برنامههای تلویزیونی اصلا مطرح نکنیم، چون عمدتا به تبلیغ بیشتر برای آن منجر خواهد شد. باید توصیف منصفانه و غیرطولانی از فرقه داشته باشیم تا عاملی برای معرفی بیشتر فرقه نباشد.
رونق مذاکره و گفتوگو به جای خشونت؛ تفاوت جوامع مدرن و سنتی
سیدحسین نبوی، عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی:
در یک جامعه سنتی یا یک روستا که جمعیت کمتری دارد و جامعهشناسان آن را جامعه گمنشافتی مینامند اگر قرار باشد آدمها چیزی را از آن خود کنند میتوانند اینکار را با خشونت، زورگویی و تهدید و ارعاب انجام دهند. در آن جامعه ضرورت چندانی برای گفتوگو وجود نداشته است اما جامعه سنتی در حال پوست انداختن است و دیگر شاکلههای جامعه سنتی و سازوکارهایی که در آن جامعه نیرومند بودهاند در حال کمرنگ شدن هستند و به جای آنها عناصری که متعلق به جامعه مدرن است نیرومند میشود. در جامعه سنتی، پول اهمیت زیادی نداشته و افراد چندان به دنبال آن نبودهاند اما در جامعه مدرن، پول نقش زیادی دارد لذا در همین جامعه خودمان مشاهده میکنیم که اقتصاد و پول چه نقش مهمی ایفا میکند. باید دانست جامعه ایران نیز از مرحله سنتی در حال ورود به مرحله مدرن است و این مدرنیته اقتضائاتی دارد. یکی از اقتضائات این است که گروههای مختلف که بر سر منافع خود با هم اختلاف نظر پیدا میکنند، دیگر نمیتوانند به خشونت روی بیاورند بلکه اینجا جای گفتوگو و استدلال آوردن و متقاعد کردن همدیگر است لذا باید بتوانند همدیگر را مطابق با اصول صحیح قانع کنند. این امر برای شرایط کنونی ایران لازم است و خانوادهها هم باید بدانند که در شرایط کنونی، ضرورتی برای خشونت ورزیدن آدمها نیست بلکه باید دنبال تقویت مهارتهای گفتوگو باشند تا به نسلهای بعدی هم منتقل شود.
راز معیت و تکرار عسر و یسر در سوره انشراح
الهه هادیان؛ استاد دانشگاه قرآن و حدیث:
این پرسش برای من مطرح بود که معیت عسر و یسر در آیه «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا» در سوره شرح به چه معناست. برای پاسخ به این پرسش ابتدا به سراغ بررسی لغات رفتم. من این روش را از علامه طباطبایی یاد گرفتم. علامه برای حل ابهام آیات، ابتدا از لغت شروع میکند. ما گاهی آنقدر درگیر معنای اصطلاحی میشویم که از معنای لغوی غفلت میکنیم در حالی که معنای لغت به رفع ابهام آیه کمک میکند. این روش در مورد خیلی از آیات جواب میدهد لذا به ذهن من رسید شاید این روش در مورد کلمه یسر هم کارساز باشد. برخی تفاسیر مثل صاحب تفسیر روح البیان نکته خوبی گفته است و آن اینکه معیت در این آیه معیت حقیقی است یعنی توالی را نمیرساند و آیه میخواهد بگوید همراه هر عسری یسر است یعنی خداوند انسان را دچار عسر میکند چون از آن یسر متولد میشود و عسر و یسر در دل هم هستند، پس ما در همان سختی بزرگ میشویم و اینطور نیست اول سختی بکشیم بعد بزرگی برایمان حاصل شود.
تأکید اسلام بر مذموم بودن مردسالاری
آیتالله رضا رمضانی، دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت(ع):
حدود صد سال اخیر نهضتهایی برای دفاع از حقوق زنان شکل گرفته و در کشورهای اسلامی نفوذ کرده است. این جنبشها به دنبال شناسایی عوامل فرودستی زنان و بالا آوردن و رشد آنها بودند. برخی از فمینیستها، حتی تعبیر زن و مرد را اصطلاحی جفاکارانه نسبت به زنان میدانند. در فرهنگ اسلامی که به صورت فرهنگ عمومی هم درآمده و در برخی موارد تأثیرگذار هم بوده نگاهی منفی به زنان وجود داشته است و از جمله در میان اشعار آنها شاهد مردسالاری و جفای به زنان هستیم. البته اسلام چنین چیزی را تأیید نمیکند و بارها تأکید کرده که مردسالاری امری مذموم است و ملاک برتری انسانها را ارزشهای الهی و انسانی دانسته است.
تأسیس علم نشانهها را در تفسیر قرآن جدیتر بگیریم
آیتالله احمد مبلغی، استاد درس خارج حوزه علمیه:
علم نشانهها را باید جدیتر گرفت و روی آن کار کر. باید دید آیا میتوانیم آن را به مسیری برای کشف معانی بیشتر تبدیل کنیم؛ اگر بتوان آنقدر تکثیر امثله و مصداق بکنیم و آوردههایی از این رهگذر به دست بیاوریم که از طریق معهود و کلاسیک به دست نیامده است، این راه میتواند ما را به معانی جدیدی از آیات قرآن برساند. دنیای نشانهها در قرآن ناشناخته است زیرا کلام خداوند است. اگر بپذیریم کلام خداوند است که حتما هست، نمیتوانیم بپذیریم که در آن نشانه وجود ندارد. الفاظ در یک سیاق میتوانند حامل معنا و بطن باشند؛ یک بشر از همین کلمات استفاده کرده و حافظ میشود و بشر دیگری با استفاده از همین کلمات فردی عادی میشود. هر دو کلمات بشری است ولی قابلیت ترکیب آن میتواند آثار مختلفی خلق کند.
انتهای پیام