نیمی از اعضای جامعه، زنان هستند، اما آیا به اندازه این جمعیت به مسائل، مشکلات و چالشهای آنها توجه شده است؟ مشکلات و خلأهای قانونی، چالشهای شغلی و نبود فرصتهای برابر در بسیاری از بخشها، چالشهایی است که زنان هنوز با آن درگیر هستند و اتفاقا هر روز بیشتر از قبل به چشم میآیند. خبرنگار ایکنا از اصفهان، در خصوص چالشهای شغلی زنان و تضاد میان خانهداری و اشتغال با زینب ایزدیان، دکترای مدیریت آموزشی و عضو هیئت علمی گروه علوم تربیتی دانشگاه پیام نور اصفهان، گفتوگویی انجام داده است که شرح آن را در ادامه میخوانید.
ایکنا ـ زنان نیمی از جامعه هستند که شاید هنوز متناسب با نقش و اهمیتی که دارند، به آنها توجه نشده و همین مسئله، چالشهای زیادی در حوزه زنان ایجاد کرده است. به نظر شما، مهمترین چالش امروز زنان ایرانی چیست؟
امروز یکی از مهمترین چالشهای زنان، موضوع اشتغال و فعالیتهای اجتماعی است، بقیه مباحث تا حدی به جامعه گره خورده و زیاد نمیتوان آن را زنانه و مردانه در نظر گرفت، اما فعالیت اجتماعی، اشتغال و کنشگری اجتماعی، بحثی جدی است که برای زنان وجود دارد.
این موضوع، شمشیر دولبهای است که اگر با دقت از آن استفاده نشود، میتواند بخش زیادی از زنان را از کنشگری و نقش فعالی که میتوانند در راستای تمدن اسلامی داشته باشند، محروم کند و در عین حال، ورود بیمحابا و بدون دقت به ملاحظات جنسیتی جنس زن، با تمام ویژگیها، استعدادها و محدودیتهای آن به حوزه اشتغال نیز میتواند برای خانواده آسیبزا باشد. پس حرکت افراطی و تفریطی در این حوزه میتواند به بدنه جامعه و خانواده آسیب بزند.
امروز حتی تصور حذف زنان از صحنه اجتماع، امکانپذیر نیست، تعداد زیادی از معلمان و پرستاران را زنان تشکیل میدهند و اگر این جایگاهها خالی از حضور زنان شوند، حرکت جامعه مختل خواهد شد. پس باید با موضوع، آگاهانه برخورد کرد و با توصیههای کارشناسی نشده و نادرست، سختی و استرس زنان را بیشتر نکنیم، چون بارها دیده شده که در مسیر تأکید بر اهمیت خانهداری، زنان شاغل را دچار دوگانگی، تردید و اضطراب میکنیم.
در مباحث و سخنان رهبری نیز نقش زنان در حرکت گام دوم، بسیار مؤثر و کلیدی است، زیرا خواه ناخواه زنان، ۵۰ درصد جامعه را به خود اختصاص دادهاند و اگر از بدنه اقتصادی و اجرایی جامعه حذف شوند، جامعه آسیب میبیند.
ایکنا ـ امروز بعد از حدود 40 سال که از انقلاب میگذرد، هنوز نتوانستهایم به الگوی کار زنانه که با ویژگیها و محدودیتهای این قشر همخوانی داشته باشد، دست پیدا کنیم. به نظر شما با شرایط فعلی، آیا امکان دسترسی به این الگو وجود دارد و چنین الگویی چه مشخصاتی خواهد داشت؟
امروز چالش اصلی زنان، نه خود اشتغال، بلکه قوانین و سازوکارهای مربوط به اشتغال است. یک زن، به خودی خود با شاغل بودن آسیب نمیبیند، بلکه زمانی آسیب میبیند که باید با قوانین مساوی با مردان کار کند و در نوعی بروکراسی گرفتار میشود.
اینکه زنان وظایف خانهداری و فرزندآوری دارند و از سوی دیگر، باید قوانین شغلی خود را انجام دهند و در ساعت معینی در محل کار حاضر باشند، در حالی که در همان ساعت باید فرزند خود را راهی مدرسه کنند، آنها را دچار تنش میکند و جمع این استرسها و تنشها وقتی کنار هم قرار میگیرد، زن را خرد میکند. در نهایت، زنی که فکر میکند ظرفیت و استعداد انجام کاری را دارد و میتواند در کنار وظایف خانوادگی، نقشآفرینی اجتماعی و اقتصادی هم داشته باشد، در یک سیستم بروکراسی گرفتار میشود و عملا از قوانین خشک و انعطافناپذیر ضربه میبیند.
حتی اگر مشاغل کارگری را در نظر نگیریم که شرایط آنها برای زنان بسیار سختتر است، در سطح شغلی مثل هیئت علمی نیز زنان استرس مضاعفی نسبت به مردان تحمل میکنند، زیرا قوانین هیئت علمی به صورتی نیست که خانوادهداری زنان را در نظر بگیرد و در مقابل آن به آنها امتیازات و فرصتهایی بدهد، مثل اینکه زنان بتوانند مقالات کمتری برای ارتقا ارائه دهند و یا در بازه زمانی طولانیتری، دوره تحصیلی خود را بگذرانند. یعنی قاعده خاصی برای هیئت علمی زن وجود ندارد و هر دو گروه با یک قانون فعالیت میکنند. این قوانین خشک، زنان را دچار دوگانگی میکند و در نهایت باعث میشود از خیر کار یا خانواده بگذرند. اینها چالشهای جدی است که زن بودن را مشکل میکند.
در کشورهای دیگر، نمونههایی از سازمانهایی وجود دارد که دوستدار خانواده هستند و در این زمینه، ایزو و مراتبی دارند که بیشتر این موارد مربوط به زنان است و اینکه یک سازمان چه تسهیلات و رفاهیاتی برای آنها در نظر میگیرد تا خانواده هر چه کمتر آسیب ببیند، اما در ایران شاهد وجود سازمانهایی که مدعی و مجری طرحهای دوستدار خانواده و حاضر به تعدیل قوانین در خصوص زنان به نفع خانواده باشند، نیستیم و این باید از سمت حلقههايچی گفتمانی و اندیشکدهها با کار جدی و مطالعات تطبیقی پیگیری شود؛ اینکه چگونه میتوان از ظرفیت زنان برای حفظ خانواده، افزایش جمعیت و در عین حال، پیشبرد اهداف جامعه استفاده کرد.
در بسیاری از کشورها، شرط سنی در استخدام زنان دخیل نیست تا زن در بازه سنی ۲۰ تا ۳۰ سال، نسبت به فرزندآوری اقدام کند و بعد از آن وارد بازار کار شود، اما در حال حاضر، زنان عملا از سنی به بعد امکان حضور در بازار کار استخدامی و سازمانی مثل معلمی و پرستاری را ندارند. اینها مواردی است که مدلهای اجرایی آن در دنیا وجود دارد، اما عزم اجرای آن در کشور وجود نداشته است.
ایکنا ـ برخی میگویند دوگانه خانهداری و فعالیت اجتماعی، اساسا دوگانه غلطی است که در دوران مدرن ایجاد شده، نظر شما در این خصوص چیست؟
دوگانه خانهداری و اشتغال وجود دارد و دوگانه غلطی نیست، اما میتوان آن را مدیریت کرد و مسئله این است که چگونه باید آن را مدیریت کنیم. ما در اینجا با دو موضوع روبرو هستیم؛ فعالیت اجتماعی زنان و اشتغال. فعالیت اجتماعی و کنشگری در قالب سازمانها و کانونهای داوطلبانه مشکلی ندارد و حتی خانمهای مسن نیز امکان چنین فعالیتی را دارند، اما اشتغال و بازار کار، قواعد و قوانین خاص خود را دارد، یعنی اینکه زن بتواند استخدام آموزش و پرورش، بیمارستان، شهرداری و دانشگاه شود.
فعالیت اجتماعی به معنای فعالیت داوطلبانه با خانهداری قابل جمع است و دوگانهای در این حوزه وجود ندارد، اما بحث اشتغال زاییده جامعه مدرن است. ۵۰ سال پیش، این میزان مدرسه، بیمارستان، دانشگاه و بانک نداشتیم، همه این سازمانها و مراکز به نیروی کار نیاز دارند و بخشی از این نیروی کار، زنان هستند که در حال حاضر، در اشتغال و جمع آن با خانواده چالش دارند.
علاوه بر آن، سطح نگاه به اشتغال نیز مهم است و من فکر میکنم هنوز در جامعه ایرانی، نگاه به اشتغال زنان در سطح کلان، مدیریتی و راهبردی نیست و تعداد زنانی که در سطوح بالای اجتماعی و مشاغل کلیدی کار میکنند، بسیار کم است.
ایکنا ـ این چالش طولانی، از چه مجرایی حل میشود و راهکار مدیریت این موضوع چیست؟
این به بدنه تصمیمگیر و حاکم بازمیگردد که همیشه آنقدر مردانه بوده که هیچ درکی از چالشها و استرسهای زنان نداشته است. این بدنه تصمیمگیر گاه تصمیماتی میگیرد که بهزعم خود، به نفع زنان است، اما در واقع شرایط را برای آنها سختتر میکند. برای مثال، وقتی شرایط را برای خانهنشینی و فرزندآوری زنان مهیا میکنند، به این توجه نمیکنند که او استعدادها و تواناییهایی دارد و امروز هم شرایط مثل گذشته نیست، فناوری به کمک زنان آمده و حجم کار آنها را در خانه کاهش داده است. همین سیاستگذاریهای غلط، مشکلات زنان را بیشتر میکند.
در این زمینه، حلقههای گفتمانی و اندیشکدههایی که به مطالعات و حقوق زنان مربوط هستند، میتوانند مؤثر باشند. از اندیشکدهها میتوان بستههای سیاستی، اجرایی و کاربردی انتظار داشت، وگرنه بدنه تصمیمگیر همچنان مردانه است و نگاه درستی به موضوعات زنان ندارد، مگر اینکه در گروهها و حلقههای کوچک، مطالعات و مطالباتی همراه با پیگیری جدی صورت گیرد.
در واقع، مسئله اشتغال زنان به گفتوگوی جدی نیاز دارد، اینکه مسائل بهصورت واقعی روی میز گذاشته شود و تحلیلی و مسئله به مسئله پیش برود. بخش مهمی از این موضوع نیز به آموزشها و مهارتهای زنان بازمیگردد. باید بر این موضوع سرمایهگذاری کنیم که زنان فارغ از محدودیتهای جنسیتی و زمانی بتوانند اشتغالآفرینی و نقشآفرینی داشته باشند و فکر نکنیم که اگر زنان را به سمت خانهداری سوق دهیم، اتفاق خوب و مبارکی برای جامعه رقم زدهایم، کمااینکه در دو سال اخیر این اتفاقات افتاده، قوانین سختگیرانهتر شده و بسیاری از ادارات، تعدیلهایی نسبت به نیروهای خانم انجام دادهاند. همه این اتفاقات با رویکردهای فرزندآوری و جمعیتی انجام شده است، غافل از اینکه فرزندآوری و افرایش جمعیت، مقدمات و زمینههای متعددی دارد. امروز یکی از مهمترین دلایل کاهش فرزندآوری، سبک زندگی، خانواده هستهای، خانههای کوچک و شرایط اقتصادی بوده و فعالیت اجتماعی زنان فقط بخشی از این موضوع است. اشتغال، یک موضوع و گزاره بهشمار میرود و مسئله اصلی در زمینه جمعیت، تغییر سبک زندگی است. همانطور که در گذشته، برخی زنان با وجود اشتغال، تعداد زیادی فرزند داشتهاند.
گفتوگو از پریسا عابدی
انتهای پیام