به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین احمد اولیایی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، امروز 9 مهرماه در نشست علمی «تصویر عدالت توزیعی در فرهنگ»، گفت: عدالت فرهنگی عرصه جدیدی در عدالتپژوهی است لذا متن جامعی به زبان فارسی در این زمینه نداریم و حتی غربیها هم در این زمینه با سویه عدالتهای میانفرهنگی بحث کردهاند؛ مثلاً اینکه اگر یک بیمارستانی بخواهد عادلانه خدمات بدهد، لازم است پرستار دو زبانه داشته باشد زیرا فرهنگ کشوری چون آمریکا مهاجرپذیر است.
وی افزود: عدالت فرهنگی قسیم عدالت سیاسی، قضایی و اقتصادی و ... است زیرا جامعیت آن به عدالت اجتماعی بر میگردد؛ در اینجا همانطور که ما به دنبال توزیع عادلانه درآمد به عنوان یک خیّر اجتماعی در جامعه هستیم و یا در سیاست به دنبال توزیع عادلانه موقعیتهای سیاسی هستیم، دنبال توزیع فرهنگ نیز هستیم.
حجتالاسلام اولیایی با بیان اینکه از دوره ارسطو همیشه عدالت توزیعی مساوی عدالت اجتماعی گرفته شده است و این در عدالت فرهنگی، آفت است، تصریح کرد: در مورد رابطه بین فرهنگ و عدالت، چند تصویر وجود دارد؛ گاهی فرهنگ بر عدالت اثر دارد مانند پذیرش ظلم به زن در یک جامعه پدرسالار و مردسالار؛ گاهی عدالت بر فرهنگ اثر دارد. همین ماجرای اخیر که منجر به اغتشاش شد، میتواند این طور تحلیل شود که نابرابریهای اقتصادی منجر به این نوع موارد شده است، یعنی شخصی از نظر فرهنگی در موضع متخاصم با فرهنگ عمومی جامعه قرار دارد ولی پشتوانه آن، نابرابریهای اقتصادی است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: رابطه دیگر، تأثیر ادراک عدالت بر عدالت است، یعنی در جامعهای ممکن است عدالت وجود داشته باشد ولی ادراک آن وجود نداشته باشد؛ یعنی فرد به خاطر برخی عوامل مانند رسانه احساس بیعدالتی کند یا برعکس جامعهای عدالت ندارد ولی فرد احساس میکند عدالت وجود دارد. مثلاً هندوها چون به تناسخ اعتقاد دارند، فقر خودشان را با آن توجیه میکنند و آن را ظلم نمیدانند.
وی افزود: وجه دیگر فرهنگ عدالت است که به عدالتطلبی به عنوان یک فرهنگ اشاره دارد. وجه دیگر هم عدالت فرهنگی است که با چند قسم سابق متفاوت است. در برخی موارد دیده شده که از فرهنگ عدالت به عدالت فرهنگی یاد میشود و یا از تأثیر فرهنگ بر عدالت به عدالت فرهنگی یاد میشود، در صورتی که پرسش اصلی ما این است که در فرهنگ چه چیزی باید توزیع شود و خیر و مواهب اجتماعی برای توزیع چه چیزی است و چه کنشی عادلانه و یا ظالمانه است و مبنای توزیع ما چیست؟.
حجتالاسلام اولیایی با اشاره به سهگانه عدالت توزیعی، عدالت فرایندی و کیفری، بیان کرد: این سهگانه در تمامی عدالتها مورد بحث است ولی محل بحث ما عدالت توزیعی است؛ یعنی آیا همانگونه که ما از عدالت توزیعی در اقتصاد بحث داریم، در فرهنگ هم همینطور است؟. در ادبیات عدالتپژوهی، گزارههای زیادی وجود دارد که عدالت اجتماعی را با عدالت توزیعی یکسان پنداشتهاند و این در عرصه فرهنگ آسیبزا هست.
وی تأکید کرد: در نظر بیشتر اندیشمندان عدالتپژوه، عدالت اجتماعی یک جنبه از عدالت توزیعی است و این دو به جای هم به کار میروند. استوارت میل و ... هم از عدالت اجتماعی یاد کردهاند، بدون اینکه تفاوت آن را با عدالت توزیعی مطرح کنند.
حجتالاسلام اولیایی اظهار کرد: بحث بنده این است که انحصار عدالت اجتماعی به عدالت توزیعی در عرصه فرهنگ ما را گرفتار تقلیلگرایی و چند خطا میکند؛ ابتدا سبب میشود تا عرصه فرهنگ را به سمت یک عرصه اقتصادی ببریم و آن را کاملاً اقتصادی کنیم به جای اینکه ببینیم چه چیزی عامل رشد انسان میشود. به همین دلیل عرصه رسانه، فضای مجازی و کالاهای فرهنگی و حتی عرصه کتاب، عرصه تجارت و کسب درآمد است.
وی افزود: ما در حوزه کتاب و سینما از این معیار استفاده میکنیم که مثلاً به ازاء هر چند هزار نفر این تعداد سینما و یا کتاب باید وجود داشته باشد. اگر از این نگاه فاصله بگیریم به این نتیجه برسیم که در فلان شهر اصلا نباید سینما باشد زیرا چیزی که توزیع میشود جنس مادی ندارد بلکه جنس پیام دارد و سینما پیامی را به مخاطب منتقل میکند که از جنس مادیات نیست.
حجتالاسلام اولیایی اضافه کرد: ما به تعبیر یکی از اندیشمندان غربی دچار بازتولید مکانیکی اثر هنری شدهایم مثلاً افراد برای دیدن یک اثر هنری از یک هنرمند معروف غربی ممکن بود هزینه کرده و در صف بایستند ولی امروز با یک جستجو میتوان آن را با وضوح خوب در فضای مجازی دید.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: توزیع آثار به سرعت و با تکثر در فضای مجازی و اینکه همه دسترسی دارند سبب میشود تا آثار فاقد تقدس و اثرگذاری شوند، یعنی همه به کتاب و کتاب صوتی و ... دسترسی داریم و عضو گروههای گفتوگوی مجازی هستیم ولی رشد فرهنگی نداریم زیرا نگاه توزیعی صرف به عرصه عدالت ما را به سمت تبدیل فرهنگ به عرصه اقتصادی پیش میبرد.
وی افزود: در اقتصاد آن چیزی که موضوعیت دارد، منابع مادی است که پول در ازای آن پرداخت میشود ولی در فرهنگ ما از مباحث مادی فاصله میگیریم همچنین تصدیگری در اقتصاد دست حاکمیتها اعم از پادشاهی و دموکراسی و ... است و نه مردم لذا مردم در عرصه اقتصاد منتظر توزیع هستند، ولی در فرهنگ خیلی فرق دارد زیرا مردم، متصدی هستند.
اولیایی بیان کرد: من به عنوان مدیر صدا و سیما میتوانم تعیین کنم چند شبکه باشد و ساعت پخش برنامهها هم دست ما هست ولی نهایتا مغز خواننده است که تصمیم میگیرد چه پیامی دریافت کند، یعنی مردم در فرهنگ خودشان، تولیدکننده و مصرفکننده هستند. درست است که مردم تحت تأثیر فضای مجازی و هزاران علل فرهنگساز هستند ولی در نهایت تصدیگری در فرهنگ به دست خود مردم است زیرا ما در فرهنگ با سلیقه، عقیده، ذوق و خلاقیت مواجه هستیم و تصدی اینها در دست دولت نیست.
وی بیان کرد: از این رو ممکن است در شورای عالی انقلاب فرهنگی و صدا و سیما و نهادهای فرهنگی تصمیماتی گرفته شود ولی فرهنگ کشور چیز دیگری باشد؛ در اقتصاد اگر تصمیم گرفتیم ماهانه یارانه بدهیم محقق میشود ولی نمیتوان گفت مردم چگونه فکر کنند و چه بپوشند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی افزود: تفاوت دیگر در اقتصاد و فرهنگ، محدودیت در منابع است یعنی در اقتصاد با محدودیت منابع روبرو هستیم لذا نزاع رخ داده و بحث توزیع عادلانه به میان میآید؛ آب و گاز و نفت و منابع کم میشوند و نزاع بین انسانها رخ میدهد ولی در فرهنگ محدودیت در منابع نداریم زیرا منبع، تفکرات انسانهاست که تمامی ندارد و انسانها هزاران مدل اندیشیدهاند و خواهند اندیشید.
وی تصریح کرد: اساساً تعبیر عدالت توزیعی در عدالت فرهنگی، اشتباه است و باید مراقب باشیم صنعت را دچار صنعت فرهنگی نکنیم، گاهی میبینیم که یک مدیر رسانهای در کشور افتخار میکند که ما توانستیم تصویر فول اچ دی را به دورترین نقاط کشور ببریم ولی این لزوماً به معنای عدالت فرهنگی نیست و حتی شاید ظلم فرهنگی باشد.
در ادامه حجتالاسلام والمسلمین سیدکاظم سیدباقری، مدیر گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه بحث عدالت فرهنگی در کشور در آغاز راه است، گفت: عرصه فرهنگ و عدالت قصه پرغصه است و هرقدر از فرهنگ و عدالت سخن بگوییم، باز نمیتوان نقطه پایانی بر آن گذاشت.
وی افزود: از آنجا که بحث از عدالت اقتصادی زودتر در جامعه فهمیده میشود، لذا وقتی از عدالت سیاسی و فرهنگی هم حرف میزنیم، اذهان متوجه همین توزیع در بحث اقتصاد میشود. فرهنگ امری نیست که به سادگی هم قابل توزیع باشد و اگر قابل توزیع باشد، باز مطلوب هم نخواهد بود.
حجتالاسلام سیدباقری با بیان اینکه عدالت فرهنگی زیرمجموعه عدالت اجتماعی و قسیم عدالت اقتصادی است، تصریح کرد: عدالت فرهنگی به مجموعه ارزشهای معنوی در جامعه فرهنگ گفته میشود و اگر روندی اتفاق افتاد که فرهنگ مطلوب به طور شایسته و بایسته در جامعه جریان و سریان پیدا کند، به نحوی که موجب پیشرفت و تکامل جامعه انسانی شود، میتوان گفت به سمت عدالت فرهنگی حرکت کردهایم.
وی افزود: در بحث عدالت چند عنصر باید پیگیری شود که اول چیستی آن است، دوم اینکه چه کسی عدالت را باید اعطا کند یعنی مجری عدالت کیست و سوم اینکه چه چیزی با چه روند و فرایندی توزیع میشود. البته در عدالت فرهنگی نباید بحث از توزیع یک کالا مانند عرصه اقتصادی وجود داشته باشد.
مدیر گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تصریح کرد: به نظر بنده در عدالت فرهنگی، بحث از توزیع کالای مادی در میان نیست ولی مجری عدالت(مثلاً دولت) و روند اجرای عدالت، بسترساز رشد و شکوفایی استعدادهای شهروندان است تا افراد به حقوق خودشان در عرصه فرهنگی برسند؛ البته گاهی بحث از تولید، توزیع و یا رسیدن جامعه به فرهنگ رشدیافته عقلانی در میان است.
این پژوهشگر بیان کرد: دولت و مجری عدالت باید زمینهچینی و بسترسازی کند تا همه افراد جامعه بتوانند به حقوق شایسته و بایسته خود در عرصه فرهنگی برسند تا تولید فرهنگی شکل بگیرد و اگر دولت در تولید فرهنگی از موافق خود حمایت کرد و مخالف را در انزوا قرار داد، نوعی ناعدالتی فرهنگی رخ داده است.
حجتالاسلام سیدباقری تأکید کرد: باید زمینه به صورت برابر برای تولید کالا و ارزشهای فرهنگی در جامعه مهیا شود و اگر چنین شد فرهنگ مردم و جامعه رشد خواهد کرد و در ازای رشد فرهنگ، فرهنگ عدالتطلبی هم رشد خواهد کرد و در گام دوم بحث توزیع برابر به میان خواهد آمد؛ اگر تولید و توزیع برابر شکل بگیرد، جامعه به سمت فرهنگ عقلانی رشدیافته پیش خواهد رفت که در اینجا میتوانیم بحث از عدالت فرهنگی داشته باشیم.
انتهای پیام