«وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبادَكَ مِنَ الْجَهالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلالَةِ»... يكى از علل و يا مهمترين علت شهادت امام حسين(ع) و يا مهمترين علت گرويدن مردم به امويان، جهالت مردم بود.
از طرفى هم مىدانيم امام حسين(ع) با يزيد مبارزه نمىكرد؛ او بالاتر از اين بود كه هدفش شخص و فرد باشد؛ هدف او اصولى و كلى بود.
در حقيقت امام حسين(ع) با ظلم مبارزه مىكرد و با جهل، چنانكه در زيارت به ما تلقين و تعليم كردهاند كه هدف اين مبارزه از بين بردن جهل و گمراهى است چنانكه در زيارت اربعين است: «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبادَكَ مِنَ الْجَهالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلالَةِ»
...مقصود از جهالت مردم اين نبود كه چون مردم بى سواد بودند و درس نخوانده بودند، مرتكب چنين عملى شدند و اگر درس خوانده و تحصيل كرده مىبودند، نمىكردند. نه، در اصطلاح دين، «جهالت» بيشتر در مقابل «عقل» گفته مىشود و مقصود آن تنبّه عقلى است كه مردم بايد داشته باشند و به عبارت ديگر قوّه تجزيه و تحليل قضاياى مشهود و تطبيق كليات بر جزئيات است و اين چندان ربطى به سواد و بى سوادى ندارد.
علم، حفظ و ضبط كليات است و عقل قوّه تحليل است به عبارت ديگر امام حسين(ع) شهيدِ فراموشكارى مردم شد، زيرا مردم اگر در تاريخ پنجاه شصت ساله خودشان فكر مىكردند و قوّه تنبّه و استنتاج و عبرتگيرى در آنها مىبود و به تعبير سيد الشّهدا(ع) كه فرمود: «ارْجِعوا الى عُقولِكُمْ» اگر به عقل و تجربه پنجاه شصت ساله خود رجوع مىكردند و جنايتهاى ابو سفيان و معاويه و زياد در كوفه و خاندان اموى را اصولًا فراموش نمى كردند و گول ظاهر فعلى معاويه را- كه دم زدن از دين به خاطر منافع شخصى است- نمى خوردند و عميق فكر مىكردند و حساب مىكردند آيا حسين(ع) براى دين و دنياى آنها بهتر بود يا يزيد و معاويه و عبيد الله، هرگز چنين جنايتى واقع نمىشد...يعنى نتوانستند پشت پرده نفاق را ببينند.
ظواهر شعائر اسلامى را محفوظ مى ديدند و توجه به اصول و معانىِ از بين رفته نداشتند. البته در اين حادثه، رعب و ترس و استسباع از يك طرف، و فساد اخلاق رؤسا و رشوهخوارى آنها و طمع آنها و اطاعت كوركورانه ـ به حسب خوى قبيلهاى عربى ـ كوچكترها از رؤساى قبائل از طرف ديگر، نيز از عوامل مهم وقوع اين حادثه بود.️
انتهای پیام