عرفان اسلامی بر محور ولایت می‌چرخد
کد خبر: 4077519
تاریخ انتشار : ۲۱ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۲:۵۷

عرفان اسلامی بر محور ولایت می‌چرخد

تولیت آستان مقدس شاهچراغ(ع) با بیان اینکه ولایت یکی از کلیدواژه‌های اصلی در عرفان اسلامی است، گفت: اصولاً تمام عرفان اسلامی، بر محور ولایت و ولی می‌چرخد.

حجت‌الاسلام والمسلمین ابراهیم کلانتری، تولیت حرم مطهر حضرت شاهچراغ(ع)به گزارش ایکنا از فارس، به نقل از روابط عمومی و امور بین‌الملل آستان مقدس شاهچراغ(ع)، حجت‌الاسلام والمسلمین ابراهیم کلانتری، تولیت حرم مطهر حضرت شاهچراغ(ع) عصر پنج‌شنبه، 20 مرداد در سلسله نشست‌های «ولایت فقیه» در این حرم مطهر ضمن بیان خلاصه‌ای از مطالب گفته شده در جلسه گذشته درباره مفهوم ولایت در مبحث ولایت فقیه، گفت: بحث امروز به موضوع ولایت در عرفان اختصاص دارد. ولایت یکی از کلیدواژه‌های اصلی در عرفان اسلامی است. بزرگان عرفان همچون اِبن عربی، عبدالرزاق کاشانی، قیصری و مولوی به وفور از واژه ولایت استفاده کرده‌اند.

وی تصریح کرد: اصولاً تمام عرفان اسلامی، بر محور ولایت و ولی می‌چرخد. به قول مولانا پس به هر دوری ولی قائم است/ تا قیامت آزمایش دائم است یعنی هیچ دوره‌ای بدون ولایت و ولی امکان‌پذیر نیست.

کلانتری با طرح این سؤال آیا مفهوم ولایت را در مبحث ولایت فقیه می‌توان با مفهوم ولایت در عرفان یکی دانست، یا اینکه بین آن‌ها تفاوتی وجود دارد، گفت: واژه ولایت در عرفان نظری نیز واژه‌ای پر استعمال است. بی‌گمان توجه به تفاوت مفهوم اصطلاحی این واژه در مبحث ولایت فقیه با مفهوم اصطلاحی آن در عرفان نظری، مخاطب را از خلط مبحث و گرفتار آمدن در دام اشتباه در امان می‌دارد. پیش از این گذشت که ولایت در مبحث ولایت فقیه نوعی ولایت تشریعی و به معنای سرپرستی، تدبیر و اداره امور جامعه است؛ این در حالی است که ولایت در اصطلاح عرفان نظری عبارت است از نایل آمدن بنده به مقام قرب حضرت حق.

تولیت حرم مطهر حضرت شاهچراغ(ع) تصریح کرد: قیصری در تعریف ولایت در اصطلاح عرفان چنین می‌گوید و فی الأصطلاحِ هِیَ القُربُ مِنَ الحقِّ سبحانَه، ولایت در اصطلاح عرفان عبارت است از قرب و نزدیکی به خداوند.

وی اضافه کرد: همچنین عبدالرزاق کاشانی در بیان مبسوط تری، ولایت در اصطلاح عرفان را اینگونه تعریف می‌کند «الولایة هی قیامُ العَبدِ بِالحَقِّ عِندَ الفَناء عَن نَفسِه و ذلک بتولّی الحقّ ایاه حتی یُبَلِّغَه غایَةَ مَقامِ القُربِ و التمکین» ولایت عبارت است از قیام بنده به خدا آنگاه که از خود فانی شود و این با سرپرستی خداوند بر بنده حاصل می‌شود تا جایی که بنده را به بالاترین مقام قرب و تمکین خود نایل می‌کند.

کلانتری تصریح کرد: بر این اساس، ولایت معنوی مقام و جایگاه ویژه‌ای است که در اثر بندگی خالصانه، سیر و سلوک الی الله و عنایت حضرت حق عاید سالک الی‌الله می‌شود و با موضوع حکومت و اداره جامعه به کلّی متمایز است.

وی با تأکید بر اینکه برای رسیدن به مقام قرب الهی، درجات و مراتب بسیار است، گفت: امام صادق(ع) فرمودند «إنّ الإيمانَ عَشْرُ دَرَجاتٍ بِمَنزِلَةِ السُلَّمِ، يُصْعَدُ مِنهُ مِرْقاةً بَعدَ مِرْقاةٍ، فلا يَقُولَنَّ صاحبُ الاثنَينِ لِصاحِبِ الواحدِ؛ لَستَ على شَيءٍ، حتّى يَنْتهيَ إلَى العاشِرِ. فلا تُسْقِطْ مَن هُو دُونَكَ فيُسْقِطَكَ مَن هُو فَوقَكَ، وإذا رأيتَ مَن هُو أسْفَلُ مِنكَ بدرجةٍ فارْفَعْهُ إليكَ برِفْقٍ، ولا تَحْمِلَنَّ علَيهِ ما لا يُطيقُ فَتَكْسِرَهُ، فإنّ مَن كَسَرَ مؤمنا فعلَيهِ جَبْرُهُ» یعنی ايمان، مانند نردبانى است كه 10 پله دارد و پله‌هاى آن يكى پس از ديگرى پيموده مى‌شود. پس كسى كه در پله دوم است نبايد به آنكه در پله اول است بگويد تو چيزى نيستى، تا برسد به آنكه در پله دهم است او هم نبايد به پايين‌تر خود چنين سخنى بگويد. آن را كه در پله پايين‌تر از تو قرار دارد نينداز كه بالاتر از تو نيز تو را مى‌اندازد. اگر ديدى كسى يك پله از تو پايين‌تر است با مهربانى و ملايمت او را به طرف خود بالاكشان و فراتر از توانش بارى به دوش او مگذار كه او را مى‌شكنى و هركس مؤمنى را بشكند بايد شكستگى او را جبران كند.

تولیت حرم مطهر شاهچراغ(ع) تصریح کرد: کسی که در پله اول است، هنوز ۹ پله دیگر یا ۹ کوچه دیگر مانده تا به شهر عشق برسد، اما آن کسی که پله آخر را گذرانده، عملا وارد شهر عشق شده است. هفت شهر عشق را عطار گشت، ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم.

کلانتری اظهار کرد: امام خمینی(ره) در صفحات ۵۳ و ۵۴ کتاب ولایت فقیه، در بیان تمایز ولایت معنوی با ولایت در مبحث ولایت فقیه چنین می‌گویند: «برای امام، مقامات معنوی هم هست که جدا از وظیفه حکومت است و آن مقام خلافت کلی الهی است که گاهی در لسان ائمه(ع)، از آن یاد شده است. خلافتی تکوینی است که به موجب آن جمیع ذرات در برابر «ولی امر» خاضع هستند. از ضروریات مذهب ماست که کسی به مقامات معنوی ائمه(ع) نمی‌رسد، حتی مَلک مقرّب و نبی مُرسَل. اصولاً رسول اکرم(ص) و ائمه(ع) طبق روایاتی که داریم قبل از این عالَم انواری بوده‌اند در ظل عرش و در انعقاد نطفه و طینت از بقیه مردم امتیاز داشته‌اند و مقاماتی دارند الی ماشاءالله. چنانکه در روایات معراج جبرئیل عرض می‌کند: «لَو دَنَوتُ اَنمُلَةً لَاحتَرَقتُ» هرگاه کمی نزدیکتر می‌شدم، سوخته بودم. یا این فرمایش که «اِنَّ لَنا مَع اللهِ حالاتٌ لایَسَعُهُ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ وَ لانَبّیٌ مُرسَلٌ» ما با خدا حالاتی داریم که نه فرشته مقرب آن را می‌تواند داشته باشد و نه پیامبر مرسل. این جزو اصول مذهب ماست که ائمه(ع) چنین مقاماتی دارند، قبل از آنکه موضوع حکومت در میان باشد. چنانکه به حسب روایات این مقامات معنوی برای حضرت زهرا(س)، هم هست؛ با اینکه آن حضرت نه حاکم است و نه قاضی و نه خلیفه. این مقامات سوای وظیفه حکومت است.

انتهای پیام
captcha