ره صد ساله‌ای که یک شبه طی شد
کد خبر: 4076168
تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۷:۵۶
همنوا با کاروان کربلا/ ۵

ره صد ساله‌ای که یک شبه طی شد

«إذَن لا نُبالی بالموت» از لسان علی‌اکبر(ع) یادآور کلامی از امام راحل(ره) است که فرمودند شهدا ره صد ساله را یک شبه طی کردند؛ اینکه او با مرگ مشکل ندارد از یک باور و عقبه در وجود علی‌اکبر(ع) بر می‌خیزد.

شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام

حجت‌الاسلام والمسلمین محمدابراهیم حجت‌پناه، دبیر کانون‌های خدمت رضوی در چهارمحال‌وبختیاری در گفت‌وگو با ایکنا با اشاره به اینکه روز هشتم به نام و یاد پیغمبر کربلا حضرت علی‌اکبر محافل عزای حسینی را برپا می‌داریم، اظهار کرد: در مسیر حرکت اباعبدالله الحسین(ع) از مکه به سوی کربلا، توجه حضرت به عمق مناسک دینی باید مورد توجه قرار گیرد یعنی حاجیان واقعی سال ۶۱ هجری امام حسین(ع) و یاران ایشان هستند.

وی ادامه داد: وقتی انسان دین را نفهمد و به درک عمق مناسک دینی دست نیابد مثال آن سه همکاری است که یکی مسئول کندن گودال، دومی مسئول لوله‌گذاری در گودال و سومی مسئول پر کردن گودال بودند، روزی نفر دوم نیامد و آن دوی دیگر بدون توجه به این غیبت، کار هر روز خود را انجام دادند اما عملاً وقتشان را تلف کردند و سرمایه‌ هدر دادند زیرا هدف اصلی یعنی لوله‌گذاری محقق نشده بود. کسانی هم که بدون توجه به مفهوم و فلسفه مناسک دینی آن‌را انجام می‌دهند، کارشان بیهوده است.

اهمیت شعور و معرفت دینی

وی با تأکید بر اهمیت دستیابی به شعور و معرفت دینی، بیان کرد: باید دید با توجه به اقتضائات و شرایط زمان و زمانه و زمین و زمینه موجود، جانمان را در کجا فدای دین کنیم، امام حسین(ع) که به درک فلسفه عرفات و مشعر در حج سال ۶۱ هجری رسیده بودند، این را هم می‌دانستند امسال خون ایشان باید بر زمین ریخته شود تا حج آن سالشان خاتمه یابد، ایشان در آن سال می‌دانستند چه تکلیفی دارند و بدان عمل کردند.

حجت‌پناه گفت: باید بدانیم وظیفه ما در هر برهه از زمان در قبال دین این نیست که پوسته مناسک دینی را حفظ کنیم اما از مغز و محتوا غافل باشیم. اباعبدالله(ع) در حج آن سال می‌دانستند که مناسک حج خود را در کربلا باید تکمیل کنند و به زودی به شهادت برسند و خانواده ایشان به اسارت در آید، ایشان خوب درک کرده بودند که بر طبق آیه لَنْ يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَٰكِنْ يَنَالُهُ التَّقْوَىٰ مِنْكُمْ (حج/۳۷)، این گوشت و خون‌ها هدف اصلی نیستند، بلکه تقوا اصل مطلب است.

این کارشناس مذهبی در استان با تأکید بر اینکه امام حسین(ع) در طول مسیر منتهی به کربلا پس از ساعتی خواب و دیدن رویای صادقه، به گونه‌ای که گوش تاریخ بشنود چندین بار استرجاع کردند، بیان کرد: علی‌اکبر(ع) از ایشان پرسید که چرا «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ‏»‏ را بر زبان جاری می‌کنید حال آنکه این آیه حکایت از خبر مرگ و شهادت دارد. این سؤال و جواب هم تجدید بیعتی میان این پدر و پسر و هم یادگار و چراغ راهی برای امت اسلامی است. امام(ع) در جواب پسرشان فرمودند: الْقَوْمُ یَسِیرُونَ وَ الْمَنَایَا تَصِیرُ إِلَیْهِمْ فَعَلِمْتُ أَنَّهَا أَنْفُسُنَا نُعِیَتْ إِلَیْنَا، یعنی در خواب دیدم که مرگ بر این کاروان سایه افکنده است.

فرار به سوی خدا

حجت‌پناه ادامه داد: علی‌اکبر(ع) در اینجا از پدر می‌پرسد که آیا ما بر حق نیستیم؟ و امام(ع) پاسخ می‌دهند که بله ما بر حقیم، پسر جوان می‌گوید پس دیگر دغدغه‌ای نداریم که اگر سایه مرگ و شهادت بر سر این کاروان باشد‌ و ادامه می‌دهد: «إذَن لا نُبالی بالموت»، پس ما دیگر باکی از مرگ نداریم، تا آخر و تا پای جان می‌ایستیم؛ پیداست که علی‌اکبر(ع) تکلیف خود را با مرگ روشن و حل کرده است.

وی با اشاره به فراز فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ از آیه ۵۰ سوره مبارکه ذاریات، تصریح کرد: آیت‌الله حائری شیرازی ذیل این آیه شریفه قائل به این نکته است که کسی که می‌خواهد فرار کند تمام اجناس و املاک خود را به پول نقد و به واحد پول کشور مقصد تبدیل می‌کند و قبل از همه اینها بلیطی را تهیه می‌کند تا بعد از انجام مقدمات فرار تاریخ مطمئنی برای سفر و جابجایی داشته باشد، سپس سرمایه‌هایش را در جای امنی پنهان می‌کند و قرار می‌دهد و همچنان منتظر و پیگیر است تا تاریخ سفرش را جلو بیندازد و زودتر برود، این حال انسان فراری است.

حجت‌پناه افزود: انسانی هم که تمام توشه‌ها و سرمایه‌هایش را در جای امنی قرار داده است و خیالش راحت است میل به فرار به سوی خدا را دارد و وقتی علی‌اکبر(ع) می‌گوید باکی از مرگ نداریم یعنی مرگ و فرار به سوی خدا برایش حل شده و این برخاسته از یک باور عمیق، پختگی و فهم واقعیات است که در این سن جوانی به این فهم دست یافته است.

وی تأکید کرد: «إذَن لا نُبالی بالموت» از لسان علی‌اکبر(ع) یادآور کلامی از امام راحل(ره) است که فرمودند شهدا ره صد ساله را یک شبه طی کردند؛ اینکه او با مرگ مشکل ندارد از یک باور و عقبه در وجود علی‌اکبر(ع) بر می‌خیزد.

در سوگ پیغمبر کربلا

دبیر کانون‌های خدمت رضوی در استان با اشاره به مصیبتی که در شرایط سخت پس از رحلت پیامبر(ص) بر حضرت زهرا(س) تحمیل شد، بیان کرد: امام حسین(ع) نیز در صحرای کربلا در غم شهادت علی‌اکبر(ع) که هم در ظاهر و هم در رفتار شبیه‌ترین افراد به پیامبر(ص) بود، بسیار اندوهگین و متأثر شدند و فراوان گریستند و زمزمه می‌کردند که عَلَی الدّنیا بعدك العفا، فرزندم علی، دیگر بعد از تو اُف بر این دنیا. علی‌اکبر(ع) اولین فرد از بنی‌هاشم بود که اذن ورود به میدان گرفت و پدر بی‌درنگ اجازه جنگیدن داد و نگاه ایشان به علی‌اکبر در لحظات واپسین نه صرفاً نگاه پدر به پسرش بلکه نگاه امام به فدایی خودش بود.

حجت‌پناه ادامه داد: علی‌اکبر(ع) با نگاه امام‌گونه پدر بدرقه و وارد میدان شد و ابا عبدالله(ع) که دریای بیکران آرامش هستند دشمن را نفرین می‌کنند و شکوائیه‌های خود را با خدا در میان می‌گذارند، ایشان خدا را شاهد می‌گیرند که پیغمبر کربلا را به میدان جنگ فرستادند. علی‌اکبر(ع) به نزد پدر بازگشت و خطاب به فرمانده خود گفت که الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِي وَ ثِقْلُ الْحَدِيدِ قَدْ أَجْهَدَنِي و گویی از پدر می‌خواهد که نگاهش را از او در آن لحظات بردارد تا شهید شود چرا که سرنوشت او مرگ است و اگر از نیزه دشمن به شهادت نرسد، از تشنگی هلاک خواهد شد.

وی با ذکر اینکه دعای امام حسین(ع) در حق فرزندش امتیاز ویژه علی‌اکبر(ع) در آن لحظات است، افزود: علی‌اکبر(ع) وارد میدان می‌شود که هم مانند برادرش علی‌اصغر(ع) تیر بر گردنش می‌نشیند و هم مانند جدش امیرالمؤمنین(ع) فرقش شکافته می‌شود و خون چنان فوران می‌کند که جلوی چشمان اسب علی‌اکبر(ع) را می‌گیرد، لذا به اشتباه به اردوگاه دشمن می‌تازد و پیکر خونین فرزند حسین(ع) با شمشیر نامردان ارباً اربا می‌شود.

حجت‌پناه با اشاره به اینکه تشریفات استقبال پدر از پیکر غرق به خون و پاره پاره فرزند شهیدش از دیگر افتخارات علی‌اکبر(ع) است، گفت: امام حسین(ع) صورت به صورت فرزندش گذاشت و او را غرق بوسه کرد. شهید والامقامی که علی‌اکبر به میدان رفت و علی‌اصغر بازگشت و یادآور همان شهیدی است که با چند تکه استخوان بازگشت و تحویل پدر شد. پدر شهید پیکر فرزند رعنا و رشیدش را وارسی کرد و بویید و بوسید و سجده شکر به جا آورد و گفت: روزی هم که به دنیا آمد همین اندازه بود و خوشحالم که امروز امانت خدا را به دستش بازگرداندم.

انتهای پیام
captcha