به گزارش ایکنا، کرسی علمی ترویجی «تخیل به مثابه موضوع حکم فقهی در هنرهای نمایشی» صبح امروز 6 تیرماه با حضور حجتالاسلام والمسلمین مهدی داوودآبادی فراهانی، عضو گروه هنرهای رسانهای دانشکده صداوسیما به عنوان ارائهدهنده و حجتالاسلام والمسلمین مجتبی الهی خراسانی عضو هیئت علمی مرکز تخصصی آخوند خراسانی و رامتین شهبازی مدیر گروه سینمای دانشگاه سوره به عنوان ناقدان، به همت مدرسه اسلامی هنر و پژوهشگاه فقه معاصر برگزار شد.
در آغاز نشست مهدی داوود آبادی به ارائه اثر پژوهشی خود پرداخت و گفت: در فقه هنرهای نمایشی، یکی از مسائل پیچیده مسئله تخیل هنری است چون از لحظه خلق داستان و ایدهپردازی تا اجرا و مواجهه مخاطب و دریافت اثر هنری کاربرد دارد. تخیل هنری در خلق همهگونه هنرهای نمایشی نقش اساسی را ایفا میکند لذا تخیل هنری را میتوانیم در چهار ساحت مورد مداقه قرار دهیم. اولین ساحت ساحتی است که هنرمند در مقام نویسنده قرار است داستان را خلق کند. نویسنده در این مرحله به کمک تخیل خودش ایده اولیه و هسته مرکزی داستان را خلق میکند و در ادامه برای گسترش آن ایده، جهان داستان را بنا میکند. این اولین ساحتی است که باید نقش تخیل را در آن بررسی کنیم.
وی ادامه داد: دومین ساحت، ساحتی است که هنرمند در مقام کارگردان در مقام عینیت بخشیدن به جهان داستان از تخیل خودش بهره میگیرد و جهان داستان را نمایشی میکند. ساحت سوم ساحتی است که هنرمند در مقام بازیگر با تخیل خودش حس موجود در متن درام را در صحنه به نمایش میگذارد و کنش دراماتیک را به مخاطب انتقال میدهد. آخرین ساحت ساحتی است که مخاطب در مقام دریافتکننده اثر هنری در جهان داستان مداخله میکند و با تخیل خودش جهان داستان را کامل میکند.
این پژوهشگر فقه هنر افزود: آیا تخیل میتواند موضوع حکم فقهی قرار بگیرد یا نه و اگر قرار است قرار بگیرد چه شرایطی دارد. اگر موضوع علم فقه افعال مکلفین است، تخیل که یک فعالیت ذهنی است چگونه میتواند معروض حکم فقهی قرار گیرد؟ آیا میتوانیم آن را یک فعل قلمداد کنیم؟ به نظر میرسد اگر قرار است تخیل هنری موضوع حکم شرعی قرار گیرد و در حکمشناسی نقش اساسی ایفا کند باید چشمانداز روشنی از این موضوع داشته باشیم لذا ناچاریم سراغ موضوعشناسی برویم. تصور ما این است که تخیل فعلی از افعال مکلفین است و خالی از حکم شرعی نیست ولی از موضوعاتی است که نیازمند موضوعشناسی است. در موضوعشناسی در مورد تخیل باید گفته شود حدود و ثغوری که برای تخیل مطرح است و انواعی که میتوانیم برای تخیل برشماریم چیست. باید این ابعاد تبیین شود تا بتوانیم آن را به عنوان موضوع فقهی در دستور کار قرار دهیم.
وی در ادامه گفت: موضوعشناسی از دیرباز در فرآیند استنباط فقهی مورد توجه بوده است. دو دیدگاه شاخص نسبت به موضوعشناسی میشود به دست آورد که این دو دیدگاه را میتوانیم در نظرات شهید صدر و مرحوم نایینی ببینیم. شهید صدر معتقد است رابطه حکم و موضوع رابطه بین علت و معلول است. موضوع، حکم علت را برای حکم فقهی دارد. لذا اگر موضوع به تمامه تحقق پیدا نکند حکم بار نمیشود. طبق این تعریف، موضوع مقدم بر حکم است. دیدگاه دوم این است که هنگام حکمشناسی نیاز نیست به تمامه به آن آگاهی داشته باشیم بلکه همین که موضوع را مفروض بگیریم در حکمشناسی کفایت میکند. ما معتقدیم دیدگاه شهید صدر میتواند مبنا قرار بگیرد و فقیه نیازمند است موضوع حکم فقهی را به تمامه شناسایی کند.
وی در ادامه به توضیح درباره واژه تخیل پرداخت و اظهار کرد: تخیل به معنای تصور تصویر یک شی است. در معنایی دیگر قوه تخیل با استفاده از صورتهایی که در ذهن ذخیره شده است صورت جدیدی میآفریند. در سنت فلسفی غرب وقتی تخیل مطرح میشود در کنار مفهوم محاکات است. در این مفهوم نوعی روگرفت و محاکات از اشیای واقعی مد نظر است. بعد از قرن هجدهم، دیگر تخیل را تنها واسطه نمیدانند بلکه منبعی بلاواسطه میدانند که این امر میتواند نقش مولد خیال را برجسته کند در واقع تخیل، عملیاتی ذهنی است که هیئت تازهای را به وجود میآورد. طبق این تعریف، جهت مولد بودن تخیل جایگزین معنای محاکاتی میشود.
داود آبادی با اشاره به اینکه بر اساس این مفهومشناسی انواع مختلفی برای تخیل قابل بررسی است، گفت: اولین نوع تخیلی که مطرح شده، تخیل بازنمودی است که در آن ذهن انسان به مثابه آینه عمل میکند یعنی منعکسکننده پدیدهها آنچنان که هستند. هر چه تصاویر به اصل خودشان شبیهتر باشند هنریتر هستند. تخیل دوم تخیل بازآفرین است که ذهن انسان به مدد تخیل، در تصاویری که توسط قوه خیال ذخیره شده دخل و تصرف میکند و ترکیبهای جدیدی میآفریند. نوع سوم تخیل، تخیل خلاق است. این تخیل غیر شبیهساز است و ارزش هنری دارد. در آن عملیات ذهنی رخ میدهد و ترکیب تازهای به وجود میآید. وجه مولد بودن تخیل خودش را در اینجا نشان میدهد. نوع آخر، تخیل وانمودی است که در آن، انسان وانمود میکند آنچه تخیل کرده وجود دارد، یعنی باور میکند وجود دارد. این نوع تخیل در حالتی رخ میدهد که با نوعی انگاشت سروکار داریم.
وی ادامه داد: پرسش این بود که آیا تخیل میتواند معروض حکم فقهی قرار بگیرد؟ تخیل یک فعالیت ذهنی است و در زمره افعال جوانحی میگنجد و کسی نمیتواند این را انکار کند ولی اینکه صرف فعالیت جوانحی بودن تخیل موجب شود که تخیل از دایره احکام فقهی خارج شود قابل قبول نیست و نیاز است دایره احکام را توسعه دهیم و بگوییم موضوع علم فقه، احکام مکلفین است که اعم از فعل جوانحی و جوارحی است.
وی تاکید کرد: دلیل اول ما جامعیت احکام شریعت است. در علم کلام به اثبات رسیده دین اسلام دین خاتم است و مدعی است همه احتیاجات انسان را پاسخگوست. وقتی امور جزئی مثل غرامت خراش سطحی روی پوست مورد نظر شارع بوده یقینا نسبت به تمام مسائل توجه جدی داشته و این نشاندهنده جامعیت دین اسلام است. همچنین روایتی از پیامبر(ص) نقل شده است که حضرت فرمودند هیچ چیزی نیست که شما را به بهشت نزدیک کند و از جهنم دور کند مگر اینکه برای شما بیان کردم. طبعا این فرمایش پیامبر(ص)، افعال جوانحی را هم در بر میگیرد. دلیل دیگر ادله خاص است؛ وقتی ادله لفظی را بررسی میکنیم میبینیم برخی روایات افعال جوانحی را منشا اثر دانسته و برای آنها تعیین تکلیف کرده مثلا فرموده حق ندارید در زمین اراده برتریجویی داشته باشید.
در ادامه این نشست، رامتین شهبازی به نقد مباحث مطرحشده پرداخت و گفت: بحثم را به دو بخش تقسیم میکنم؛ شکلی و محتوایی. از نظر شکلی نکته خاصی ندارم و مقاله خیلی خوب نوشته شده است. فقط یک پیشنهاد دارم و آن اینکه وقتی وارد بحث تخیل میشویم بحث فقهی رها میشود و نتیجهگیری مبتنی بر بحث تخیل انجام شده است. پیشنهاد من این است به اندازه یک پاراگراف دوباره به بحث فقهی برگردیم.
وی درباره محتوای مقاله ارائه شده گفت: تخیل امر گستردهای است. بحثی که شما در مقاله مطرح کردید ناظر به تخیل ذهنی است. یک بحث دیگر تخیل در زبان است. همین الآن که ما با هم گفتوگو میکنیم از ناخودآگاه کلام به بحث دیگری میرویم. اینها تخیلاتی است که در زبان وجود دارد. وقتی شما به تخیل ذهنی میپردازید خوب بود به این عینیت هم اشاره میکردید تا بحثتان کامل شود. نکته دیگر اینکه در مطالب شما بحث عرفان چه میشود؟ بحثی که ابن عربی مطرح میکند، بحثی که سهروردی مطرح میکند، در کجا بیان شده است؟
در پایان این نشست مجتبی الهی خراسانی به نقد دیدگاههای داوود آبادی پرداخت و گفت: یکی از موضوعاتی که در حوزه فقه هنر چالشساز است وجوه ارتباطی بین فقه و هنر است. آقای داوود آبادی دست روی موضوع درستی گذاشتند. موضوعاتی که برای تقسیمبندی بحث تخیل سامان دادند هم بسیار مفید است. در عین حال بنده چند پیشنهاد دارم که کمک میکند این اثر ارتقا پیدا کند. از جمله اینکه وقتی به موضوعشناسی تخیل هنری میپردازیم چند زاویه را همزمان برای پرداختن به موضوع در نظر بگیریم که مورد نخست، زاویه زبان است. زاویه دیگر تخیل هنری در میراث علمی و معرفتی اسلامی است. لازمهاش این است که تخیل هنری در فلسفه مشا و اشراق و حکمت متعالیه مورد توجه قرار گیرد.
وی افزود: در جهت اینکه آیا افعال جوانحی داخل در موضوع فقه است یا نه تصور میکنم بحث میتواند تنوع پیدا کند. ما باید افعال جوانحی را تقسیم کنیم. برخی از آنها اعتقادی است، بخشی کنش عاطفی است و برخی کنش ذهنی است. اینکه بگویید در مورد افعال جوانحی حکم شرعی داریم پس تخیل هم موضوع حکم فقهی است کفایت نمیکند. نکته بعد اینکه مناسب بود ایشان در مورد محتملات موضوع هم سخن میگفتند. نکته دیگر اینکه اگر در بخش پایانی ارتباط تخیل هنری با ابواب مختلف و احکام مختلف نشان داده میشد سکوی پرشی برای تحقیقات بعدی بود.
انتهای پیام