به گزارش ایکنا، سیدحسین شرفالدین، عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)، امروز 30 خردادماه در نشست علمی «موانع توسعه فرهنگ دینی»، که از سوی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد، گفت: برخی معتقدند که بخشی از موانع توسعه فرهنگ دینی به اقتضائات درونی و آموزهای دین بازگشت دارد؛ یعنی میگویند دین ظرفیت و همراهی با این مدل توسعه را ندارد و برخی توسعهها تابع زمینههای محیطی مناسب هستند که در اختیار ائمه(ع) نبودند و در دست ما هم نیست.
وی افزود: کسانی که نگاه حداقلی به دین دارند، حوزه دخالت دین را محدود به روابط انسانها با خود و خدا و طبیعت میدانند و دین در اجتماعیات حضور ندارند.
شرفالدین تصریح کرد: برخی اندیشمندان فکر میکنند که چون دین فرامتنی، فراملی و فرافرهنگی و فرازمانی است، اگر آن را فرهنگی کنیم، دین را تقلیل دادهایم، زیرا با ظروف فرهنگی و زیست برخی مناطق در آمیخته میشود در حالی که دین قرار است از ورای جامعه بشری عبور کرده و مانند باران بر همه ببارد. اینها توسعه دینی را معادل به محاق بردن دین و منضم شدن به فرهنگ خاص میدانند و دین اگر قرار است جاودانه باشد، باید دین بماند و به فرهنگ و محدودیت خاصی تن ندهد. مانع دیگر برای فرهنگ دینی، ادعای ضعف گشودگی و انعطاف فرهنگ دینی است؛ میگویند فرهنگ دینی گشوده نیست تا پذیرای هر نوع تغییری باشد، در حالی که فرهنگ بشری پذیرای هر نوع تغییر است. البته برخی معتقدند که محدودیتهای ادعاشده تاریخی بوده و در هر عصر و زمان ما میتوانیم تفسیر موسعی از دین داشته باشیم و قواعد فقهی را با هر درجه از پیشرفت علمی و صنعتی به جریان بیندازیم و دین با پیشرفت و مدرن شدن منزوی نخواهد شد.
عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) بیان کرد: مانع دیگر اختصاصی به فرهنگ دینی ندارد؛ برخی معتقدند که فرهنگ در مسیر توسعه مدیریتپذیر نیست و توسعه مستلزم اعمال گونههای مهندسی است و در آبادانی و اقتصاد میتوان برنامهریزی کرد، ولی فرهنگ این طور نیست. مقام معظم رهبری چندی قبل اصطلاح مهندسی فرهنگی را به کار بردند ولی در برخی دانشگاهها چالش نظری ایجاد شد و گفتند فرهنگ از درون جامعه میجوشد و قابلیت برنامهریزی ندارد که بخواهیم برنامه 5 ساله و 20 ساله برای آن بنویسیم. البته دولت میتواند در ممیزی محصولات دخالت کند، مسجد بسازد و دانشکده و رسانههای دینی ایجاد کند ولی همه فرهنگ این نیست و توفندگی و تلاطم درونی دارد و خلق کنندگان فرهنگ هم متوجه نیستند که چه میکنند.
وی اضافه کرد: فرهنگ دینی از فرهنگ عرفی فراتر است. به بیانی نقشه راه برای توسعه فرهنگ دینی وجود ندارد و کسی نمیتواند مدعی شود که ما تا 5 سال آینده جامعه را به کجا ببریم؛ به خصوص امروز که موجهای فرهنگی بینالمللی به راحتی وارد فرهنگ دیگر میشوند و همه فرهنگها در هجوم فرهنگ غالب هستند و نمیدانیم فردای جهان فرهنگی ما چه خواهد شد.
شرفالدین اظهار کرد: مانع دیگر این است که برای زیست فرهنگ مؤمنانه، اطلاعات ما از اسلام خیلی کم است مثلا میخواهیم بر مبنای سیره پیامبر رفتار کنیم ولی اطلاعات کاملی در مورد اینکه پیامبر وقتی سر سفره مینشستند چگونه رفتار میکردند و در برخورد با مهمانان چه میکردند؟ یعنی ما از اسرار زندگی اهل بیت(ع) و پیامبر(ص) چیزی نمیدانیم که بخواهیم آن را برای مردم بیان کرده و الگو بدهیم. فقه موجود ما هم عمدتا دغدغه حرام و حلال دارد و همان مقداری هم که در مورد مستحبات گفته شده متقن نیست و در حاشیه است. آیا ما میتوانیم زندگی مؤمنانه داشته باشیم ولی این چیزها را ندانیم.
وی تصریح کرد: مانع دیگر این است؛ حوزههای علمیه که دغدغههای الهیاتی دارند در دغدغه فرهنگی مشارکت جدی ندارند؛ مخصوصاً از دوره قاجار بین نهاد علم و فرهنگ جدایی رخ داد و حوزه و دانشگاه فرهنگ ما را نمیسازند و در آن دخالت چندانی ندارند. فرهنگ ما از معرفت رها شده است و به همین دلیل خرافات رشد میکند؛ برخی از علما رویکرد جامعهشناسی به فرهنگ ندارند و فقط دین را تبلیغ میکنند. حوزه به همین دلیل زیان بزرگی کرده زیرا نگاه جامعهشناختی به دین ندارد؛ حوزه حتی به خرافات فرهنگ دینی جامعه هم توجه چندانی ندارد و این رهایی فرهنگ از علم است.
این استاد حوزه و دانشگاه اضافه کرد: فرهنگ وقتی رها شد رسانهها و سلبریتیها به میدان میآیند. الان چقدر ژورنالیسم علمی رواج دارد و طلاب از آن استفاده میکنند؟ یک کلاس درس شاید ده تا 20 مخاطب داشته باشد ولی در ژورنالیسم علمی هزاران نفر مخاطب ما هستند و در دوره کرونا بیشتر شد. البته برخی طلاب عمق علمی ندارند و روایتگر حداقلهای اسلام هستند. لذا روشنفکران مخاطب مردمی بیشتری دارند، حتی ما حوزویان که مخاطب فارسی زبان داریم، از زبان تخصصی استفاده میکنیم که مردم متوجه نمیشوند.
شرفالدین بیان کرد: مانع دیگر ضعف بهرهگیری از ظرفیتهای اجتهاد است و اینکه چرا اجتهاد به فقه منحصر است. آقای حداد عادل میگفت من به شهید مطهری گفتم این چه اجتهادی است که شما به آن میبالید و ایشان میفرمود که این اجتهاد بیمار است و اجتهادی نیست که جاودانگی اسلام را به منصه ظهور برساند؛ ما هنوز روششناسی درستی برای شناخت مرتبه اجتهاد نداریم. مانع بعدی، ضعف التفات فقه موجود به موضوعات و مسائل اجتماعی جاری است، به برکت انقلاب فقه گشودگی خاصی یافت و به سمت مسائل متسحدثه رفتیم ولی هنوز خیلی با واقعیت فاصله داریم؛ آنقدر مسائل مدرنیته و پسامدرن زیاد است که فاصله ما زیاد است و این گزینه تقویت شده که اسلام نمیتواند با نیازهای زمانه هماوردی کند.
وی با بیان اینکه مخدوش بودن جایگاه عقل در اجتهاد و دین از دیگر موانع است، افزود: به تعبیر علامه جوادی آملی، هنوز نمیدانیم عقل در کجا مفتاح، مصباح و میزان الشریعه است؛ همچنین مانع دیگر ناسازگاری موضعی بین علوم انسانی و اجتماعی موجود و علوم انسانی رایج در دانشگاهها با اقتضائات فرهنگ دینی است یعنی فرهنگ دینی یکسری مفروضات دارد که در تعارض با علوم انسانی و خاستگاه آن غرب است و برخی دلداده آن معارف هستند و در عین حال میخواهند آن را با اسلام تطبیق دهند.
شرفالدین اظهار کرد: مانع دیگر جدی نگرفتن تخصص در علوم انسانی و حوزههای علمیه است؛ البته به برکت مدیریت آقای اعرافی اقداماتی شده و رشتههای تخصصی در حال شکلگیری است ولی این روند کند است. دورکیم میگوید که 130 سال قبل دوران ژرفانگری آغاز شده است و ما هنوز با تخصصی شدن شعار میدهیم و بازی میکنیم، تا دانشهای الهیاتی به غنای کافی نرسند جوشش فرهنگی ندارند.
وی افزود: مانع دیگر که در توسعه فرهنگ دینی وجود برخی تعارضهای موضعی در فرهنگ دینی ماست، مثلا تعارض سنت و مدرنیسم، تعارض دینی و سکولار، عقلی و شرعی، قانونی و فقهی، تعارض اسلامی و ایرانی، علمی و دینی، تعارض مدیریت علمی و دینی، تفاوت فتاوای علما و تأخر برخی احکام از اقتضائات زمانه که نمونه آن در برخی فتاوا دیده شده است.
در ادامه حجتالاسلم والمسلمین قاسم ترخان، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، گفت: یکی از اشکالات بحث شما تعریف از دین است و اینکه آیا مراد شما دین نفسالامری است یا خیر که همین ابهاماتی را در تمامی بحث ایجاد کرده است. وقتی شما از توسعه فرهنگ دینی سخن میگویید، الزاما این تغییرات در فرهنگ است نه خود دین. اگر دین را به معنای نفسالامری بگیرید، عناصر چنین دینی تغییر نمیکند. شما گفتهاید که هر کجا فرهنگ دینی عوض شود، دین هم لزوما تغییر میکند، در حالی که اینطور نیست. همچنین برخی موانعی که مطرح شد تحت تاثیر عدم تعریف دقیق از دین مخدوش است، از جمله این سخن شما مبنی بر اینکه فرهنگ مدیریتپذیر نیست و مانع حساب نمیشود.
انتهای پیام