همزیستی مسالمتآمیز انسان و حیوان مسئله تازه و جدیدی در تاریخ زندگی بشر نیست و منافع دو طرفه غیر قابل انکاری در این زیست مشترک وجود دارد اما مسئله اساسی، جایگاه متمایز انسان از حیوان در سبک زندگی اسلامی ـ ایرانی و تفاوت آن با جایگاه انسان و حیوان در فلسفه غرب است.
در تفکر اسلامی، انسان اشرف مخلوقات است و کرامتش سبب میشود مرزبندیهای مشخصی در ارتباط با حیوانات برای خود قائل باشد و احکام فقهی در این رابطه تعریف کند و در نقطه مقابل، در تمدن غرب انسان همان حیوان ناطق و هوشمندتر از بقیه است که اینک بر عالم طبیعت تسلط پیدا کرده و چون کرامت ویژهای برای خود قائل نیست، طبیعتا مرزبندی خاصی نیز در ارتباط با حیوانات برای خود ایجاد نمیکند.
اینکه در کشور ما، در ارتباط با همزیستی انسان و حیواناتی نظیر سگ در محیط شهری چه مسیر و سیاست فرهنگی را در پیش میگیریم، طبیعتاً باید همراستا با سبک زندگی ایرانی و اسلامیمان باشد اما از آنجا که به نوعی لجبازی اجتماعی در برخی لایهها و تودهها دچار شدهایم و حتی پذیرش سخن علمی و منطقی نیز گاهی وقتها با مقاومت جدی مواجه میشود، تبیین این سیاستها و راهبردهای فرهنگی برای مردم همیشه با چالشهای متعددی مواجه بوده است.
در هیچ کشوری در دنیا، همزیستی انسان و حیوان در محیط زیست شهری بدون ضابطه و قانون نیست و در خصوص مواردی چون بیماریهای مشترک انسان و حیوان، حضور سگ و گربه در فروشگاههای عمومی مواد غذایی و یا حضور حیوانات در سطح خیابانها و پارکها بدون پوزبند (برای گونههای مهاجم) مقررات سختگیرانه و جریمههای سنگینی درنظر گرفته شده است اما متاسفانه در کشور ما در این زمینه، اقدام تبیینی جدی صورت نگرفته است.
شهر ما شیراز به چند فروشگاه حیوانات خانگی و پت شاپ و کلینیک حیوانات و ... نیاز دارد؟ چه نیازی هست که در هر خیابان این شهر یک یا چند فروشگاه حیوانات و پت شاپ و ... داشته باشیم؟ این افزایش غیرمنطقی عرضه، منجر به افزایش غیرمنطقی تقاضا نمیشود؟ چرا در هنگام فروش حیوان خانگی، اطلاع رسانی حقوقی (در قالب بروشور و ...) درباره مقررات حضور حیوان در محیط اجتماعی صورت نمیگیرد و تعهد قانونی دراین باره اخذ نمیشود؟! چرا همواره یک مسئله باید به یک بحران عمیق فرهنگی تبدیل شود تا سپس فکری برایش کنیم؟
هماکنون هزاران سگ ولگرد در کالبد و حاشیه شهر شیراز وجود دارند که خطر جدی برای سلامت شهروندان این شهر به ویژه برای کودکان شهر ما محسوب میشوند و سالانه موارد زیادی از حمله این سگها به شهروندان مخابره میشود؛ همان سگهایی که برخی شهروندان شهر ما، روزی به عنوان حیوان خانگی خریداری کردند و پس از چندماه که با سختیهای نگهداری از آن مواجه شدند، این حیوانات زبانبسته را در گوشه خیابانها و حاشیه شهر رها کردند تا اینک با گلههای مهاجم سگ در گوشهگوشه شهر مواجه باشیم.
«حیوان خانگی نه جای خالی فرزند و همسر نداشته را پر میکند و نه مکمل و فزاینده شادی و نشاط آدمی است؛ نه داشتنش، منجر به ارتقاء جایگاه اجتماعی میشود و نه نداشتنش نقص محسوب میشود» این گزاره را انسانهایی که سالها با حیوانات خانگی موانست داشتهاند تصدیق میکنند.
اینک که آسیبهای فرهنگی به عمق لایههای اجتماعی نفوذ کرده است، زمان آن فرا رسیده که به دور از لجبازیهای اجتماعی و سایه سنگین سیاستزدگی، به ساماندهی شئونات مختلف فرهنگی بپردازیم تا شهرهای ما، به محیط زیست بهتری برای همه مخلوقات خداوند تبدیل شوند.
مصطفی مشفقیان، معاون فرهنگی شهرداری شیراز
انتهای پیام