امروز، 30 اردیبهشتماه مصادف با روز ملی جمعیت است. به پیشنهاد سازمان ثبت احوال کشور و تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی، این روز مصادف با روز ابلاغ سیاستهای کلی جمعیت از سوی مقام معظم رهبری به عنوان روز ملی جمعیت در تقویم رسمی کشور به ثبت رسید.
در سیاستهای کلی جمعیت به مواردی مانند ارتقای پویایی، بالندگی و جوانی جمعیت با افزایش نرخ باروری به بیش از سطح جانشینی، رفع موانع ازدواج، تسهیل و ترویج تشکیل خانواده و افزایش فرزند، کاهش سن ازدواج، اختصاص تسهیلات مناسب برای مادران بهویژه در دوره بارداری و شیردهی و پوشش بیمهای هزینههای زایمان و درمان ناباروری مردان و زنان، تحکیم بنیان و پایداری خانواده با اصلاح و تکمیل آموزشهای عمومی درباره اصالت کانون خانواده و فرزند پروری و با تأکید بر آموزش مهارتهای زندگی و... اشاره شده است.
روند رشد جمعیت در کشور نشان میدهد که در سالهایی نه چندان دور، جامعهای پیر خواهیم داشت و سالمندان سهم قابل توجهی از جمعیت را به خود اختصاص خواهند داد و لازم است در این زمینه آیندهنگری شود.
در سالهای گذشته رهبر معظم انقلاب بارها بر مسئله «افزایش جمعیت» تأکید کردهاند. ایشان در فرمایشات خود بارها مردم و مسئولان جامعه را نسبت به پیر شـدن جمعیـت هشـدار داده و آنان را به افزایش جمعیت و تولید نسل توصیه کردهاند.
یکی از اهداف و آرمانهای مهم امروز کشور، ایجاد جامعه و تمدن نوین اسلامی است که باید هدف هر مسلمان در راستای اهداف آن باشد. رویکرد دین به موضوع افزایش جمعیت نیز مثبت بوده و به شیوههای مختلف تلاش داشته مردم جامعه اسلامی را متوجه این ضرورت کند. در بحث نقش دین در تحقق اهداف جامعه اسلامی نیز به برتری بر سایر ملتها، افـزایش اقتـدار سیاسـی و امنیت، رشد و توسعه اقتصادی اشاره شده است.
مشکلات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی گریبانگیر مردم، امروز خانوادهها را بیش از پیش به سمت تک فرزندی سوق داده است. روندی که اگر ادامهدار شود به طور حتم کشور را با مشکلات متعددی در آینده مواجه میکند. در رابطه با موضوع بحران جمعیت و فرزندآوری در جامعه به گفتوگو با فاطمه سادات رازقی، روانشناس، مدرس دانشگاه و قائم مقام موسسه خاتم پرداختیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید و میبینید.
ایکنا ـ در سالهای اخیر موضوع سالخوردگی و بحران جمعیت در کشور مطرح شده است. این بحران از کجا نشئت گرفته و چه شرایطی ایجاد میشود که ما از آن به عنوان بحران یاد میکنیم؟
بحث جمعیت در کشور ما وضعیت بحرانی و شاید بعد از بحران را طی میکند. دلیل اینکه موضوع جمعیت در کشور یک مسئله بحرانی قلمداد میشود، این است که یکی از شاخصهای توسعه هر کشور، نیروی انسانی و جمعیت آن است. زمانی که کشوری به ویژه از لحاظ وسعت جغرافیایی پهناور بوده و تراکم جمعیتی آن کاهش پیدا کند، این کشور در معرض بسیاری از آسیبها قرار میگیرد. جمعیت یک فرآیند بوده و موضوعی لحظهای و آنی نیست که چنانچه در رابطه با آن با مشکل روبهرو شدیم، بتوانیم در همان لحظه برای آن چارهای اندیشیده و اقدام کنیم.
اگر امروز موضوع بحران جمعیت مطرح میشود، شاید والدین عصر حاضر به دلیل ناتوانی در پیشبینی سالهای آتی زندگی، خیلی با مسئلهای به نام بحران جمعیتی آشنا نباشند و آن را احساس نکنند؛ چراکه امروز بدان مبتلا نیستند. جمعیت نیز موضوعی نیست که به محض ایجاد بحران در آن بتوانیم بحران ایجاد شده را در همان لحظه درمان کنیم. ممکن است در کشور با بحرانهایی همچون اقتصادی، دارویی و مواد غذایی مواجه شویم که میتوان آنها را با یک سری برنامه استراتژیک و آنی رفع کرد، اگرچه این بحرانها نیز هزینه فراوانی بر کشور تحمیل میکنند، اما هزینه آن به اندازه هزینهای نیست که جامعه انسانی باید برای بحران جمعیت بپردازد.
اگر از امروز تصمیم عاجل و جامعی در زمینه بحران جمعیتی گرفته نشود و افراد جامعه نیز این دغدغه را احساس نکنند، دیگر نمیتوان برای زمانی که به خروجی بحران میرسیم، کاری انجام داد. لذا اصطلاح بحران جمعیت به این علت استفاده میشود که خیلی در لحظه قابل علاج نیست و این مسئله یک زنگ خطر برای جامعه ماست. زمانی که کشوری به وسعت ایران دچار این بحران شود و نسلها در کشور کاهش پیدا کنند، جامعه ایرانی نیز در تمامی موضوعات دچار مشکل خواهد شد. اگر امروز با برخی آسیبها دست و پنجه نرم میکنیم، میتوانیم با برخی تمهیدات آنها را رفع کرده و یا کاهش دهیم اما زمانی که فردی و نسلی در جامعه وجود نداشته باشد، حل کردن بحران کار لاعلاجی خواهد شد. به همین دلیل است که در رابطه با موضوع جمعیت در کشور از واژه بحران استفاده میشود.
ایکنا ـ یکی از عوامل ایجاد بحران جمعیت، کاهش تعداد فرزندان در خانوادهها و روی آوردن آنها به تکفرزندی است. چه عواملی منجر به رواج تکفرزندی در جامعه شده است؟
جمعیت یک فرآیند بوده و تغییر نگرش نسبت به جمعیت و فرزندآوری نوعی فرآیند است که انسانها در رابطه با آن تصمیمگیری میکنند. مسئلهای که امروز در داخل آن قرار داشته و از آن با عنوان بحران جمعیت یاد میکنیم، محصول سالهای گذشته است. چنانچه وضعیت چند سال گذشته در کشور را بررسی کنیم، مشاهده میکنیم که زمانی در کشور شعاری با عنوان «فرزند کمتر، زندگی بهتر» رواج داشت. این شعار که در دهههای گذشته در کشور مطرح شد، امروز در جامعه به ثمر نشسته است.
بحران جمعیت امروز حاصل سیاستهای نادرستی است که در گذشته در نظر گرفته شد. در آن زمان برای جمعیتی که در حال انفجار بود، سیاستگذاری اشتباهی همچون «فرزند کمتر، زندگی بهتر» مد نظر قرار گرفت که این شعار آنچنان رسانهای شد که بعضا برخی خانوادههایی که فرزند بیشتری داشتند، از دارا بودن این تعداد فرزند احساس شرمساری کردند. این نگرش از همان زمان در میان نسلهای بعدی کشور رواج پیدا کرد و به صورت قطره قطره وارد نگرش و روان خانوادهها شده است.
بروز مشکلات اقتصادی
البته برخی موضوعات نیز از خارج از مرزها در کشور رایج شد. یکی از این موضوعات بحث مسائل اقتصادی است. تأثیر موضوع اقتصاد در میان خانوادهها و موضوع جمعیت بسیار آشکار و واضح است اما قرار نیست که فقط این یک فاکتور به عنوان عامل اصلی و تصمیم گیرنده نهایی برای مسئلهای به اهمیت فرزندآوری درنظر گرفته شود. بحث اقتصادی موضوع روز جامعه است که یکی از دلایل تکفرزندی خانوادهها نیز همین مسئله است. البته روانشناسان هیچگاه فقط دلایل هوشیار را تنها عامل اتفاقات نمیدانند و به دلایل ناهوشیار رویدادهای مختلف نیز میاندیشند.
کاهش منابع حمایتی در خانواده
یکی از دلایل دیگری که باعث تکفرزندی شده این است که خانوادهها در گذشته منابع حمایتی زیادی داشتند، یعنی تعامل خانوادگی آنچنان زیاد بود که وقتی خانوادهای دارای فرزندی میشد، منابع حمایتی همچون پدربزرگ، مادربزرگ و ... از آن حمایت میکرد. خانوادهها در گذشته برای رفع نیازها به یکدیگر احتیاج داشتند اما اندک اندک نیازهای خانوادگی از میان اعضای خانواده خارج شده و به دست دولت افتاد. در نسل گذشته اگر کودکی در خانوادهای از سوی یک قابله متولد میشد، مشکلی برای شناسنامه گرفتن نداشت اما امروز فرزندان باید حتماً در بیمارستان به دنیا آمده و با تأیید پزشک شناسنامه دریافت کنند.
البته خوبی و بدی این سیاستگذاری مطرح نیست اما باید اذعان کرد که این سیاستها و وابسته کردن مردم به دولتها باعث ایجاد آسیب به بدنه جامعه و موضوع جمعیت شد. این مسئله باعث شد تا نیازمندی خانوادهها به یکدیگر کاهش پیدا کرده و هر روز کوچکتر شدند. به هر حال وقتی خانوادهای دارای فرزند میشوند، نیازمند حمایت افراد باتجربهتر و پختهتر است، اما امروز چنین چیزی در جامعه مشاهده نمیشود و هستند بسیاری از افرادی که بنا به دلایل مختلف از پدر و مادر خود دور هستند و از در زمینه فرزندآوری نیز از حمایتهای ایشان کمتر برخوردار میشوند. بنابراین، کاهش منابع حمایتی از خانوادهها یکی از دلایلی است که تمایل به فرزندآوری در میان آنها را کاهش میدهد.
افزایش مسئولیتهای زوجین
دلیل دیگری که افراد رو به سمت تکفرزندی آوردهاند این است که در گذشته رشد زن و شوهر در دل خانواده رخ میداد. همسران در سن پایین با هم ازدواج کرده و کنار یکدیگر رشد میکردند. امروز رشد اجتماعی و اقتصادی خانم و آقا در زمان مجردی شکل میگیرد، یعنی زمانی که یک بانو قصد ازدواج دارد، ممکن است چندین سال باشد که شاغل شده است و پیش از اینکه به یک خانواده تعهد داده باشد، به یک سازمان یا نهاد تعهد داده است. تعهد به همسر و فرزند نیز در ادامه برای این بانو پیش میآید که مسیر زندگی او را دشوار میکند.
زمانی که رشدهای فردی پیش از تشکیل خانواده شکل میگیرد و شخصیت یک فرد چندبعدی میشود، تجمیع این ابعاد سخت خواهد شد و در این مرحله است که محلی که میتوان برای آن فرو گذاشت، فرزندآوری است و زوجین اینگونه به خود القا میکنند که دیگر جایی برای افزایش مسئولیت نیست. به همین دلیل زوجین از بخش فرزندآوری کنارهگیری میکنند.
رشد فردگرایی و کاهش از خودگذشتگی
دلیل بعدی این است که ما در گذشته آنچنان تبلیغ و تجمیع رسانهای برای فردگرایی نداشتیم. اگر بخواهیم نگاه بدون قضاوت داشته باشیم، باید اذعان کنیم که نسل گذشته، نسلی همدلتر، مهربانتر و ایثارگرتر بودند. امروز جامعه خیلی به سمت فردگرایی رفته است. ایران کشوری در حال گذر است یعنی نه امتیازات فردگرایی و نه امتیازات اجتماعی بودن را داشتیم و مسئلهای بینابین را میگذرانیم. البته در این زمینه متأسفانه بیشتر به سمت فردگرایی حرکت میکنیم. امروز با مادرانی مواجه هستیم که تازه پس از فرزندآوری به یاد کنکور و ادامه تحصیل میافتند که این مسئله با فرزندآوری کاملاً منافات دارد؛ چراکه فرزندآوری نیاز به ایثارگری و روحیه پذیرش فرزند دارد. هر چقدر جمعیت و نسل به سمت فردگرایی رود، زیر بار مسئولیت رفتنهای انسانی نیز کمتر میشود. زحمت رشد و پرورش فرزندان شاید هیچگونه پاداشی برای والدین به ویژه مادران نداشته باشد، اما والدین باید از خود بگذرند تا بتوانند فرزندان را تربیت کنند. بنابراین، فردگرایی با ازخود گدشتگی برای آوردن و تربیت فرزندان منافات دارد.
پرهیز از تکرار سختیهای نسل گذشته
دلیل دیگری که فرزندآوری کاهش پیدا کرده این است که نسلهای مختلف قصد ندارند تا اشتباهات نسلهای گذشته را تکرار کنند. ما نسلی هستیم که برای هر مسئلهای با یک تهاجم جمعیتی مواجه بودیم و چون این سختیها را تحمل کردهایم، میخواهیم فرزندانمان متحمل این سختیها نشوند. بنابراین به سمت تک فرزندی حرکت میکنیم تا تمام توان خود را برای خوشبختی و سعادت او به خرج دهیم. البته ذات انسان نیز میل به ناسپاسی دارد یعنی لذتهایی که خود با خواهران و برادران خود داشتیم، کنار گذاشته و فقط بر روی نداشتههای خود زوم کرده و اینگونه میاندیشیم که فرزندان ما نباید این نداشتهها را تجربه کنند و این مسئله باعث میشود تا به جای ایشان تصمیم بگیریم. این تصمیمگیری باعث کاهش تعداد فرزندان در جامعه میشود.
دلیل دیگری که میتوان به آن اشاره کرد این است که انسانها میل به تقویتهای کوچک زودآیند دارند تا سرمایهگذاری برای تقویت بلندمدت. برای مثال والدین از داشتن یک فرزند احساس راحتی میکنند و این موضوع را به مسائل مختلف زندگی همچون اقتصاد، معاشرت، رفتو آمد، سفر و ... تعمیم میدهند. این تقویتهای کوچک و زودآیند باعث میشود که والدین احساس خوشحالی و راحتی کنند؛ در حالی که یک سری مسائل در بلندمدت خود را نشان میدهد و مضرات تک فرزندی خود از مصادیق بارز این موضوع است.
ایکنا ـ تکفرزندی چه معایب و محاسنی دارد؟
هیچ مسئلهای در جامعه انسانی متقن نسیت و قانونی برای بحث انسان وجود ندارد. علم روانشناسی اینگونه بیان میکند که نمیتوان یک قانون را برای همه انسانها صادر کرد. بنابراین، نه میتوان گفت که تکفرزندی خوب یا بد است و نه میتوان گفت که چندفرزندی به این صورت است. اگر میخواهیم برای موضوع بحران جمعیت کاری کنیم، باید جامعه را هوشمند درنظر بگیریم. یعنی با ایجاد تفکر میتوانیم اذهان جامعه را به سمت فرزندآوری سوق دهیم. بنابراین، نه مسائل تشویقی و نه شعار و مسائل تجویزی در این رابطه جواب نمیدهد و با وجود دهکده جهانی، فضای مجازی و ... نگاه مردم به دهان ما نیست که شدن یا نشدن مسائل مختلف ازجمله فرزندآوری را به آنها القا کنیم.
مردم باید خود آگاهانه انتخاب کنند. زمانی که مسئلهای را به صورت صحیح به مردم عرضه کنیم، خود آنها میتوانند به خوبی انتخاب کنند. زمانی بر اثر تبلیغات ذهنیت «فرزند کمتر، زندگی بهتر» را به مردم القا کردیم؛ در حالی که این سیاست برای امروز جامعه کارساز نیست. در این زمینه باید حقیقت و نکات صحیح را به مردم ارائه دهیم و این مردم هستند که در این صورت راه صحیح را انتخاب میکنند. در مورد تکفرزندی نیز نباید سیاهنمایی کرد، بلکه در این زمینه میتوان به مردم آگاهی داد که انتخابهای دیگری نیز وجود دارد.
معایب و محاسن تمرکز بیشتر والدین بر فرزند
اولین محسنه تکفرزندی این است که تمرکز والدین بر روی فرزندشان بیشتر خواهد شد. البته هر چه که حسن است، عیبی را نیز در کنار خود دارد. در پدیدههای مختلف نظیر تکفرزندی نیز هر آن چیزی که از محسنات است، اگر از حد خود بگذرد، تبدیل به عیوب خواهد شد. برای مثال در تکفرزندی تمرکز والدین بر روی تربیت بیشتر است و به همین اندازه اگر وسواس به خرج داده شود، فرزند اذیت خواهد شد. یعنی همان توجهی که میتواند باعث رشد فرزندان شود، مقدار بیش از حد آن نیز به فرزندان آسیب خواهد رساند.
کسب تجربههای اجتماعی
دومین حسن تکفرزندی این است که فرزندانی که معمولاً تک فرزند هستند، زمان بیشتری را با والدین خود میگذرانند و از دامنه تجربه بیشتری برخوردار هستند و خیلی مسائل را پیش از آنکه خود تجربه کنند، در جمع بزرگترها میآموزند. عیب این مسئله این است که باعث میشود تا فرزندان با هم سن و سالان خود رابطه کمتری داشته باشند. بچههایی که تکفرزند هستند، معمولاً از یک هوش اجتماعی بالاتری برخوردار هستند؛ چراکه با چالشها و مسائل اجتماعی بیشتر درگیر میشوند.
ارائه امکانات اقتصادی و بالا رفتن توقعات
حسن بعدی تکفرزندی این است که موضوع درآمد و اقتصاد خانواده با وجود یک فرزند تأمین میشود. این خانوادهها امکانات بیشتری در اختیار فرزند خود قرار داده و فرصت بیشتری برای کشف استعدادهای آنان وجود دارد. البته این مسئله سطح توقع خانوادهها از فرزند خود را نیز بالا خواهد برد و انتظار دارند تا فرزندشان به هر آنچه خود نداشتهاند، دست پیدا کند.
رفاقت با والدین یا کاهش تحمل ناکامی
حسن بعدی تکفرزندی این است که این فرزندان معمولاً نسبت به پدر و مادر نزدیکی بیشتری پیدا کرده و با ایشان بیشتر دوست و رفیق میشوند که این مسئله فرزندان را در زمان نوجوانی همراهی خواهد کرد. البته اگر این موضوع نیز از حد خود فراتر رود، موجب افراط و تفریط شده و به کانون خانواده آسیب میزند. در مقایسه با چند فرزندی بیشتر تحقیقات در بحث رشد اجتماعی، حل مسئله و مهارتهایی مانند همدلی، ازخودگذشتگی انجام شده است. بچههای تک فرزند عموماً خود را محق میدانند و این نوعی آسیب در تک فرزندی است. این فرزندان به نوعی کم تحمل میشوند و تحمل ناکامی در آنها بسیار پایین است.
ایکنا ـ چنانچه خانوادهای تصمیم به فرزندآوری بیشتر داشته باشد، باید چه فاصله سنی را بین فرزندان خود رعایت کند تا آسیبی به ارتباط ایشان وارد نشود؟
در جوامع انسانی قانون مطلقی برای این موضوع وجود ندارد. این مسئله به تیپ شخصیتی و خلق و خوی فرزند بزرگتر بستگی دارد که این تیپ ناشی از وراثت و تربیت است. فرزندانی هستند که در سنین مختلف آماده ورود فرزند جدید در خانواده هستند. خانوادههایی که تصمیم به آوردن فرزند جدید دارند، پیش از آوردن فرزند بعدی، فرزند اول خود را از سوی یک متخصص رصد کنند تا معلوم شود آمادگی پذیرش فرزند دیگر در خانواده را دارد یا خیر؟ این مسئله خیلی به سن تقویمی مربوط نبوده و بیشتر به سن تحولی و پذیرش ارتباط دارد که با تقویم متفاوت است.
فرزند اول خودمحور نباشد
البته در این زمینه نشانههایی برای فهم زمان فرزندآوری بعدی در خانوادهها وجود دارد. یکی از این نشانهها این است که فرزند از خودمحوری درآمده و بتواند نوعی تعامل و ازخودگذشتگی را نسبت به افراد دیگر داشته باشد که این مسئله ممکن است در سنین مختلف در میان فرزندان ایجاد شود. برخی خانوادهها فرزندآوری را نوعی درمان برای فرزند قبلی خود میدانند که این مسئله به هیچ وجه صحیح نیست.
میل به ارتباط اجتماعی
دومین نشانه این است که فرزندان میل به ارتباط اجتماعی داشته باشد. نسل امروز متأسفانه خیلی زودتر از نسل گذشته به سمت فردگرایی حرکت میکند. نکته مهم این است که والدین برای آوردن فرزند دوم هرگز اجازه فرزند اول را لازم ندارند؛ چراکه فرزند دوم نیز فرزند خانواده بوده والدین نسبت به او مسئولیت دارد. خانواده برای فرزندآوری باید مقدمات این امر را فراهم کرده و به فرزند خود تفهیم کنند که این تصمیم بین پدر و مادر أخذ شده و همانطور که برای او این کار را انجام دادهاند، برای فرزند بعدی نیز باید همین مسئله را رعایت کنند.
ایکنا ـ خانوادههایی که دچار تکفرزندی هستند، باید چه مشخصههایی را در رابطه با نحوه رفتار خود با فرزندانشان رعایت کنند؟
در این زمینه خانوادهها پیش از همه چیز باید مطمئن شوند که تصمیم ایشان برای داشتن یک فرزند، انتخابی خودانگیخته است و سعی کنند که کمترین وزن را به متغیرها بیرونی داده و در تصمیمشان قاطع باشند. این خانوادهها باید طوری تصمیم بگیرند که در آینده پشیمان نشده و این پشیمانی را به حداقل برسانند. چنانچه خانوادهای چنین تصمیمی گرفت باید مناسبات را رعایت کنند. در این رابطه خانواده باید به جایی برسد که تک فرزندی یا چند فرزندی برای ایشان تفاوتی نداشته باشد و مطمئن باشند که چنین مسئلهای تأثیری در مسئولیتپذیری ایشان ندارد.
والدین احساس گناه نکنند
دومین مسئلهای که در تربیت تکفرزندی وجود دارد، این است که خانواده از اینکه فقط خواهان یک فرزند باشند، احساس گناه نکند. نسل ما نسل احساس گناهی هستیم. ستارههای انیمیشنهای زمان ما اغلب بدون پدر و مادر بودند و ما همیشه این احساس را داریم که به فردی بدهکار هستیم و باید کاری کنیم که بقیه افراد از ما راضی باشند. احساس گناه در والدین فرزند ایشان را مستحقتر میکند. بنابراین، والدین باید بدون احساس گناه به این امر تن دهند و نباید در این زمینه طوری رفتار کنند که تک فرزند ایشان از آنها باجخواهی کند.
همه مسئولیتها را گردن نگیرید
مسئله بعدی این است که بنا نیست که اگر خانوادهای یک فرزند دارد، همه چیز برای او باشد. این مسئله باعث میشود تا مسئولیتپذیری در فرزندان کاهش یافته و اهمال کاری در آنها افزایش پیدا کند. امروز خانوادهها با بحرانهای متفاوتی مواجه هستند که این موضوع معمولا برای تک فرزندان قابل لمس نیست. یکی از عوارض بها دادن بسیار زیاد به تک فرزندان این است که فرزندان این خانوادهها دغدغه آینده را نداشته و همه چیز را به عهده خانواده میسپارند. این فرزندان وقتی به بحرانهای نوجوانی وارد میشوند، پیامدهای رفتارهای اجتماعی خود را نپذیرفته و خانواده را پشتیبان و حامی صرف خود میدانند.
فرزندان مسئول برآورده کردن آرزوهای والدین نیستند
نکته مهم دیگر این است که چنین خانوادههایی باید فرزندان خود را همانگونه که هستند، بپذیرند. برخی خانوادهها تمامی امیال و آروزهای خود را در تک فرزند خود مشاهده میکنند و اینگونه میاندیشند که فرزندشان باید تمامی امیال آنها را محقق کند. فرزندان مسئول نداشتههای خانواده نیستند و فقط به اندازه توان خود میتوانند به جایگاه حقیقی خود در جامعه دست پیدا کنند. یکی از اشتباهات والدین در تربیت تک فرزندان این است که چون خود آنها با پاسخگویی زیادی از ایشان روبهرو هستند، سطح توقعشان از اطرافیان نیز به همین صورت است. برای مثال چنانچه خانوادهای فقط یک نوه دارد، همه چیز را در اختیار او قرار میدهد و از دیگران نیز توقع دارد تا همینگونه با او رفتار کنند.
نکته دیگری که وجود دارد این است که برخی در رابطه با تک فرزندان اینگونه بیان میکنند که فرزندان این بچهها در آینده خویشاوندانی همچون خاله، عمه، عمو و دایی ندارند. در گذشته بسیاری از دانشآموزان در خانوادههایی رشد پیدا کرده بودند که چند فرزند داشتند اما امروز بسیاری از دانشآموزان در یک کلاس درس تک فرزند هستند. موضوع مهم این است که هنجار امروز جامعه به این سمت رفته است. تک فرزندان امروز زمانی که وارد یک جمع میشوند، اغلب افراد آن جمع نیز خود تک فرزند هستند و این مسئله بحرانی برای آنها ایجاد نمیکند.
ایکنا ـ چه راهکاری برای برونرفت از بحران جمعیت وجود دارد؟
راهکارها در این زمینه باید در سطوح مختلف بررسی شود. شاید مهمترین راهکار در این زمینه سیاستگذاریهای جمعیتی است. امروز نمیتوان به سیاستگذاریهای جمعیتی با عنوان سیاستگذاری استراتژیک نگریست. سیاستگذاری حوزه جمعیتی مسئلهای نیست که بتوان یک شبه برای آن تصمیمگیری کرد و به نتیجه رسید. امروز اگر قصد داریم تا جامعه به سمتی برود که با دغدغه کمتری به فرزندآوری بیشتر روی آورد، باید سیاستگذاریهای مختلفی در حوزه اقتصاد، ازدواج، اشتغال بانوان و ... انجام دهیم. البته در این زمینه نیازمند تغییر نگرش در این حوزهها هستیم.
متأسفانه امروز در جامعه، والدین به امر فرزندآوری تشویق میشوند اما در حین فرزندآوری رها میشوند که این مسئله به سیاستگذاریهای جامعه مربوط میشود. سیاستگذاریها در حوزه جمعیت باید بلندمدت و قابل اعتماد باشد. تغییر قوانین در دولتهای مختلف موجبات عدم اعتماد خانوادهها و احساس ناامنی در میان آنها خواهد شد. امروز نمیتوان مردم را به زور وادار به امر فرزندآوری کرد.
امروز با سه دسته والد مواجه هستیم. دسته اول درصدد نداشتن فرزند هستند. عده دیگری اصلاً فکری برای فرزندآوری ندارند که قابل مهارتآموزی هستند. عده دیگری از والدین هستند که از فرزندآوری واهمه دارند. این خانوادهها نیز نیاز به آموزش دارند. تا زمانی که آموزشهای جامعه نادرست باشد، خانوادهها نیز ترغیب به فرزندآوری خواهند شد. امروز دیگر بانوان به ویژه بانوان نسل امروز نمیتوانند به تنهایی به تربیت و پرورش فرزندان بپردازند.
موضوع دیگر این است که باید کمک کنیم تا خانوادههای تک فرزند به این قطعیت برسند که آیا واقعا براساس انتخاب خود تک فرزندی را پذیرفتهاند یا از روی چشم و همچشمی به این مسئله تن دادهاند. در رابطه با تک فرزندی بسیاری از خانوادهها با انتخاب خود به این موضوع تن ندادهاند و به دلیل انتخاب بسیاری از خانوادهها و با نگاهی باکلاسانه در جامعه این مسئله را پذیرفتهاند. مردم برای پذیرفتن مسئولیت فرزندآوری باید با سیاستگذاریهای صحیح قانع شوند.
گفتوگو از فاطمه بختیاری
انتهای پیام