اسماعیل امینی؛ شاعر، پژوهشگر ادبی و استاد دانشگاه در گفتوگو با خبرنگار ایکنا به مناسبت روز بزرگداشت سعدی، ضمن گلایه از نظام آموزشی کشور در معرفی اشتباه سعدی به مخاطب عنوان کرد: نحوه آموزش ادبیات و تاریخ ادبیات در نظام آموزشی ما – چه در دبیرستان و جه در دانشگاه - این مشکل را دارد که میخواهد مجموعه عظیم اتفاقاتی که در ادبیات افتاده را به صورت عبارات و جملههای کوتاه دربیاورد تا هم در ذهن یادگیرنده بماند و هم بتوان از آن تست درآورد.
امینی ادامه داد: اینکه به سادگی بگوییم شعر سعدی «سهل ممتنع» و «تعلیمی» است یا مثلاً بگوییم بوستان سعدی منظومه است و در آن پند و اندرز آمده است؛ خیلی چیزی به مخاطب اضافه نمیکند. ما اگر بخواهیم با سعدی آشنا بشویم باید شعر و نثر او را بخوانیم. اگر بخوانیم مثلاً متوجه میشویم درست است که صورت بوستان؛ انتقال حکمت و تجربههای عمومی بوده اما صورت شعری و تخیلی و خلاقه آن، بهویژه خلاقیت نحوی آن بسیار گسترده است.
مؤلف کتاب «لبخند سعدی» اضافه کرد: مثلاً غالباً گفته شده غزلیات سعدی عاشقانه و عارفانه است؛ باید گفت درست است که هم صورت عاشقانه و هم عارفانه دارد اما تقریباً تمام موضوعات مربوط به انسان، ازجمله مناسبات اجتماعی، تجربه انسان در مقابل مسائل عمومی مثل زندگی، مرگ، خوشبختی و... که پرسشهای بنیادین انسان است و در اساطیر همه ملل وجود دارد، در غزلهای مختلف سعدی است.
امینی افزود: وقتی مجموعه تجربه عظیم انسانی که در غزلها و بهویژه قصاید سعدی است، در این فشرده شود که شعر سعدی، ادبیات پند و اندرز است، به نظر من جفا است. درحالیکه نکته مهم دیگر این است که ما چه در شعر و چه در نثر سعدی، با قابلیتهای گسترده زبان فارسی هم مواجه میشویم.
این استاد دانشگاه با تأکید بر اینکه هم قابلیتهای صرفی و لغتسازی و دامنه گسترده لغتهای سعدی و هم قابلیتهای نحوی زبان در آثار سعدی شگفتانگیز است؛ تصریح کرد: من بهطور تخصصی دراینباره کار کردهام. قابلیتهای نحوی زبان در شعر سعدی حیرتانگیز است. لذا اگر ما با سعدی انس بگیریم، تعلیم ببینیم و آن را بخوانیم، دیگر زبان امروز ما اینقدر فقیر نمیشود که سه یا چهار الگوی نحوی خیلی ساده و واژهسازی کل زبان آدم تحصیلکرده، رسانه و مطبوعات امروز ما را تشکیل میدهد و متأسفانه هیچ انعطافی در آن دیده نمیشود.
امینی در بیان ویژگیها و امتیازات ویژه نثر سعدی عنوان کرد: در روزگار سعدی در قرن هفتم، نثر فارسی یک مقدار متکلف بوده و اصطلاحاً به آن نثر مصنوع گفته میشود. این مصنوع به معنای ساختگی بودن نیست بلکه به معنای هنری بودن است. زیرا در گذشته صنعت را برای هنر به کار میبردند. مثلاً نثر « تاریخ وصاف» که کتاب بسیار ارزشمندی هم هست و در همان روزگار سعدی در شیراز تألیف شده، متکلف و مصنوع است. یا مثلاً تاریخ جهانگشای جوینی که از منابع اصلی زبان فارسی است، نثر متکلفی دارد، درواقع جهت نثر به این سمت رفته بود که هرچه متکلفتر بنویسند.
وی ادامه داد: در کنار این، بزرگانی مثل سعدی و مولوی به این فکر افتادهاند که ما برای انتقال مقصودمان به عموم مردم و کسانی که اهل مکتب و مدرسه نیستند و تحصیلات خاصی ندارند، نیازمندیم که زبان آثار را به زبان معمولی و زبان ارتباطی زمان خود نزدیک کنیم. بنابراین در نثر سعدی، زبان بهجای اینکه فقط محل هنروریهای نویسنده باشد، ابزار انتقال پیام است در عین اینکه زیبایی آن شگفتانگیز است.
این شاعر و طنزنویس در ادامه با اشاره به «مقامهنویسی» در زمانه زندگی سعدی، اظهار کرد: یک رسم دیگر هم در روزگار سعدی و پیش از او از حدود قرن پنجم به بعد رایج است، «مقامهنویسی» است که به تقلید از مقامهنویسی عربی است. نویسنده مقامه تعمداً میخواهد توجه مخاطب را به توانایی خود در نثرنویسی جلب کند و درواقع یک نوع ابراز قدرت در زبانآوری بهصورت تعمدی در مقامه است. در مقامهها موضوع و محتوا به اندازه سخنوری و لفاظی مهم نیست. البته مقامهها خیلی ادامه پیدا نکردند زیرا ظرفیت پذیرش مقامه در جامعه خیلی وجود نداشته است.
امینی با تأکید بر اینکه آنچه سعدی در گلستان انجام داده، درواقع ادامه همان رسم مقامهنویسی اما به دور از تکلف است؛ اضافه کرد: یعنی همان زیباییها و ظرافتها و زبانآوریها را دارد اما وجه اصلی آن به رخ کشیدن توانایی نویسنده نیست بلکه وجه اصلی در درجه اول لذت بردن مخاطب و در درجه بعدی انتقال یک پیام است که معمولاً یک پیام عمومی است و فقط جهاننگری خاص مؤلف نیست؛ به همین دلیل است که وقتی الان بعد از قرنها گلستان را میخوانیم، برای ما زنده و باطراوت است.
مؤلف کتاب «لبخند سعدی» ضمن بیان اینکه سعدی علاوه بر گلستان، چند نوشته نثر دیگر هم دارد که آنها هم خیلی خواندنی هستند، افزود: ازجمله یک رساله «نصیحت الملوک» دارد که سه یا چهار صفحه بیشتر نیست و در چند جمله ساده و درعینحال صریح، امیران و پادشاهان و حاکمان را نصیحت کرده است. آنجا ژرفای اندیشه سعدی نسبت به مسائل اجتماعی و مناسبات طبقه حاکم و مردم کاملاً نمایان است و اگر کسی آن را بخواند متوجه میشود که در آن روزگار، یعنی قرن هفتم این ادیب ما چه نگاهی نسبت به جامعه و مناسبات حاکمان به جامعه داشته است.
وی اضافه کرد: سعدی دو یا سه رساله اینچنینی دارد، که در پایان کلیات سعدی هست. توصیه من به کسانی که علاقهمند به سعدی هستند این است که حتماً این رسالهها و نوشتههای پراکنده سعدی را که در پایان کلیات است را بخوانند.
امینی در پاسخ به اینکه «چرا از بین حافظ و سعدی که هر دو از یک شهر و منطقه هستند و در قرون نزدیک به هم زندگی میکردند، شعر حافظ با اقبال بیشتری مواجه است؟» هم عنوان کرد: اینکه حافظ شهرت دارد، درست است زیرا حافظ هم از شاعران برجسته زبان و ادب فارسی و بیبدیل و بینظیر است اما اینکه تراز شعر او از تراز شعر سعدی بالاتر است، درست نیست. به نظر من این دو در یک سطح هستند.
وی گفت: بزرگان شعر تغزلی ما تقریباً در یک تراز هستند اما در دو شاخه و گونه مختلفند و با اینکه به هم نزدیک هستند و یکی در قرن هفتم و دیگری در قرن هشتم است و در یک منطقه هستند؛ اما دو نوع نگاه مختلف نسبت به زبان و نسبت به موضوعات شعری دارند. اتفاقاً در شعر سعدی زبان ملایمت بیشتری دارد و بهخصوص در غزلها خیلی به زبان گفتاری نزدیکتر است. شعر حافظ نسبت به آن یک مقدار زبان ادیبانهتری دارد. سعدی در قصاید زبان ادیبانه دارد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه اقبال عام و شهرت نشانه برتری نیست، اضافه کرد: من فکر میکنم این فقط شهرت است. میدانیم که در همه خانهها یک دیوان حافظ است و تقریباً همه ناشرها هر سال انواع و اقسام دیوان حافظ را منتشر میکنند اما سؤال این است که آیا مردم واقعاً حافظ میخوانند؟ اگر اینگونه باشد که مردم ما، همه خانوادهها و تمام افرادی که دیوان حافظ را میخرند، آن را میخوانند، پس چرا هیچ نشانهای از حضور شعر حافظ سر زبان مردم نیست. غیر از چهار یا پنج غزل حافظ که خیلی مشهور است، بقیه را تقریباً کسی نمیخواند. درواقع افراد فقط دیوان حافظ را دارند یا استفاده تفننی - برای تفأل - میکنند.
امینی تصریح کرد: از آن حیرتانگیزتر این است که چگونه میشود در مقابل کسانی که شعر جعلی به حافظ نسبت میدهند، هیچ واکنشی نه در جامعه، نه در دانشگاهها و نه در رسانه و مطبوعات نیست. اگر واقعاً این مقدار که دیوان حافظ چاپ و خریداری شده، مردم ما شعر او را میخوانند پس چگونه است که اصل را از بدل نمیشناسیم؟
وی اضافه کرد: این نشان میدهد مانند چیزهای دیگری که مرسوم میشود، فقط دیوان حافظ را داریم. حتی از حافظ مهمتر قرآن کریم؛ مهمترین کتاب عالم و کتاب خدا است و ما هم یک کشور مسلمان هستیم که مثلاً قرآن میخوانیم و با آن انس داریم اما استاد دانشگاه یا وزیر یا نماینده مجلسی داریم که آیه قرآن را اشتباه میخواند یا مجری تلویزیون ما سوره «اسرا» را «اُسَرا» یا سوره «کهف» را «کُهُف» میگوید. یا مثلاً روی بنر در سطح شهر آیه قرآن را اشتباه مینویسند اما هیچ کسی واکنش نشان نمیدهد.
امینی در بخش دیگر صحبتهای خو درباره دخل و تصرف برخی مصححین در آثار شاعران کلاسیک عنوان کرد: چند وقت قبل یک نفر تمام واژههای عربی گلستان سعدی را از آن خارج کرده و بهجای آن کلمه فارسی گذاشته بود که درنتیجه آن آهنگین بودن و توازن و تقارن نثر آن از بین رفته است. در شعرها هم همینکار را کرده و اسم آن را هم گذاشته «گلستان فارسی» و جالب است که مجوز هم گرفته و چاپ شده است. به نظر من این تنها توهین به سعدی نیست، توهین به همه مردم ایران است.
وی افزود: کسی که به این اثر مجوز داده، تنها به حساسیت سیاسی که دارد، توجه کرده و به این فکر نکرده که این کار کاملاً ویرانگری است. زمانی هم که این کتاب چاپ شد من یادداشتی نوشتم که این کارها را نکنید، مثل این است که کسی کلنگ بردارد و برود کاشیکاری مسجد شیخلطفالله را بِکَنَد.
امینی گفت: بعد از اعتراض من یکی از خبرگزاریهای خیلی قدرتمند، با آقایی که این کار را کرده، مصاحبه کرد و او هم گفته بود یک مشت استاد متعصب و بیسواد دانشگاه نمیگذارند که نوآوری داشته باشیم. خبرگزاری هم نوشته بود که این استادهای دانشگاه منجمد شدهاند و اجازه نمیدهند آدم دستی در آثار ادبی ببرد. این شد نتیجه اعتراض من.
این استاد دانشگاه با تأکید بر اینکه یک اثر ادبی تاریخی مانند یک بنای تاریخی است و باید همانگونه که هست، حفظ شود، افزود: خاطرم هست در سفری که به یکی از شهرهای کشور داشتم، مسئول میراث فرهنگی آن شهر از ما دعوت کرد از یکی از بنای تاریخی مربوط به دوران زندیه در آن شهر بازدید کنیم. آنجا که رفتیم توضیح داد که من دیدم سنگفرشهای کف بنا خیلی خوب نیست، دستور دادم آن را پارکت کردند! داخل آن هم لولهکشی کرده و یک آپارتمان امروزی در یک بنای تاریخی ساخته بودند. بعضی از مسئولین بیسلیقه این کار را هم کرده بودند.
امینی گفت: اصل این است که این آثار - چه آثار شاعران و چه بناهای تاریخی - میراث فرهنگی و مال همه مردم است و متأسفانه نه در مسئولین و نه در عموم جامعه هیچ حساسیتی نسبت به آن وجود ندارد؛ درواقع آموزش ندیدم. مسئولیت اول این آموزش بر عهده تعلیم و تربیت ما و دیگر در رسانهها است که به ما آموزش دهند در مقابل خوانش اشتباه یک آیه قرآن یا یک شعر باید تذکر داد. رادیو، تلویزیون، مطبوعات و خبرگزاریهای ما باید روی این موارد حساس باشند، بگویند و مطالبه کنند.
گفتوگو از مطهره میرشکاری
انتهای پیام