به گزارش خبرنگار ایکنا، علی صاحبی، روانشناس بالینی و مربی ارشد مؤسسه واقعیت درمانی ویلیام گلسر و وحیده شهیدی روانشناس تحولی ـ اجتماعی طی نشستی آنلاین با موضوع روابط والدین و تأثیر آن بر روی کودکان به تحلیل تأثیراتی پرداخت که تعارضات والدین در کودکان ایجاد میکند.
در این نشست ابتدا علی صاحبی، روانشناس بالینی به این سؤال پاسخ داد که کیفیت روابط والدین با هم چه قدر بر سلامت روانی و هیجانی کودک تأثیر میگذارد؟ و گفت: فرزندان مخصوصاً هنگامی که خردسالتر هستند افراد بیپناهی هستند که یا تحت تأثیر روابط والدین تخریب میشوند و آسیب میبینند و یا به خوبی تربیت میشوند. فرزندان بیپناهترین افرادی هستند که خودشان هیچ کنترلی بر خودشان ندارند و سلامتشان در کودکی و بزرگسالی تحت تأثیر روابط والدین قرار دارد.
وی ادامه داد: بچهها میتوانند قربانی والدینی باشند که حتی نمیدانند چه قدر باید برای روابطشان با همدیگر وقت بگذارند و یا حتی نمیدانند هر قدر هم که فرزندشان را دوست داشته باشند اگر رابطه آنها با والد دیگر خوب نباشد به کودک آسیب وارد میشود.
این روانشناس بالینی با تأکید بر اینکه زندگی و آینده بچهها به عنوان بیپناهترین و بیقدرتترین موجوداتی که در خانواده متولد میشوند، تحت تأثیر فضای ارتباطی والدین قرار دارد، گفت: این مسئله که آیا کودک در بزرگسالی میتواند ارتباط درستی با دیگران برقرار کند نیز به رابطه والدین کودک با یکدیگر بستگی دارد.
وی اضافه کرد: بزرگترین خدمت به بچهها این است که با والد دیگر بچه رابطه خوب، انسانی، عاطفی و برابر برقرار کنیم؛ اما چیزی که ما شاهد آن هستیم این است که بخش قابل توجهی از اختلافهای والدین بر سر بچههاست و چون والدین بچه را دوست دارند بر سر خواباندن، بازی کردن، غذا دادن و ... بچه با هم اختلاف پیدا میکنند و دچار تعارض میشوند.
صاحبی تأکید کرد: کیفیت رابطه والدین با یکدیگر اساساً بر روی تمامی فرایندهای تحولی، فیزیولوژیک، روانی، عاطفی، جنسی و ... کودک تأثیر بسزایی دارد و وقتی کیفیت رابطه خوب است، بچهها خوب رشد میکنند ولی وقتی کیفیت رابطه خراب است، بچهها آسیب میبینند.
وی در پاسخ به اینکه آیا اصلاً نباید تعارضی بین والدین وجود داشته باشد؟ گفت: وقتی میخواهیم کالایی بخریم از چندین نفر میپرسیم و در خصوص آن تحقیق میکنیم اما در دو چیز سهل انگاری میکنیم و به دنبال مطالعه، تحقیق و آموختن آن نمیرویم که یکی تربیت فرزند و دیگری رابطه زناشویی است.
صاحبی تشریح کرد: به دنبال آموختن تربیت فرزند و اصول روابط زناشویی نمیرویم چون فکر میکنیم در فرایند رشد آنها را آموختهایم. اما دانش زنان نسبت به مردان و دانش مردان در مورد زنان بسیار کم است. حتی مردان نمیدانند که در دوران عادت ماهیانه چه بر سر بانوان میآید و آنها در چه حالی هستند.
وی ادامه داد: زندگی زناشویی قوانین و استانداردهایی دارد که به دنبال آموختن آنها نمیرویم. همچنین چیزی که خیلی کم آموزش میبینیم فرزندپروری است و فکر میکنیم همانطور که والدینمان ما را بزرگ کردهاند، ما نیز فرزندانمان را بزرگ میکنیم اما فراموش میکنیم که نسل و جامعه تغییر کرده است.
این روانشناس بالینی به ساعاتی که بچههای این نسل در داخل یک چهارچوب میگذرانند اشاره کرد و گفت: نسل ما مدام در کوچه بازی میکرد اما نسل کنونی از چهارچوب خانه به چهار چوب ماشین و از آنجا به چهارچوب مدرسه میرود و بازمیگردد. نتایج یک تحقیق نشان میدهد میزان ساعاتی که بچهها در داخل چهارچوب میگذرانند بیشتر از تعداد ساعاتی است که زندانیان در یک چهارچوب میگذرانند و این تفاوت نسلی زیادی به وجود آورده است.
وی با ابراز تأسف از اینکه والدین کمتر به این فکر میکنند که برای فرزندپروری نیاز به آموزش دارند، گفت: اولین درسی که در غنیسازی و تقویت پایههای ازدواج به زوجین میگوییم این است که تعارض بین زن و شوهر امری غیرقابل گریز است. زوجین سه دسته هستند؛ «بسیار ناسازگار»، «همسرانی که گاهی بسیار ناسازگار و گاهی سازگار هستند و روابط آنها نوسان دارد» و «زن و شوهرهایی که با تعارض کم نسبت به هم وفادار و متعهد هستند». اما تعداد تعارضهای زن و شوهرهای عادی در هفته با تعداد تعارضهای همسرانی که با هم دعوا و قهر میکنند برابر است، فقط زن و شوهرهای موفق آموختهاند که چگونه تعارضها را حل کنند.
این روانشناس بالینی شیوهای که والدین تعارض خودشان را با هم در خانه حل میکنند یا با هم درگیر میشوند را مستقیماً در سلامت روانی فرزندانشان مؤثر دانست و گفت: وجود تعارض در روابط والدین ناسودمند نیست و خوب است که بچهها ببینند والدینشان با هم تعارض دارند اما بدون توهین، تحقیر، دعوا و ... تعارضهایشان را با هم حل میکنند و به هم هیجانات مثبت میدهند. در چنین خانوادههایی بچهها یاد میگیرند که مشکلات و تعارضها قابل حل است. پس تعارض به خودی خود مضر نیست.
وی به والدین هشدار داد که حتی اگر بخواهند تعارضها و مشکلاتشان با هم را مخفی کنند، بچهها متوجه مشکل و تعارض والدین خود میشوند و افزود: وقتی والدی به والد دیگر حمله میکند باید بداند که به مغز بچه خودش حمله کرده است. والدین نباید با هم قهر کنند یا درگیری فیزیکی با هم داشته باشند بلکه باید شیوه حل تعارض را یاد بگیرند.
مربی ارشد مؤسسه واقعیت درمانی ویلیام گلسر به آزمایشی که در خصوص تأثیر رفتار والدین بر روی بچهها انجام شده است اشاره کرد و گفت: یکی از بزرگان علم زوج درمانی، آزمایش جذابی انجام داد و خانههایی را به والدین داد به این شرط که دوربینی در محیط عمومی خانه نصب و نحوه تعامل والدین با هم بررسی شود. بستههای کوچکی را نیز در اختیار والدین گذاشت تا هر روز مقداری از ادرار کودکان را به پژوهشگر بدهند. بررسی ادرار کودکان نشان داد، ادرار کودکانی که پدر و مادرهای آنها تعارضهایشان با هم را حل میکردند عادی بود ولی ادرار بچههایی که والدین آنها با هم قهر بودند یا درگیری کلامی و جسمی داشتند حاوی موادی بود که به ساخت روکش عصبی سلولهای مغزی کمک میکند(غلاف میلین یک لایه از جنس چربی است که موجب افزایش سرعت ترارسانی پیامهای عصبی در طول رشتههای عصبی شده و وظیفه نگهداری از سلولهای عصبی را بر عهده دارد). یعنی این ماده مهم به جای اینکه مغز بچهها را بسازد دفع میشد.
وی هشدار داد: تعارض، درگیری و منازعه قدرت بین والدین، موجب میشود مغز کودک آسیب ببیند. والدینی که به صورت کلامی یکدیگر را مورد تحقیر، تهدید و سرزنش قرار میدهند، والدینی که با درگیری فیزیکی و پرتاب کردن اشیا، تعارضهای خود را حل میکنند، والدینی که هنگام تعارض یکی از والدین تسلیم میشود و دیگری قلدری میکند و والدینی که با هم قهر میکنند، موجب میشوند بچههایشان آسیب ببینند.
این روانشناس بالینی تأکید کرد که پدر و مادرها باید مهارت گفتوگو داشته باشند و افزود: تعارض و سوء تفاهم به وجود میآید اما باید یاد بگیریم چطور اولویتبندی کنیم. همه چیز در اختیار بچههای نسل ما بوده و والدین آنها هر چیزی میخواستند برایشان تهیه میکردند، وقتی دو فرزندی که همه چیز در اختیار داشتند با هم ازدواج میکنند، هیچکدام تحمل نه شنیدن ندارند اما باید یاد بگیرند که گفتوگو کنند. البته گاهی مسائل را نمیتوانند حل کنند اما یاد میگیرند که با گفتوگو مسئله را مدیریت کنند. بسیاری از تعارضات را نمیتوان حل کرد اما باید یاد گرفت که به شکل انسانی گفتوگو کرده و تعارض را مدیریت کنیم. مدیریت تعارض والدین با هم، بهترین هدیه به فرزندان است.
صاحبی در پاسخ به اینکه تعارضات والدین در رفتار کودکان چگونه خود را نشان میدهد و چه تأثیری روی کودکان میگذارد؟ گفت: تعارضاتی که والدین نمیتوانند حل کنند را بچهها در آهنگ رفتارشان نشان میدهند؛ افت تحصیلی، ناسازگاری در مدرسه و سرویس رفت و آمد به مدرسه و مشکلات روانشناختی از جمله مشکلات این گروه از کودکان است.
وی اعلام کرد: بسیاری از اختلالهای روانشناختی کودکانی که به کلینیکهای روانشناسی آورده میشوند پیامد ناسازگاری والدین است و در بسیاری از موارد بدون پرداختن به مسائل بچهها به محض اینکه شیوه پرداختن والدین به تعارضات حل میشود، مشکلات بچهها نیز حل میشود. در علم روانشناسی بالینی کودک میگوییم عامل مداخله و درمان در روانشناسی بالینی کودک پرداختن به روابط درون خانواده است. یعنی برای بدرفتاری و اختلالهای رفتاری کودکان و نوجوانان باید والدین را گوشمالی داد.
صاحبی به هم خوردن سازگاری بچهها در گروه همسالان، کاهش تمرکز در یادگیری، اختلال خواب، اختلال تغذیه و حتی مشکلات اجتماعی و زناشویی این بچهها در بزرگسالی و گرایش بیشتر به الکل و مواد مخدر را نتیجه روابط ناصحیح والدین دانست و گفت: باید برای یادگرفتن حل تعارض سرمایهگذاری کنیم. برای این کار میتوانیم از کتابها و دورههای آموزشی استفاده کنیم.
وحیده شهیدی، روانشناس تحولی ـ اجتماعی خجالتی بودن، دلشوره داشتن، عدم توانایی برقراری ارتباط با همسالان، جویدن ناخن، مسائل اضطرابی را ... را از دیگر مشکلات بچههایی دانست که والدین آنها توان گفتوگوی صحیح و حل تعارضها را ندارند.
در ادامه صاحبی یکی از عوامل بنیادین در روابط زناشویی را دلبستگی ایمن دانست و گفت: ما آزمون دلبستگی را از زن و شوهرها میگیریم و در بسیاری از موارد میبینیم که یکی از والدین دلبستگی ایمن ندارد. دلبستگی در دوران کودکی در خانه و در اثر تعامل و مراوده با والدین و به ویژه ارتباط با مادر برای کودک ایجاد میشود.
وی گفت: اگر بچههای ما مشکل دارند باید در خانه به دنبال مشکل بگردیم نه در مدرسه، استفاده از اینترنت و ...؛ مشکلات روانشناسی بچهها به ما بازمیگردد اما اگر تاکنون به عنوان والدین رفتار اشتباهی داشتید و به فرزندان خود صدمه زدهاید نگران نباشید؛ بخش بزرگی از علم نورولوژی یا علم اعصاب نشان داده که مغز پدیده پلاستیکی است یعنی مثل شیشه نیست که بشکند و قابل ترمیم نباشد. اگر قبلاً رفتار درستی نداشتید میتوانید با شیوههای درست مغز را دوباره بازسازی کنید. مغز میتواند با تغیر رفتار، افکار و ادراکات خود را بازسازی کند.
صاحبی تأکید کرد: اگر احساس میکنید به بچه خود آسیب رساندهاید از هم اکنون میتوانید خود را اصلاح کنید چون مغز میتواند خود را احیا کند. البته نباید والدین بعد از خواندن این مطلب شروع کنند به نزاع با هم و مقصر جلوه دادن همدیگر بلکه هر والدی خودش باید ببیند چگونه میتواند جو و فضای زندگی را زیباتر کند.
انتهای پیام