شکاف ایجاد شده توسط خواص بزرگترین ضربه به اعتماد عمومی است
کد خبر: 4037568
تاریخ انتشار : ۰۳ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۱:۵۳

شکاف ایجاد شده توسط خواص بزرگترین ضربه به اعتماد عمومی است

مدیرکل مراکز و امور پژوهشی حوزه‌های علمیه با اشاره به اینکه در حوزه عدالت اجتماعی پرسش‌های جدی فراروی مدیران ما وجود دارد، گفت: نقطه کانونی انقلاب اسلامی بر مبنای عدالت و معنویت است اما امروز عدالت در بخش‌های مختلف به خوبی قابل مشاهده نیست. شکافی که نخبگان و خواص ایجاد می‌کنند بزرگترین ضربه را هم به حوزه کارآمدی و هم به حوزه اعتماد عموم زده که باید حل شود.

حجت‌الاسلام والمسلمین مجتبی فرهنگیان، کارشناس مسائل سیاسیهر نظم سیاسی و اجتماعی به عنوان یک موجود زنده پویا در طول زمان فعالیت خود به عنوان یک سیستم نقاط قوت و برجستگی‌ها و نقاط ضعف و نارسایی‌هایی خواهد داشت که سیستم را دچار ناکارامدی، بحران و چالش می‌کند؛ از این‌رو به سراغ حجت‌الاسلام والمسلمین مجتبی فرهنگیان، کارشناس مسائل سیاسی و مدیرکل مراکز و امور پژوهشی حوزه‌های علمیه رفتیم تا با وی گفت‌وگویی در این زمینه داشته باشیم که از نظر می‌گذرد:

لطفا ضرورت و لزوم ارزیابی عملکرد انقلاب اسلامی را بفرمایید.

انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک موجود زنده متحرک و فعال در یک فضای زمانی بسیار مهم در دوران اوج مدرنیته و تسلط آن بر زندگی و زیست جهان دنیای معاصر توانست قد علم کند و در مقابل انگاره‌های تمامت خواهانه جهان امروز منتقدانه بایستد و به عنوان بزرگترین و مهمترین انقلاب قرن از جهت معرفتی یک تحول جدی و جدید در عرصه‌های نظری، علوم اجتماعی و سیاسی و نیز در عرصه‌های عملی و حکمرانی بود.

از این نظر لازم است که این انقلاب هر از گاهی مورد ارزیابی قرار بگیرد و نارسایی‌‎ها و کاستی‌های آن بررسی و نقاط قوتش تقویت شود، در اینجا منظور از بحران بیش‌تر بحران سیاسی اجتماعی است، ‌چالش پیامد بحران است، یعنی اگر در سیستمی بحرانی ایجاد شود پیامدهای آن، چالش‌هایی برای سیستم اتفاق خواهد افتاد. در واقع بحران یعنی اختلال در نظم موجود سیاسی و اجتماعی است و کژتابی در کارکرد آن.

انقلاب اسلامی ایران فراخور فرصت‌های زرینی که برای خود و مردم ایران خلق کرده و توانسته یک نظم منسجم حکمرانی اسلامی را در دنیای مدرن باز تولید کند و انگاره‌های دینی را به متن جامعه و حکمرانی بیاورد، طبیعتا نارسایی‌هایی نیز داشته که باید مورد بررسی قرار بگیرد.

به نظر شما چه چالش‌هایی پیش‌روی انقلاب اسلامی ایران قرار دارد؟

انقلاب اسلامی در تقسیم‌بندی کلان با دو دسته چالش روبه‌رو است؛ دسته اول چالش‌های ذهنی و یا نظری است که بیش‌تر در حوزه ادراکات و انتزاعیات و در مباحث شناختی جای می‌گیرد؛ دسته دوم چالش‌های عملی است که در واقع با محیط کنش و واقعیت‌های اجتماعی روبه رو هستند.

برای چالش‌های ذهنی مهم‌ترین مسئله بسته معرفتی است که جمهوری اسلامی ایران از دل آن برآمده است و برای اولین بار در عصر جدید انگاره‌های دینی وارد حوزه اجتماعی شدند و نوعی از نظم حکمرانی باز تولید شد که این نظم حکمرانی در دنیای جدید ویژگی‌ها و اقتضاعاتی را ایجاب می‌کند.

اساسا مهم‌ترین چالشی که در حوزه نظری می‌تواند وجود داشته باشد این است که ما بتوانیم انسجام مبانی نظری و معرفتی خودمان را به روز کنیم و از ایجاد شکاف و ترک برداشتن این هندسه معرفتی جلوگیری کنیم و نیز مبانی نظری انقلاب اسلامی را هم در حوزه داخلی در مباحثی نظیر مباحث اجتماعی و اقتصادی و هم در حوزه خارجی در مبحث صدور انقلاب اسلامی و پیام عدالت محور جامعه اسلامی باز تولید منسجم کنیم که پیامد آن دستیابی به قدرت نرم است، این قدرت نرم برای ما فرصت بزرگی است که امروزه تحت عنوان قدرت هوشمند هم از آن یاد می‌شود و بسیاری از قدرت‌های بزرگ به دنبال این هستند که نوع جدیدی از قدرت که مبتنی بر قدرت نرم است را در جهان باز تولید کنند.

جمهوری اسلامی و انقلاب ایران این ظرفیت بزرگ را در اختیار دارد و از طریق عدالت، معنویت و پروسه‌ای که باعث محوربندی جدید خاورمیانه شده است توانسته به عنوان یک قدرت مهاجم در مقابل هژمون لیبرالیسم غربی ایستادگی کند. اگر به این قدرت نرم توجه نداشته باشیم می‌تواند در آینده شکاف بردارد و برای ما ایجاد چالش کند.

چالش دومی که انقلاب با آن روبه‌رو است چالش عملی است که شامل سه سطح از چالش‌ها می‌شود، از سویی ما درجامعه ایران یک نظم سیاسی هستیم و از سوی دیگر ما به عنوان یکی از اصلی‌ترین بازیگران در یک پهنه منطقه‌ای به نام خاورمیانه فعالیت می‌کنیم و نیز یک نیرو در عرصه بین‌الملل هستیم که در مقابل قدرت‌های بزرگ قادر به رویارویی تمام قد نرم‌افزاری است.

هر کدام از این حوزه‌ها علی رغم ایجاد ظرفیت‌ها و فرصت‌ها، چالش‌هایی را نیز پیش‌روی انقلاب قرار می‌دهند؛ به طور مثال ما در عرصه بین‌الملل در رویارویی با آمریکا دچار چالش‌های جدی هستیم، در محاصره اقتصادی و وضعیت تحریم قرار داریم که اگر با استفاده از ظرفیتهای داخلی و ایجاد وحدت گفتمان داخلی نتوانیم این مشکلات را حل کنیم قطعا دچار چالش خواهیم بود.

بحث دیگر در حوزه داخلی است که با چالش‌های جدی در این حوزه مواجه هستیم، اصلی‌ترین چالشی که وجود دارد، اول شکافی است که می‌تواند بین مردم و حاکمیت ایجاد شود و کلیدواژه‌ای که می‌تواند این چالش را حل کند، هم زبانی و همراهی کارگزاران با مردم است که به حوزه‌های سبک زندگی، اندیشه‌ای و سبک مدیریتی بر می‌گردد، دوم به کارآمدی نظام سیاسی مربوط می‌شود که بتواند به معضلات و مشکلات پاسخ دهد و برای هرکدام نسخه‌ای بپیچد.

به نظر شما مهم‌ترین چالشی که انقلاب اسلامی با آن روبه‌رو است، چیست؟

مهم‌ترین چالش‌های ما چالش‌هایی هستند که در عرصه داخلی وجود دارند و اگر ما نتوانیم این چالش‌ها را مدیریت کنیم طبیعتا در حوزه‌های منطقه‌ای و بین‌الملی هم دچار معضلاتی می‌شویم.

حوزه‌هایی از چالش‌های داخلی در بستر اجتماعی، اقتصادی و مفاهیم روانی و ذهنی مثل مفهوم روانی عدالت و امنیت وجود دارد که ما باید بتوانیم اینها را بازسازی کنیم. در حوزه عدالت اجتماعی پرسش‌های جدی فراروی مدیران ما وجود دارد، نقطه کانونی انقلاب اسلامی بر مبنای عدالت و معنویت است اما امروز عدالت در بخش‌های مختلف به خوبی قابل مشاهده نیست و شکافی که نخبگان و خواص ایجاد می‌کنند بزرگترین ضربه را هم به حوزه کارآمدی و هم به حوزه اعتماد عموم زده که باید حل شود.

در کنار اینها مشکلات اقتصادی و نابرابری‌هایی که جدای مسائل بیرونی که به ما تحمیل می‌شوند، بخاطر فقدان دانش مدیریتی و نظم بروکراتیک منسجم متحرک است و گرفتار آن شدیم و به حوزه‌های دیگر سرریز شده است، فاصله طبقاتی عجیب، معضلات اجتماعی، گسست‌های نسلی و ... چالش‌های فراروی این نظم سیاسی است و تنها راه حل این معضلات ابتدا بازخوانی آرمان‌ها و میثاق‌نامه انقلاب توسط مردم و مسئولان و دوم همت کردن برای رفع کژتابی‌های موجود در عرصه مدیریتی است.

آیا می‌توان گفت که دور شدن از ساده‌زیستی و تمایل به اشرافی‌گری و ضعیف شدن روحیه انقلابی چالش بزرگ انقلاب است؟

مهم‌ترین شاخصه منابع انسانی و کارگزاران و نخبگان که برآمده از دل این نظم سیاسی هستند این است که به آرمان‌ها و اصول و ارزش‌های حاکم بر این نظم حکمرانی وفادار باشند، یکی از مشکلاتی که حکومت‌های دینی از صدر اسلام با آن روبه‌رو هستند شکافی است که در حوزه نخبگان و خواص اتفاق می‌افتد و خواص به مرور زمان به دلایل فراوانی از آرمان‌ها و ارزش‌ها و اصول‌هایی که توسط دین طراحی شده است فاصله می‌گیرند.

بسیاری از مشکلات ما خصوصا در حوزه تغییر نگرش در افکار عمومی و تغییر ذهنیت اجتماعی مردم بخاطر کژتابی رفتار کارگزارانی است که از اصول اولیه و انقلابی مردم ایران فاصله گرفته‌اند، دنیا زدگی منجر می‌شود هم در نگرش و ذهنیت مردم و شهروندان نسبت به اصل انقلاب فاصله ایجاد شود و هم بزرگترین سرمایه اجتماعی که اعتماد عمومی است ترک بردارد، اگر اعتماد عمومی دچار آسیبب شود فاصله‌ای بین دولت و ملت ایجاد خواهد شد که این فاصله چالش جدی و مهمی است و امرزوه در جامعه ما بخاطر دنیازدگی خواص به وجود آمده است.

آیا می‌توان گفت دلیل ایجاد این فاصله، انحصار طلبی انقلابیون است؟ یعنی انقلاب را در یک سری افراد خاص مثلا با ظاهر مذهبی منحصر کردیم؟

کنشگر در انقلاب‌اسلامی با دو عرصه مواجه است یکی با عرصه تاریخی که مجموعه آموزه‌هایی است که انقلاب اسلامی برگرفته از آن است و ما موظف هستیم به این آموزه‌ها وفادار باشیم و بحث دیگر بحث واقعیت‌هایی است که وجود دارد.

مهم‌ترین شاخصه و نکته در انقلاب اسلامی عدالت محوری و ضد تبعیض بودن است، وقتی مفهوم عدالت را در ساحت‌های مختلف فردی، اجتماعی و حوزه‌های سیاسی و اجتماعی مطرح می‌کنیم باید از نوع از طبقه‌سازی و قشری‌گری بر حذز باشیم. یکی از اصول کانونی انقلاب اسلامی این است که باید چرخش نخبگان در آن یک چرخش آزاد باشد.

پیام انقلاب انسان شمول و جهان شمول است که هر کس که در معرض این پیام قرار بگیرد و به آن لبیک بگوید و جامه عمل بپوشاند، قطعا انقلابی خواهد بود فارغ از زیست اجتماعی و طبقه سیاسی و نگرشی که نسبت به مسائل دارد، صرفا وفادار بودن به اصول انقلاب، حلقه میثاق کسانی خواهد بود که در دهه‌های آتی خواهند آمد و به عنوان فرد انقلابی شناخته خواهند شد.

انقلاب اسلامی مفهوم بسیار متعالی و معناگرایانه دارد که وقتی در ساحت معرفت شناختی و انسان شناسی دینی قرار می‌گیرد هیچ تبعیضی بین افراد انقلابی وجود نخواهد داشت. شرط وفاداری به آرمان‌ها و نظم هنجاری انقلاب اسلامی این است که ما دیدگاه‌های مختلف در حوزه‌های مختلف را با اصول منسجم و مشترک شناسایی کنیم تا همه نیروها بتوانند بر مبنای این اصول کنشگری داشته باشند.

آیا می‌توانیم از جهاد تبیین به عنوان یک فرصت برای انقلاب استفاده کنیم؟

چهار دهه از عمر انقلاب اسلامی می‌گذرد و از مرحله استقرار گذر کرده است؛ انقلاب اسلامی نظام نوپایی نیست که با بحران‌ها یا چالش‌هایی که نظم نوپیدای سیاسی با آن مواجه خواهد شد، روبه‌رو شود. این انقلاب دوران‌های سختی را پشت سر گذاشته اما به علت وحدت و وفاداری مردم و رهبری مسئولان توانسته از آن عبور کند. امروزه ما نیازمند یک بازخوانی عمیق و جدی از خود در این چهار دهه هستیم؛ جهاد تبیین یعنی روایت انتقادی اثباتی از وضعیت موجود انقلاب اسلامی که باید یک بازخوانی از چهاردهه گذشته داشته باشد و این بازخوانی به معنای تایید و یا نفی نیست، جهاد تبیین جهاد عادلانه خوانش وضعیت موجود و گذشته انقلاب و برافروختن چراغی برای آینده است.

جهاد تبیین می‌خواهد به این نکته برسد که ما با قرائت منتقدانه از گذشته خودمان می‌توانیم بناهای بزرگتری را در معماری انقلاب اسلامی و عرصه بین المللی، جهانی و داخلی با اتکا به تولید دانش دینی بنا کنیم. جهاد تبیین به دنبال سرپوش گذاشتن بر گذشته و خوب پنداشتن هر آنچه بوده نیست بلکه به دنبال یک داوری عادلانه و منصفانه از ترکیب هست‌ها و باید‌هاست.

جهاد تبیین مقدمه‌ای از ارائه نوین از تمدن ایرانی اسلامی است که می‌تواند به عنوان یک آرمان الگو برای تمام نظام‌های سیاسی دنیا قابل مطالعه و ارزیابی باشد و باعث یک جهش تمدنی شود.

گفت‌وگو از مهنوش بهروز

انتهای پیام
captcha