قرآن تخته‌بند زمان و مکان نیست/ اندیشه «همه‌آخوندی» از کجا شکل گرفت
کد خبر: 4023252
تاریخ انتشار : ۰۴ دی ۱۴۰۰ - ۱۰:۰۲
آیت‌الله علیدوست بیان کرد:

قرآن تخته‌بند زمان و مکان نیست/ اندیشه «همه‌آخوندی» از کجا شکل گرفت

آیت‌الله ابوالقاسم علیدوست با بیان این نکته که نهاد متولی تفسیر کیست، گفت: لوتر قائل به این بود که ما متولی تفسیر نداریم و نباید فقط کلیسا عهده‌دار تفسیر باشد. اینجا اندیشه همه‌کشیشی یا همه‌آخوندی یا پروتستانتیسم اسلامی مطرح شد.

آیت الله علیدوست

به گزارش ایکنا، یازدهمین جلسه دوره جدید درس تفسیر قرآن آیت‌الله ابوالقاسم علیدوست، استاد درس خارج حوزه علمیه، صبح امروز چهارم دی‌ماه به شکل مجازی برگزار شد.

متن جلسه را در ادامه می‌خوانید.

در بحث‌هایی که به عنوان فلسفه تفسیر مطرح شد، عنوان بحث ششم روش حداکثری یا حداقلی در برداشت از قرآن بود. این بحث به غایت، فخیم است ولی کمتر توسط بزرگان تفسیر و فقه و اصول مورد بررسی قرار گرفته است. از این جهت یک ادبیات تولیدشده و روان در این زمینه نداریم البته رگه‌هایی از آن را می‌توان پیدا کرد.

وقتی یک مفسر یا یک فقیه می‌خواهد از قرآن استفاده کند آیا باید حداکثر آنچه می‌شود از قرآن را استفاده کند و نگران استعمال لفظ در بیش از یک معنا نباشد؛ یا نه، باید تمام مولفه‌های مفاهمه را که در سایر متون به کار می‌برد به کار بگیرد و اصرار نداشته باشد هر مطلب خوبی را از هر آیه‌ای در بیاورد. افراد سعی می‌کنند اگر مطلبی درست است و قابلیت فی‌الجمله در آیه وجود دارد بگویند که آیه می‌خواهد همین را بگوید. این خیلی بحث مهمی است، اگر فقیهی به گفتمان اول معتقد باشد یا به گفتمان دوم معتقد باشد؛ خیلی تفاوت دارد.

از طرفی قرآن قانون اساسی است و ضوابط و قواعد را مطرح می‌کند و خیلی درگیر موردها نیست و اگر به موردها ورود می‌کند برای قانون‌گذاری است. طرف دوم قضیه این است که قرآن متن الهی برای فهم بشر است و باید در چارچوب مولفه‌های مفاهمه با آن برخورد کرد. نمی‌شود گفت سیاق را کنار بگذاریم، سبب نزول را کنار بگذاریم و فقط خود آیه را نگاه کنیم. این رویکرد با توجه به سیره و رفتاری که علما با قرآن داشتند، ایراد دارد. به همین خاطر اینجا مدیریت سخت می‌شود. بله، مدیریت حداکثری بدون توجه به هرچه مزاحم برداشت حداکثری است، راحت است. مدیریت حداقلی به نحوی که قرآن را فقط در چارچوب مولفه‌های مفاهمه معنا کنیم هم آسان است، ولی به نظر ما باید در اینجا به نکاتی توجه کرد.

قرآن تخته‌بند زمان و مکان نیست

اگر قرآن، قانون اساسی است، قانون اساسی کمتر تخته‌بند زمان و مکان می‌شود. حقیقت قانون اساسی بودن قرآن ظهور موسعی برای آیات درست می‌کند. درست است «ما علی المحسنین من سبیل» درگیر قبل و بعد است و راجع به کسانی است که دوست دارند در جهاد شرکت کنند ولی نمی‌توانند و فقط حسن فاعلی دارند، ولی در قاعده احسان، محسن به کسی که مورد احسان قرار گرفته، خدمت کرده است ولی در آن خدمت، ضرری هم متوجه شخص شده است؛ با اینکه مورد آیه احسان کسانی هستند که هیچ کاری نکردند ولی ممکن است شما بگویید قرآن می‌خواهد چیزی فرازمان و فرامکان بگوید و آن اینکه محسن مواخذه نمی‌شود. یک مصداق آن، کسی است که قصد خیر دارد ولی توانایی انجام کار ندارد.

نحوه مواجهه اهل بیت(ع) با قرآن

یک روایت خیلی جالبی هست. روایت از نظر سند خوب است. شخصی ناخن پایش قطع شده بود و روی انگشتش پارچه یا دارویی گذاشته بود و می‌خواست وضو بگیرد. از امام صادق(ع) درباره نحوه وضو گرفتن سوال کرد. امام صادق(ع) پاسخ می‌دهند حکم این مسائل از قرآن به دست می‌آید. بعد می‌فرمایند روی پارچه‌ای که گذاشتی مسح کن. این روایت نکاتی دارد. متن روایت این است: «قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَثَرْتُ فَانْقَطَعَ ظُفُرِی فَجَعَلْتُ عَلَى إِصْبَعِی مَرَارَةً فَكَيْفَ أَصْنَعُ بِالْوُضُوءِ قَالَ يُعْرَفُ هَذَا وَ أَشْبَاهُهُ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِی الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ امْسَحْ عَلَيْه».

امام از آیه «ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِی الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ» قاعده نفی حرج را استفاده می‌کنند. اگر ما بودیم فقط از آیه یک گزارش برداشت می‌کردیم مبنی بر اینکه خدا در دین، امور حرجی قرار نداده است ولی امام از اینجا یک قانون استفاده می‌کنند. سوالی که مطرح می‌شود این است که امام می‌خواهند از آیه یک قاعده استفاده کنند یا اینکه آیه بیانگر یک پارادایم است یعنی خود شما باید بفهمید خدا نمی‌خواهد شما را به سختی بیندازد و از طرفی نمی‌خواهد دین سبک شمرده شود و باید خودتان میان آن دو مدیریت کنید. ما نه بحث وضو داریم و نه غیر وضو، بلکه می‌خواهیم نشان دهیم اهل بیت(ع) چگونه با قرآن رفتار می‌کنند. نکته حدیث این است که امام می‌فرمایند این نکات را خودتان برداشت کنید و منتظر ما نباشید.

کدام نهاد متولی تفسیر است

مسئله هفتم در فلسفه تفسیر، نهاد متولی تفسیر است. این بحث می‌خواهد یک سوال را پاسخ دهد و آن اینکه آیا قرآن نهاد متولی تفسیر دارد یا نه. اگر دارد، کدام نهاد است؟ خیلی کشورها نهاد قانون اساسی دارند یا در کشور ما شورای نگهبان وظیفه تفسیر قانون اساسی را بر عهده دارد. آیا قرآن هم نهاد متولی تفسیر دارد؟ ما دو ماه قبل در مسئله دوم از مسائل فلسفه تفسیر درباره مرجعیت قرآن بحث کردیم و گفتیم قرآن مرجع است ولی باید حواسمان باشد به قرآن‌بسندگی نرسیم. ضمن اینکه باید روی مرجعیت قرآن تاکید کنیم نباید به آن جریان برسیم. بحث هفتم ادامه آن بحث است، تحت این عنوان که آیا قرآن نهاد تفسیر می‌خواهد یا نه. شاید کسی مرجعیت قرآن را قبول کند ولی بگوید ما نهاد رسمی متولی تفسیر نداریم. از این طرف ممکن است کسی بگوید نهاد متولی تفسیر داریم ولی قرآن مرجع نیست. رابطه این دو بحث عام و خاص من وجه است.

قرآن متولی تفسیر دارد یا نه؟ عده‌ای می‌گویند ندارد، عده‌ای می‌گویند دارد. کسانی که می‌گویند دارد در تعیین نهاد اختلافاتی دارند. این بحث از بحث‌هایی است که با اینکه از زمان رحلت پیامبر(ص) مطرح بوده است، هنوز هم از مباحث روز است. این بحث، هم بحث علمی و هم اجتماعی و هم سیاسی است. اختصاص به اسلام هم ندارد و نسبت به سایر متون مقدس هم همین بحث مطرح است که آیا باید نهاد خاصی عهده‌دار تفسیر باشد؟ مسیحیت کاتولیک می‌گوید نهاد خاصی باید متون مقدس را تفسیر کند. در مقابل، لوتر قائل به این بود که ما متولی تفسیر نداریم و نباید فقط کلیسا عهده‌دار تفسیر باشد. اینجا اندیشه همه‌کشیشی یا همه‌آخوندی یا پروتستانتیسم اسلامی مطرح شد. درباره این بحث مطالعه کنید تا هفته آینده آن را ادامه بدهیم.

انتهای پیام
captcha