ارث بردن فرزندان پیامبران(ع)؛ حکم مسلم قرآنی
کد خبر: 4022462
تاریخ انتشار : ۰۷ دی ۱۴۰۰ - ۰۸:۵۹
تحلیل گفتمانی خطبه فدکیه/ ۸

ارث بردن فرزندان پیامبران(ع)؛ حکم مسلم قرآنی

جامعه‌شناس و کارشناس دینی با اشاره به استدلال‌های حضرت فاطمه(س) درباره ارث بردن فرزندان انبیا(ع)، تصریح کرد: حضرت فاطمه(س) با استناد به آیات ۱۶ سوره مبارکه نمل؛ ۶ سوره مبارکه مریم؛ ۷۵سوره مبارکه انفال؛ ۱۱ سوره مبارکه نساء و ۱۸۰ سوره مبارکه بقره، ارث بردن فرزندان پیامبران(ع) را حکم مسلم قرآنی می‌داند.

فدک

حجت‌الاسلام علیرضا قبادی، جامعه‌شناس و کارشناس دینی به مناسبت ایام فاطمیه، در سلسله نوشتاری که در اختیار ایکنا قرار داده است به تحلیل گفتمان خطبه فدکیه حضرت فاطمه(س) پرداخته است.

علیرضا قبادی در هفت قسمت گذشته از این مجموعه به موضوع «تقسیم قلمرو‌ها در خطبه فدکیه حضرت فاطمه الزهرا(س)»، «جایگاه حمد و ستایش پروردگار در دیدگاه حضرت زهرا(س)»، «یگانگی خداوند؛ مهمترین حقیقت و راز عالم هستی»، «روایتی خاص از رسالت پیامبر خاتم(ص)»، «جایگاه قرآن در دیدگاه حضرت فاطمه(س)»، «فرآیند شکل‌گیری اسلام و نقش اهل بیت(ع) در تثبیت و استحکام آن» و «روایت ارث در گفتمان حضرت فاطمه(س)» پرداخت و در این قسمت به موضوع «روایت ارث در دو گفتمان حضرت فاطمه(س) و خلیفه اول» اشاره‌ای داشت که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:

«در نوشتار قبل ارث بردن فرزندان انبیا(ع) در گفتمان حضرت فاطمه(س) روایت شد. در این نوشتار، سخنان خلیفه اول(ابوبکر) درباره عدم تعلق ارث به فرزندان انبیا و استدلال وی روایت می‌شود.

برای پیوستگی بحث ارث و شناخت دقیق‌تر تفاوت این دو گفتمان، سخنان حضرت فاطمه(س) خطاب به «انصار» را که میان این دو گفت‌وگو صورت گرفته است را پس از تحلیل و مقایسه این دو گفتمان، ارائه می‌کنیم.

اکنون روایت خلیفه اول درباره ارث، که در پاسخ به استدلال حضرت فاطمه(س) ایراد شده است، روایت می‌شود: «‌ای دختر رسول خدا، محققا پدر شما نسبت به مؤمنان با عطوفت، رأفت و مهربانی و بخشندگی و برای کافران عذاب دردناک و عقابی بزرگ بود. چنانچه نسبتش را وارسی کنیم، او را پدر شما، نه زنان دیگر و برادر مونس شما، نه دوستان دیگر می‌یابیم. او(علی) را بر همه دوستان، مقدم داشت و (علی) او را (پیامبر (ص)) در هر کار بزرگی کمک کرد. جز سعادتمند شما را دوست نمی‌دارد و جز شقاوتمند دورافتاده، با شما دشمنی نمی‌کند. شما عترت پاک، نیک و برگزیده رسول خدا(ص)، راهنمای ما به خیر و راه رسیدن ما به بهشت هستید. شما برترین زنان و دختر بهترین انبیا(ع) هستید. در گفتارت راستگویی و در وفور عقل پیشقدمی. از حقت باز داشته نشدی و مانعی در گفتار راستت نیست. به خدا قسم من از نظر رسول خدا فراتر نرفتم و جز به اجازه او عمل نکردم. پیشرو به اهلش (خانواده) دروغ نمی‌گوید. من خدا را گواه می‌گیرم و گواه او کافی است. من از رسول خدا شنیدم که فرمود: «ما گروه پیامبران دینار، درهم، خانه و مزرعه‌ای به ارث نمی‌گذاریم ارث ما تنها کتاب، حکمت، علم و نبوت است.» آنچه برای ما از وسایل زندگی است برای «ولی امر» بعد ماست که در آن حکم کند. آنچه در پی آن هستی، به خرید اسب و سلاح اختصاص دادیم تا مسلمانان بجنگند، با کفار جهاد کنند و با سرکشان بدکار جدال کنند. (این کار) به اجماع مسلمانان نه رأی من تنها صورت گرفت. استبدادی در آنچه به آن نظر داشتم صورت ندادم. حال من چنین است. مال من برای شما و در اختیار شماست. از شما دریغ نمی‌شود و برای غیر شما ذخیره نکردیم. همانا شما «سیده» امت پدرتان و شجره پاک برای پیامبرت هستید. فضل شما را انکار نمی‌کنیم و فرع و اصل شما را فرو نمی‌گذاریم. حکم شما در آنچه که من صاحب آن هستم نافذ است. آیا بر این باورید که در این موضوع با پدر شما مخالفت می‌کنم؟»

آنچه گفته شد روایت ابوبکر در تعلق نگرفتن مصداق ارث(فدک) به حضرت فاطمه(س) دختر پیامبر(ص) است. در ادامه ابتدا سخنان حضرت فاطمه(س) در نقد روایت خلیفه اول، سپس پاسخ نهایی ابوبکر ارائه می‌شود. سخنان پایانی حضرت فاطمه(س) خطاب به مسلمان، حسن ختام این گفتار است.

حضرت فاطمه(س) در نقد روایت خلیفه اول می‌فرماید: «سبحان الله، پدرم، رسول خدا نه از کتاب خدا روی گردان و نه مخالف احکام قرآن؛ بلکه او پیرو دستورات(اثر) قرآن و تابع سوره‌های آن بوده است. آیا بر خیانت اجتماع می‌کنید و به او (پیامبر) نسبت باطل می‌دهید. کار شما بعد مرگ پیامبر(ص) شبیه «شر/ غائله»‌ای است که علیه او در زمان حیاتش انجام می‌دادید. این کتاب خداست که حاکم عادل و سخنگوی فیصله‌بخش است. قرآن می‌فرماید: «از من و خاندان یعقوب ارث ببرد؛ سلیمان از داود ارث برد.» خدای عزوجل در آنچه از تقسیم سهم‌ها، تشریع واجبات و میراث و تعیین بهره پسران و دختران بیان و روشن نمود، دلیل باطل گرایان را کنار زد و گمان و شبهات آیندگان را برطرف کرد. چنین نیست، بلکه نفس شما، کار را برای شما آراسته نمود. پس صبر زیباست. بر آنچه توصیف می‌کنید، از خداوند یاری می‌خواهم.»

سپس ابوبکر گفت: «راست گفت خدا و رسولش و راست گفت دختر رسول خدا که سرچشمه حکمت، خاستگاه هدایت و رحمت، ستون دین و سرچشمه برهان است. سخن درستت را دور نمی‌اندازم و گفتارت را انکار نمی‌کنم. مسلمانان، میان من و شما، بر عهده من گذاشتند آنچه را که به عهده گرفتم. آنچه را که گرفتم، با موافقت آنهاست بدون آنکه لجبازی و خودرأیی کنم و (چیزی را) به خود اختصاص داده باشم. آنان (مسلمانان) شاهدند.»

سخن ابوبکر پایان یافت، آنچه در ادامه می‌آید سخنان پایانی حضرت فاطمه(س) خطاب به مسلمانان حاضر در مسجد است: «جماعت مسلمان؛ شتابان کنندگان به گفتار باطل، نادیده انگاران بر کردار زشت زیانبار، آیا در قرآن اندیشه نمی‌کنید، یا بر دل‌هایتان قفل زده شده است، نه چنین نیست؛ بلکه اعمال زشتتان، زنگار قلب‌هایتان شده و گوش‌ها و چشمانتان را مسخر کرده است. چه زشت است بازگشتتان. چه بد است آنچه به آن پرداختید، شر است آنچه معاوضه نمودید، بخدا سوگند تحمل این بار برایتان سنگین و عاقبتش وخیم است. آنگاه که پرده‌ها کنار رود، گرفتاری هایش هویدا گردد. آنگاه آنچه را که حساب نمى‌کردید از سوی پروردگارتان آشکار گردد. آنجاست که اهل باطل زیانکار گردند.»

برای نظم منطقی در مقایسه میان این دو گفتمان، ابتدا استدلال هریک از آن‌ها سپس نقد هر یک از دو گفتمان از گفتمان دیگر و در نهایت قوت و ضعف استدلال هر گفتمان ارائه می‌شود.

حضرت فاطمه(س) در ارث بردن فرزندان انبیا(ع) از برهان استفاده کرد. برهان نوعی استدلال است که درستی قضایای آن قطعی است. حضرت از دو نوع برهان برای اثبات مدعای خویش استفاده کرده است؛ قیاس منطقی نوع اول و برهان خلف.»

محورتری استدلال حضرت درباره ارث بردن فرزندان انبیا(ع)، برهان از نوع قیاس است. قضیه اول یا «کبری قیاس» مستند به قرآن کریم است. حضرت فاطمه(س) با استناد به آیات ۱۶ سوره مبارکه نمل؛ ۶ سوره مبارکه مریم؛ ۷۵سوره مبارکه انفال؛ ۱۱ سوره مبارکه نساء و ۱۸۰ سوره مبارکه بقره، ارث بردن فرزندان پیامبران(ع) را حکم مسلم قرآنی می‌داند. به عبارت دیگر براساس آموزه‌های قرآن، به طور یقین فرزندان انبیا(ع) از پدرانشان ارث می‌برند.

 

قبادی

 

چنانچه بخواهیم استدلال ایشان را در قالب «برهان/قیاس» نشان دهیم، چنین می‌گوییم. فرزندان انبیا(ع) از پدرانشان ارث می‌بردند، فاطمه فرزند پیامبر است. پس فاطمه از پیامبر ارث می‌برد.

شیوه دیگر استدلال حضرت فاطمه «برهان خلف» است برهان خلف نوعی استدلال است که نشان می‌دهد، اگر نقیض(ضد) عبارتی درست نباشد پس خود عبارت قطعاً درست است. فاطمه(س) چهار مصداق از برهان خلف را برای اثبات ارث بردن خودش/ فرزند نبی، از پیامبر(ص) بر شمرده است: اول میان او و پدرش، نسبتی نباشد. دوم آیه خاصی در قرآن باشد که او را از حکم عام ارث بردن فرزندان از پدرانشان استثنا کرده باشد. سوم فاطمه و پدرش از دو آیین و دین مختلف باشند. چهارم شما به عام و خاص قرآن آگاه‌تر از پیامبر(ص) و علی (ع) باشید.

برای روشن‌تر شدن برهان خلف، یک نمونه از برهان را در قالب زیر نشان می‌دهیم:

اگر میان من و پدرم نسبتی نباشد، ارث نمی‌برم. میان من و پدرم نسبتی هست، پس من از پدرم ارث می‌برم. این چنین است شیوه استدلال این برهان در سه مورد دیگری که حضرت فاطمه(س) بدان اشاره کرده است. از آنجا که نقیض(ضد) هیچ یک از گزاره/ عبارت فوق صحیح نمی‌باشد پس ارث بردن فاطمه از پدرش قطعی است.

مهمترین استدلال ابوبکر در ارث نبردن فرزندان انبیا، نقل روایتی از پیامبر(ص) است. ابوبکر به روایت ذیل استناد کرده است:

من از پیامبر شنیدم که فرمود ما گروه پیامبران طلا، نقره، خانه و مزرعه ارث نمی‌گذاریم؛ بلکه کتاب، حکمت، علم و نبوت به ارث می‌گذاریم، انچه از وسایل زندگی باقی مانده است برای «ولی امر» بعد ماست که در آن حکم کند. دلیل دیگر ابوبکر، اجماع و رأی مسلمانان در واگذاری امور به ایشان و موافقت آنان در عدم تعلق ارث(فدک) به دختر پیامبر(ص) است.

قضیه دوم نقد متقابل دو گفتمان است. حضرت فاطمه(س) روایت ارث از گفتمان ابوبکر را چنین نقد کرده است: آیات مختلف قرآن بر ارث بردن فرزندان انبیا(ع) تصریح دارند؛ اگر روایت نقل شده صحیح باشد، لازم می‌آید که پیامبر(ص) با قرآن مخالف باشد؛ چنانچه روایت نقل شده را بپذیریم، باید قول ناحق را به پیامبر(ص) نسبت دهیم؛ مقتضای استناد به روایت، عدم توجه به حکم عادلانه و فیصله بخش قرآن کریم است.

خلیفه اول، نقدی به گفتمان حضرت فاطمه نکرده است، بلکه سخنان حضرت فاطمه(س) را تأیید کرده است؛ اما می‌توان با توجه به گفتار ابوبکر و استنادات این گفتمان توجیهاتی را برای کلام او ذکر کرد: من به قول پیامبر(ص) استناد کردم و پیامبر فرمود فرزندان انبیا/ سایرین تنها از کتاب، حکمت، علم و نبوت پیامبر(ص) ارث می‌برند وارث نبردن شما از پیامبر مورد موافقت مسلمانان است من از روی خودخواهی و لجبازی یا اینکه بخواهم سهمی برای خودم بردارم، شما را از ارث محروم نکردم.

قضیه سوم نقاط قوت و ضعف گفتمان‌هاست. چنانکه ملاحظه می‌شود؛ گفتمان حضرت فاطمه(س) در ارث بردن از انبیا(ع) مبتنی بر استدلال آن هم از نوع برهان است. چنانچه اشاره شد، برهان استدلالی است که به قضایای درست قطعی تکیه دارد.

از دیگر نقاط قوت استدلال در گفتمان حضرت فاطمه(س) استناد به قرآن کریم به عنوان محکم‌ترین، اصلی‌ترین و اساسی‌ترین منبع دینی است که حجیت سایر منابع دینی در سایه آن صورت می‌گیرد. از این رو ارث در گفتمان حضرت فاطمه(س) هم از لحاظ محتوی و هم از لحاظ فرم از عالی‌ترین استحکام و قوت برخوردار است.

اما روایت ارث در گفتمان ابوبکر، اولا بر «خبر» استوار است که اصطلاحاً خبر «ظنی الصدور» است؛ یعنی به طور قطع و یقین نمی‌توانیم ادعا کنیم که از پیامبر (ص) است، ثانیاً روایت نقل شده با آیات قرآن مخالفت دارد. به هنگام چنین تعارضی، خبر از اعتبار خارج می‌شود.

استدلال یا توجیه دیگر که به اجماع و موافقت مسلمانان اتکا دارد، چنین اجماعی به فرض صحت، قوت، درستی یا حقانیت را برای سخنان ابوبکر ایجاد نمی‌کند.

ضعف دیگری که در گفتمان ابوبکر وجود دارد تناقضی است که میان اذعان ابوبکر به اینکه فاطمه (س) درست می‌گوید، او معدن حکمت و منبع حجیت است با درستی روایتی که ابوبکر نقل می‌کند؛ زیرا این دو قابل جمع نیستند. به عبارت دیگر گفتمان ابوبکر میان دو محذور قرار می‌گیرد چنانچه سخنان فاطمه س از سوی ابوبکر پذیرفته شود، روایت دیگر قابل استناد نیست و چنانچه روایت مورد پذیرش باشد، عبارت ابوبکر درباره اینکه فاطمه دختر رسول خداست و او راست می‌گوید، قابل پذیرش نیست.

ضعف دیگر استدلال ابوبکر، به مصادیق ارث ذیل روایت مزبور برمی‌گردد. در ذیل روایت آمده است که کتاب، حکمت، علم و نبوت از انبیا(ع) به ارث می‌رسد، ارث رسیدن «نبوت» به فرزندان پیامبر بسیار جای تأمل دارد.

آنچه بیان شد اختلاف روایت ارث در دو گفتمان حضرت فاطمه (س) و خلیفه اول بود.»

انتهای پیام
captcha