به گزارش ایکنا از چهارمحال و بختیاری، شهید مدافع حرم علیرضا جیلان بروجنی فرزند مصطفی، 28 بهمن 1362، چند روز بعد از شهادت عمویش در شهر بروجن بهدنیا آمد و خانواده نام عموی شهیدش را بر وی نهادند. بنیانگذار هیئت فاطمیون در بروجن بود که بهصورت داوطلب عازم سوریه شد. این فرمانده تیپ رسول اکرم(ص) در هشتمین حضورش در سوریه و در آزادسازی شهر بوکمال در 28 آبان 1396 به فیض شهادت نائل آمد. این شهید والامقام بهصورت داوطلبانه و در قالب نیروی بسیجی مدت زیادی در جبهه مقابله با تکفیر و داعش در سوریه حاضر بود که در عملیات آزادسازی بوکمال به آرزویش یعنی شهادت رسید تا به عموی شهیدش علیرضا جیلان که ۳۰ سال پیش در دوران دفاع مقدس در خوزستان آسمانی شده بود ملحق شود و در جوارش در گلزار شهدای بروجن آرام گیرد. به بهانه چهارمین سالگرد عروج ملکوتی شهید جیلان، بخشی از وصیتنامه شهید تقدیم مخاطبان میشود.
«بنده گناهکار خدا، سروپا تقصیر هستم. از طرف ایشان خیر و لطف و از طرف من بدی و نافرمانی. چه بسیار بود زمانهایی که من حتی از جلد انسانی خود خارج و خوی حیوانی میگرفتم.
اول به اصل مسئله امروز حکومت اسلامی اشاره میکنم، عزیزانم، همه کسان من اصل ولایت و حمایت از ولایت در رأس همه کارهای شما باشد. این سید بزرگوار مظلوم است، نه برای ایشان بلکه برای سعادت خودتان به ولایت چنگ بزنید. همسرم و امیر عزیزم شاید این رسم رفاقت نبود که شما را تنها بگذارم و بروم ولی خدا میداند هر بار که به شما فکر کردم اولین چیزی که به ذهنم آمد که از من درمانده چه کاری برمیآید شما خدایی دارید که عالم در ید تولایی ایشان است و برشما نظارت و حفاظت دارد.
خدا میداند هر وقت که به برگشت فکر میکنم دنیا برایم تیره و تار میشود آخر این راه، این راه به این بزرگی و عظیمی باید برگشت داشته باشد، خداوکیلی قدرت برگشت و تحمل دنیا را نداشتم. درست که شیرینیهایی مثل شما و پدر و مادرم و خواهر و برادرم را برایم داشته ولی این سفر برایم بدون بازگشت است چون در مقابلم چیزی هست که به مانند دریا بوده و دنیا یک قطره ناچیز.
کوثرم، عزیزم، همه چیزم تو بزرگترین لطف خدا بودی ولی من نتوانستم در حقت همسری کنم. راستی فراموش نکن امیرم حتما باید شبها یک لیوان آب بخورد و یک لیوان دربدار آب هم بالای سرش باشد. لطف کن دیگه بهش شکلات کاکائو نده.
در آخر میدانم که سخت است برای خانوادهام اما من به مادرم حضرت زهرا(س) اقتدا کردم و نمیخواهم چیزی از من بماند پس خواهش میکنم سنگ قبر عمو علیرضا را عوض کنید و بنویسید: شهیدان علیرضا جیلان، این کار کمتر فضا را برای من ناچیز اشغال میکند. یک دلیل دیگه هم دارد و اینکه من همیشه عاشق گلزار شهدا بودم چه افتخاری بالاتر از اینکه اینجا اسم من هم باشد.
بچههای فاطمیون لذت تمام عمر من بودند در این لوا بود و یک عمر افتخارم یدک کشیدن این اسم. تو را به مادر پهلو شکسته قسم پرچمش را بالا نگه دارید. فاطمیون محفل شور و عزاست، بیعت ما هیئتیها با حضرت زهراست.
کلنا عباسک یا زینب (س)
۲۲ رمضان سال 1395 منطقه حلب _ گردان امام رضا(ع) گروهان حضرت معصومه(س)»
فیلمی از آخرین صحبتهای شهید علیرضا جیلان در لحظات آغازین عملیات آزادسازی بوکمال و شهادت در این عملیات، حُسن ختام این مطلب است.
انتهای پیام