به گزارش ایکنا، نشست علمی «علامه میرحامد حسین، احیاگر فرهنگ امامت در دوره معاصر» با حضور آیتالله نجمالدین طبسی، استاد حوزه علمیه و حجتالاسلام سیدمهدی علیزاده موسوی، پژوهشگر کلام، ظهر امروز 3 مهرماه در بنیاد امامت برگزار شد.
علیزاده در این نشست به بررسی شخصیت میرحامد حسین پرداخت و اظهار کرد: واقعیت این است که صحبت کردن در مورد میرحامد حسین مانند قرار دادن بحر در کوزه است. اگر شما نگاهی به منطقه هند بیندازید، دومین قطب جمعیتی جهان اسلام است و حدود دویست و پنجاه میلیون مسلمان دارد. همچنین دومین قطب جمعیتی جهان تشیع است. اولین پرسشی که در برابر اندیشمندان قرار میدهم، این است که چرا بعد از صد و پنجاه سال، کشوری که کانون تشیع در دنیا بوده است، به نحوی که مرحوم صاحب جواهر کتاب جواهر را به علمای هند عرضه کرد، امروز از دست رفته است و امروز از این تمدن چیزی نمیبینیم. علمای بزرگی مانند سلطان العلما در هند بودند و مدرسهای درست کردند که به عمق آن نمیشود رسید. چه اتفاقی افتاده است که امروز از آن فضا خبری نیست؟ همچنین در حوزه سیاست، خاندانهای اصیل شیعی در هند بودند، چه اتفاقی افتاد که دیگر آن شرایط را نمیبینیم. این موضوع نیازمند مطالعه است. اگر سنتهای تاریخی را بررسی نکنیم، چه بسا جامعه ما هم که امروز مهد علم است، گرفتار همین وضعیت بشود. بنابراین یک راهکار و یک مسیر مطالعاتی همین مسیر است.
وی ادامه داد: مطلب دوم اینکه جریان سلفیه شخصیتی به نام ابن تیمیه دارد. ابن تیمیه به عنوان منشأ و مرجع اصلی در میان جامعه سلفی شناخته میشود. تا سه سال پیش هزار و صد رساله و پایاننامه در مورد ابن تیمیه نوشته شده بود، اما در مورد شخصیت میرحامد حسین به ندرت رساله یا پایاننامه کار میشود. حتی در دانشگاه مدینه بنیانهای رشتهای به نام ابن تیمیهشناسی گذاشتند. منابع ما در عرصه امامت چند مورد بیشتر نیست که یکی از مهمترین آنها عبقاتالانوار است. چرا ما رشتهای به نام میرحامد حسین نداریم؟ فلسفه کانت در دانشگاه یک رشته است، اما ما در مورد میرحامد حسین رشتهای در حوزه علمیه نداریم. نفس روش و متدولوژی ایشان در حوزه تحقیق حائز اهمیت و نیازمند بررسی است.
وی تأکید کرد: ایشان روزهای آخر دستانش از کار افتاده بود. به همین دلیل خوابیده بود، قلم را در دهانش میگذاشت و مینوشت. در همان اواخر کتب را روی سینهاش میگذاشت و مطالعه میکرد، به حدی که وقتی خواستند ایشان را غسل بدهند، سینهاش پینه بسته بود. در یکی از رسائل خود نوشته است من الآن سه روپیه دارم، میخواهم با دو روپیه کتاب بخرم و یک روپیه برای زندگیم گذاشتم. چه اتفاقی درمورد میرحسین افتاده که اینطور کار میکرد؟ اینها نیازمند مطالعه است. ما سرمایهای به این عظمت داریم، اما قدرش را نمیدانیم. ایشان در کتابخانه ناصریه سی هزار کتاب جمع کرد. آیا نباید ما در رشته میرحامد حسینشناسی به کتابشناسی ایشان بپردازیم؟ اصلا کتاب الغدیر بهرهای از فضای عبقات است. ما نیازمند تلاش مضاعف در این حوزه هستیم.
پژوهشگر حوزه امامت تصریح کرد: ما شاهدیم در قرن یازدهم به بعد در منطقه شبه قاره، گرایشات افراطگرایی و حدیثگرایی متأثر از ابن تیمیه رشد میکند. در این شرایط کسی که این دیدگاهها را تعدیل میکند و نمیگذارد فضای جریان حدیثگرایی در شبه قاره رواج پیدا کند، میرحامد حسین است. وقتی دهلوی کتاب «تحفه» را علیه شیعه نوشت، خیلی از آن استقبال شد و موجب شد شیعه در هند خیلی مظلوم واقع شود. پس از آن کتابهای زیادی بر رد آن نوشته شد که مهمترین نمونهاش عبقات بود. اساساً کتاب عبقات موسوعه و دایرةالمعارف است. ایشان با تمام وجود با این جریان مقابله کردند و عبقات را در مقابل تحفه نوشتند. ایشان یک تنه در شبه قاره که از همه طرف علیه شیعه صفآرایی شده بود، بیرون آمد و اینگونه عمل کرد. تأثیرات تألیف ایشان امروز در هند خودش را نشان میدهد و افراد مختلفی را هدایت کرده است.
وی در پایان گفت: روش مرحوم میرحامد حسین چه روشی بود؟ کتاب ایشان مثل کتاب «تحفه اثنا عشریه» نیست که نسبت به شیعه فحاشی کرده است. ادبیات ایشان ادبیات فاخر است. کسی که اشعار و متن ایشان را ببیند، باور نمیکند یک هندی اینها را نوشته است. نقشی که میرحامد حسین در تعدیل گرایشات سلفی در شبه قاره ایفا کرد، شگفتآور و نیازمند مطالعه جامع است. ایشان به تنهایی سدی است که در برابر جریان تکفیر به وجود آورد. استدعای من از این بنیاد، این است که رشته عبقاتشناسی یا میرحامد حسینشناسی یا مدرسه هند را به عنوان یک رشته ثبت کنند. نه تنها در یک گرایش، بلکه نیازمند چند گرایش از جمله کتابشناسی و آدابالمتعلمین است.
در ابتدای نشست، آیتالله طبسی ضمن سخنانی به تجلیل از شخصیت میرحامد حسین پرداخت و اظهار کرد: ایشان مورد عنایت خدا بود و خدا این توفیق را به ایشان داد. شما مدت عمر ایشان را با این حجم از تألیف و این حجم از تحقیق که بر جای گذاشته است مقایسه کنید. ایشان 1246 قمری متولد شدند و سال 1306 قمری رحلت کردند. زبان نسبت به شخصیت ایشان الکن است؛ شخصیتی که قلم به دست گرفت و در دفاع از رکن رکین مذهب آل محمد(ص) یعنی مسئله امامت اینگونه کتاب نوشت. واقع مطلب این است که زبان درباره ایشان الکن است. وقتی ایشان در آستانه رحلت بود، هنوز کتاب روی سینهاش بود و با همان وضع مینوشت. مگر ایشان چقدر عمر کرد که این همه اثر تحقیقی تولید کرد؟ صفحه به صفحه و سطر به سطر آثار را میخواند. علاوه بر این، بسیار موقعیتشناس بود و میدانست کجا چه بنویسد و به همین خاطر درباره حدیث منزلت، حدیث «من کنت مولاه...»، حدیث «علی منی...»، حدیث طائر، حدیث ثقلین و ... صدها صفحه کتاب نوشت.
انتهای پیام