برقراری عدالت و ایستادگی در برابر ظلم و جور زمان و رسیدن به سعادت حقیقی از آرزوهای دیرین بشر بوده است و در هیمنه تاریخی عدهای برای محقق کردن آن تلاش کردهاند اما پیروز نبودهاند، مکتب شیعی را میتوان به عنوان نمونه واقعی محقق ساختن این رؤیا نام برد چنانچه که هویداست ائمه (ع) برای برقراری عدالت در زمانهای مختلف بسیار تلاش کردند و اوج این ایثار را میتوان به وضوح در مکتب عاشورا دید و مطلب به اینجا ختم نمیشود و شیعه منتظر ظهور منجی است که روزی خواهد آمد و زمین را پر از عدل و داد خواهد ساخت پس تنها به مکتب عاشورا بسنده نمیکنیم و آن را الگویی برای زمینهسازی ظهور قرار میدهیم. مکتب حسینی و مهدوی نقاط مشترک بسیاری دارند که در این نوشته برآنیم که قسمتی از آن را معرفی کنیم.
هدف اصلی از قیام امام حسین(ع) از زبان خودشان مبارزه با حکومت فاسد یزید است و در اللُّهوف عَلی قَتَلی الطّفوف، ترجمه فهری، چاپ اول، صفحه ۲۴ آمده است که امام حسین(ع) میفرمایند «آنگاه کرامت گرفتار فرمانروایی چون یزید گردد باید فاتحه اسلام را خواند».
امام حسین(ع) با نثار کردن جان خود در راه اسلام در تحقق این مهم کوشیدند و همچنین در کتاب إثْباتُ الهُداة بِالنُّصوص وَ المُعْجِزات، جلد ۷، صفحه ۱۳۸، حدیث ۶۸۱ آمده است که امام حسین(ع) میفرمایند «خدا قائم ما آل محمد(ص) را آشکار میکند تا از ستمگران انتقام بگیرد، او همان کسی است که زمانی طولانی غائب میشود سپس ظهور میکند و زمین را پر از عدل و داد میسازد همانطور که از ظلم و جور پر شده باشد». پس در واقع امام حسین(ع) و امام مهدی(عج) در هدف قیام مشترکاند و هر ۲ برای اصلاحگری جامعه کوشیده و خواهند کوشید.
هدف امام حسین(ع) بیداری فکری و سیاسی جامعه اسلامی بود و برای آن از هیچ چیز حتی جان خود فروگذار نکردند، همانطور که ظهور مهدی(عج) باعث خواهد شد تا زنجیرهای بردگی فکری از انسانها برداشته شود.
یزید با لاابالیگریهای و کارهایی که به جامعه اسلامی تحمیل کرده بود به سمتی حرکت میکرد که از اسلام جز نام چیزی باقی نماند، امام حسین(ع) با قیام خویش تلاش کردند تا عزت از دست رفته اسلام را بازگردانند و با شعار هیهات من الذله زیر بار ظلم و ستم نرفتند و تا پای جان ایستادگی کردند، در قسمت پایانی دعای افتتاح میخوانیم «اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَیْکَ فِی دَوْلَةٍ کَرِیمَةٍ»؛ رهبر دولت کریم نیز باید کریم باشد و امام مهدی(عج) نیز با عزت در برابر دشمنان ایستادگی خواهند کرد و اسلام و مسلمین بالاخص شیعیان را به جایگاه حقیقیشان برمیگرداند.
عصر امام حسین(ع) عصر غربت دین بود و عصر مهدوی نیز این چنین است بهطوریکه در زمان ظهور آنقدر در دین منحرفان و گمراهان بدعت ایجاد شده است که وقتی حضرت ظهور میکنند عده کثیری جلوی ایشان میایستند و اظهار میکنند که ایشان دین جدید آوردهاند در حالیکه حضرت تنها سنتهای حقیقی اسلام را احیا میکنند. «یحْیی مَیتَ الْکتابِ وَ السُّنَةِ»، «چون مهدی(عج) قیام کند آنچه را که از کتاب و سنت متروک مانده زنده خواهد ساخت»، در خطبه ۱۳۸ نهجالبلاغه آمده است که او دین را نه تنها احیا میکند بلکه آن را جهانی و فراگیر میسازد.
در صفحه ۲۴۵ تُحَفُ العُقول امام حسین(ع) در زمان خویش میفرمایند «آیا نمیبینید که به حق عمل نمیشود و از باطل خودداری نمیگردد». متأسفانه امروزه نیز به حق عمل نمیشود و افراد دنیای خویش را بالاتر از آخرت میبینند و برای بهتر کردن دنیای خویش هر حقی را لگدمال میکنند.
یاران امام حسین(ع) به فرموده خود حضرت و بسیاری از روایات بهترین یاوران طول تاریخ بودهاند و هستند و تاریخ گواهی داد که چگونه در روز عاشورا هر چه داشتند در طبق اخلاص نهادند، برای گرفتن مدال رضایت از مولایشان و یاران امام عصر(عج) نیز بسیار فداکارند. امام جواد(ع) از پدران بزرگوارش عبودیت و بندگی آنها را نیکو توصیف میکنند و از زبان ایشان در بحارالانوار جلد ۳۶ صفحه ۲۰۷ آمده است «آنان سلحشورانی هستند که در طاعات خدا بسیار سختکوشاند، آنان در طرق عبودیت اهل جدیت و تلاشاند».
حال که تا حدودی به بررسی شباهتهای مکتب حسینی و مکتب مهدوی پرداختیم و آشنا شدیم خوب است که با الهام گرفتن از مکتب عاشورا در زمینهسازی ظهور تلاش کنیم و بدانیم ماندن بر دین در زمان غیبت، کار بسیار دشواری اسلام و تلاش کنیم تا جزو منتظران حقیقی باشیم، چراکه طبق جمله که شاید شما هم شنیده باشید، به هوش باشید که منتظران امام حسین(ع) را هم منتظرانش شهید کردند، پس آگاه باشید که منتظر آمدن اماممان باشیم اما در مقابلش نایستیم، پس با اندکی تأمل درمییابیم که عاشورا چقدر در راه رسیدن به حقیقت و زمینهسازی ظهور مؤثر است.
یادداشت از معصومه انصاری، کارشناس مهدویت
انتهای پیام