جامعه ایران فاقد حس مسئولیت‌پذیری نسبت به تربیت نوجوانان است / رفتار خشونت‌آمیز؛ نتیجه برآورده نشدن نیازها
کد خبر: 3984183
تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱۴۰۰ - ۰۸:۴۸
یک استاد دانشگاه بیان کرد:

جامعه ایران فاقد حس مسئولیت‌پذیری نسبت به تربیت نوجوانان است / رفتار خشونت‌آمیز؛ نتیجه برآورده نشدن نیازها

یک استاد دانشگاه گفت: رفتارهای خشونت‌آمیز در میان نوجوانان قابل پیشگیری است، به شرطی که مسئولیت‌پذیری را در جامعه رواج دهیم، ولی در جامعه ما در سطوح کلان، میانی و خرد مسئولیت‌پذیری نسبت به حوزه تربیت وجود ندارد.

جامعه ایران فاقد حس مسئولیت‌پذیری نسبت به تربیت نوجوانان است

فاطمه اکبرزاده، مدرس گروه علوم اجتماعی دانشگاه اصفهان و مدیر خانه جوان در گفت‌وگو با ایکنا از اصفهان با اشاره به انتشار کلیپی در فضای مجازی در خصوص دعوای چند دختر نوجوان و قمه‌کشی میان آنها، اظهار کرد: نمی‌توان چنین اتفاقاتی را با سال‌ها و دهه‌های پیشین مقایسه کرد و مدعی شد قبلاً چنین اتفاقاتی رخ نداده، بلکه در طول تاریخ خشونت همواره میان اقشار و گروه‌های مختلف رخ داده است، ولی به‌دلیل عدم وجود وسایل ارتباط جمعی مثل شبکه‌های اجتماعی، رسانه‌ای نشده و یا شاید با این سرعت دست به دست نچرخیده و به گوش همگان نرسیده است و حتی مسئله بغرنج‌تر دیده نشده، وگرنه قبلاً گزارش خشونت‌هایی از این دست را در روزنامه‌ها می‌خواندیم.

وی افزود: اینکه چرا این نوع خشونت‌ها دردناک است و به چشم می‌آید، شاید به سن و جنسیت افراد درگیر در این ماجرا مربوط شود که نوجوان و دختر هستند. در واقع، دو مقوله سنی و جنسیتی بیشتر نمود یافته و مسئله را نسبت به گذشته بغرنج‌تر کرده است. از طرف دیگر، باید اذعان کرد که مسئله گسست نسلی در ارتباط عاطفی، اجتماعی و رفتاری میان نوجوانان امروز با نسل قبل از خود و تفاوت‌های هویتی آنها با یکدیگر بیشتر دیده می‌شود. پدر و مادرهای امروزی متوجه هستند که نوجوانان‌شان از دنیای دیگری سخن می‌گویند که برای آنها قابل درک نیست. البته همیشه این فاصله نسلی در طول تاریخ وجود داشته است و روانشناسان بیان می‌کنند که مسئله تربیت و پرورش انسان‌ها در طول تاریخ خط یکسانی را طی کرده و رشدی تجربه نکرده است.

مدرس گروه علوم اجتماعی دانشگاه اصفهان اضافه کرد: دلیل این مسئله به زیرساخت‌های توسعه انسانی در جوامع برمی‌گردد. هر جامعه‌ای که توانسته باشد نسل‌ها را به هم نزدیک‌تر، گفت‌وگوی میان افراد را در خانواده تسهیل و فرایند ارتباط عاطفی و اجتماعی میان نسل‌ها را بیشتر کند و روی علوم اجتماعی، ارتباطی، روانشناسی و مباحث فلسفی، تاریخی و ادبی دست بگذارد، طبیعتاً موفق‌تر است و بیشتر توانسته افراد را به سمت مفاهیم اخلاقی و انسانی سوق دهد و گفتمانی مبتنی بر درک مشترک میان آنها ایجاد کند، ولی به نظر می‌رسد در جامعه ما این مسئله می‌تواند چند عاملی تبیین شود.

خانواده‌ها در خصوص تربیت فرزند آموزش ندیده‌اند

اکبرزاده ادامه داد: در سطح ساختاری و کلان، امور تربیتی ذیل امور فرهنگی متولی ندارد، یعنی خانواده‌ها آموزش ندیده‌اند که در حوزه والد و فرزند باید چگونه عمل کنند، در مواردی که اختلاف نظر و سلیقه با نسل جدید پیش می‌آید، چگونه آن را مدیریت کنند، چگونه در پرورش و تربیت خلاقیت داشته باشند، چگونه با المان‌ها و شاخص‌های نسل جدید کنار بیایند، چگونه انعطاف‌پذیری و سازگاری نشان دهند و چگونه هوشمندانه رفتار کنند. خانواده‌ها هیچ کدام این‌ها را آموزش ندیده‌اند و جایی نیز وجود ندارد که متولی این امر به شکل ویژه باشد و این آموزش‌ها به‌صورت مستمر و پیگیرانه به خانواده‌ها ارائه شود. نقش اول در حوزه تربیتی را خانواده ایفا می‌کند که شاهد فوران مشکلات عدیده میان اعضای خانواده‌ها هستیم. بعضاً والدین نه تنها با یکدیگر مشکل دارند، بلکه با فرزندان هم دچار مشکل هستند و فرزندان نیز با یکدیگر مشکل دارند. یعنی هیچ خطی از خطوط میان اعضای خانواده سالم نیست و خانواده از بنیان به لحاظ دانش و باورمندی در خصوص اهمیت تربیت و پرورش دچار کاستی‌هایی است و زیربنای نگرشی و بینشی پیدا کرده، یعنی والدین بینش لازم را در خصوص تربیت پیدا نکرده‌اند.

وی تصریح کرد: در آموزش و پرورش، اولویت با این است که دانش‌آموزان درس بخوانند و کاره‌ای شوند و این فشار مضاعفی را به آنها وارد می‌کند. اگر به بستر خانوادگی برخی از این مسائل نگاه کنیم، بدون شک خانواده‌ای ازهم‌پاشیده پشت این قصه نهفته است. حتی اگر والدین با یکدیگر زیر یک سقف زندگی کنند، این ارتباط به لحاظ اتصال‌های عاطفی، قوی و غنی نیست و حتی طلاق عاطفی و گسست فکری و نگرشی در آن خانواده وجود دارد.

مدرس گروه علوم اجتماعی دانشگاه اصفهان بیان کرد: در سطح میانه که رسانه‌ها می‌توانند نقش‌آفرینی کنند، آنها نیز به اندازه کافی به این مسئله نمی‌پردازند، ریشه‌یابی نمی‌شود و حتی به اندازه‌ای که در شبکه‌های اجتماعی خرده فرهنگ‌هایی از نوجوانان در حال سر برآوردن است و شکل‌های مختلفی از زیست جسمی، جنسی، فکری، ایدئولوژیکی و نگاه‌های مختلف به زندگی وجود دارد، این خرده فرهنگ‌ها در حوزه زیست و سبک‌های سالم زندگی وجود ندارد. در نوجوانان، همچنان که بحران هویت وجود دارد، در حال تشدید شدن است و رسانه‌ها به این بحران و تکثر در حوزه سبک زندگی دامن می‌زنند. در آنجا نیز نوجوانان نه تنها مأمن و مسیر آینده خودشان را پیدا و طراحی زندگی آتی‌شان را آغاز می‌کنند، بلکه حتی دچار سردرگمی می‌شوند و رسانه‌ها به‌خصوص شبکه‌های اجتماعی، کژکارکردهایی را به حوزه زندگی نوجوانان وارد می‌کنند.

وی افزود: در سطح خرد وقتی به حوزه خانواده می‌رسیم، می‌بینیم که خانواده‌ها هیچ تلاشی نمی‌کنند که برای حل مسائل نوجوانان قدمی بردارند. از این نظر، می‌توان سرانه مطالعه در خصوص نوجوانان را در خانواده‌ها بررسی کرد، اینکه خانواده‌ها چقدر در تلاش برای کسب آگاهی در خصوص نوجوانان هستند. آنها نه تنها هیچ تلاشی در این زمینه انجام نمی‌دهند، بلکه بعضاً در ارتباط اجتماعی با اقوام و دوستان، دچار مسیرهای انحرافی و ارتباطی برای تربیت نوجوانان می‌شوند.

رفتار خشونت‌آمیز نتیجه برآورده نشدن نیازهاست

اکبرزاده ادامه داد: در سطح فردی، این سؤال مطرح می‌شود که چرا دختری دست به قمه‌زنی می‌زند و با این کار، به کدام نیاز خود پاسخ می‌دهد؟ در حوزه روانشناسی، انجام رفتارهای خشونت‌آمیز پاسخ به نیازهایی است که به شکل صحیح برآورده نمی‌شوند. بنابراین چنین انسان‌هایی در شبکه‌ای از افراد سالم زندگی نکرده و در خانواده به جایگاهی ارتباطی و عاطفی نرسیده که دانش به شکل صحیح به او انتقال پیدا کند و دنبال رفتارهای صحیح باشد. چنین انسانی قاعدتاً در خانواده به‌درستی درک، دیده، شنیده و فهمیده نمی‌شود؛ بنابراین به گروه‌ها و شبکه‌هایی از همسالان رو می‌آورد که آنها نیز به نوعی در خانواده‌هایشان همین مشکلات را دارند و فکر می‌کنند باید با یک‌سری رفتارها در اجتماع خودی نشان دهند، یعنی آن دیده نشدن در اینجا به شکل انحرافی سر باز می‌کند.

  • وی اظهار کرد: اگر بخواهیم ریشه‌ای‌تر به تبیین این نوه از مسائل بپردازیم، متوجه می‌شویم که همه این فرایندها قابل پیشگیری است، به شرط اینکه مسئولیت‌پذیری را در جامعه ترویج دهیم. به نظر می‌رسد که نه در سطح کلان، نه در سطح میانی و نه در سطح خرد، آن مسئولیت‌پذیری نسبت به حوزه تربیت وجود ندارد، به همین دلیل، نوعی پخش مسئولیت صورت می‌گیرد و همه ارگان‌ها، نهادها و دستگاه‌ها ماجرا را به یکدیگر پاس می‌دهند و مسئولیت را به دوش دیگری می‌اندازند.
انتهای پیام
captcha