شش دلیل اخلاقی زندگی کردن
کد خبر: 3960368
تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۴:۵۵

شش دلیل اخلاقی زندگی کردن

نباید گمان کنیم که هر باید و نبایدی اخلاقی است، بلکه باید متوجه باشیم که شش منبع وجود دارند که باید و نبایدها را صادر می‌کنند.

ایکنا در راستای ترویج اخلاق حسنه در جامعه از تمام سخنان بزرگان اخلاق بهره‌گیری می‌کند. در ادامه یادداشتی از مصطفی ملکیان درباره «دلایل اخلاقی زندگی کردن» که در کانال تلگرامی او منتشر شده است از نظر می‌گذرد؛

«برای من و شما در زندگی عادی، گاهی ممکن است این بحث طرح شود و پیش بیاید خصوصاً وقتی که اخلاقی زیستن، هزینه اش بالا می رود که من چه الزامی دارم بر اینکه اخلاقی زندگی کنم؟ آیا نمی شود بی اینکه به خود یا دیگران ضرری برسانیم، دست از اخلاقی بودن بشوییم؟ اصلا چرا عطای اخلاقی بودن را به لقایش نبخشیم؟

در این خصوص که چرا باید اخلاقی زندگی کنیم ، در ابتدا باید نکاتی را به عنوان مقدمه خدمت دوستان بگویم:

اولین نکته: برای اینکه این را توضیح بدهیم، باید از اینجا شروع بکنم که هر کار ارادی که از من صادر می شود، به شرط اینکه ارادی باشد یعنی ارادۀ من تاثیر در آن داشته باشد، قبل از اینکه اقدام به این کار ارادی بکنم ولو یک میلیاردم ثانیه قبل از آن، باید در ضمیر و ذهن من یک باید منعقد شده باشد تا بلافاصله بعد از اینکه این باید حاصل آمد، من مثلا کاغذ را بردارم و آن وقت است که دستم را دراز می کنم و کاغذ را برمی دارم. امکان ندارد یک عمل ارادی از شما صادر بشود و قبل از آن عمل ارادی، یک باید در ذهن و ضمیر شما منعقد نشده باشد.

حالا سوال این است که این باید از کجا آمده است؟

جواب: اعتقاد من این است که این بایدها از شش منبع حاصل می آیند که البته بحث مفصلی می خواهد که از آنها می گذرم اما رأی خود من این است که این باید ها از شش منبع حاصل می آیند. چون این بایدها از شش منبع حاصل می آیند، از آنها تعبیر می کنیم به منابع هنجارگذار یعنی منابعی که برای من انسان، هنجار و نُرم و قاعده تعیین می کنند و می گویند این کار را بکن و آن کار را نکن که آن شش تا عبارتند از:

‌اول ‌ـ قانون: وقتی در هنگام رانندگی، من از منتها الیه سمت راست حرکت می کنم، در ذهن و ضمیر من این باید منعقد شده که آن باید را قانون کشورم به من منعقد کرده است کما اینکه اگر در کشوری دیگر می بودم ممکن بود از منتها الیه سمت چپ حرکت کنم و این باید توسط قانون آن کشور در ذهن من منعقد می شد. قانون یا به تعبیر دقیق تر، حقوق، باید و نبایدهایی را بر من متعین می کند.

‌دوم ‌ـ آداب و رسوم و عرف و عادات: قانون به ما نگفته که ۱۳ فروردین به دامن صحرا بروم یا بر سر سفرۀ هفت سین بنشینم ولی آداب و عادات ما ایرانی ها، این باید را به من تعیین کرده است.

‌سوم ‌ـ مناسک و شعائر دینی: نه قانون و نه آداب و رسوم، هیچکدام به من نگفته اند که نماز بگزارم و چون مسلمان هستم نماز میگزارم و اگر مسیحی بودم، عشای ربانی به جا می آوردم.

‌چهارم ‌ـ زیبایی‌شناسی: فرض کنید لباس من کاملا نظیف است و بدن من هم کاملا تمیز هست و شما از بوی بد لباس یا بدن من اذیت نمی شوی. با این وجود،چرا من لباسم را اتو می کنم؟ چرا موهایم را شانه می کنم؟ این باید و نبایدها را زیبایی شناسی معین کرده. اگر فرد خوشبینی باشیم به جهان، حس زیبایی شناسی به من می گوید تو جهان را زیباتر کن و اگر انسان بدبینی باشیم باید بکوشیم بر طبق زیبایی شناسی از بدی های جهان بکاهیم.

‌پنجم ‌ـ مصلحت اندیشی: اگر شما تصمیم گرفته ای که دکتر در پزشکی بشوید، چون هدف شما این است به همین دلیل بر سر وسایل اجتناب ناپذیر رسیدن به این هدف، یک باید و نبایدهایی تعیین می شوند مثلا باید فیزیولوژی بخوانی و آناتومی بخوانی، عصب شناسی بخوانی و .....

‌انسان در زندگی به ازای هر هدفی که انتخاب می کند، بر سر تمام وسایل گریزناپذیر رسیدن به آن هدف، بایدها و نبایدهایی آشکار می شوند و اگر از آن تصمیم عدول کنید، همۀ بایدها حذف می شوند و اگر تصمیم دیگری اتخاذ کنید، باید و نبایدهای دیگری سر بر می آورند و این، به دلیل آن است که جهان، رابطه ای علی و معلولی دارد و بر سر هر وسیله ای برای رسیدن به هدفی خاص که گریزناپذیر است، باید و نبایدهایی دارد.

‌ششم ‌ـ اخلاق: وقتی که من راست می گویم، یک بایدی در درون من منعقد شده که می گوید باید راست بگویی تواضع کنی و ... .

بنابراین طبق مواردی که گفته شد، اول نکته ای که مقدمتا باید مورد اشاره قرار دهم، این است که ما نباید گمان کنیم که هر باید و نبایدی، اخلاقی است، بلکه باید متوجه باشیم که شش منبع وجود دارند که باید و نبایدها را صادر می کنند.

انتهای پیام
captcha